هرچند که تشکیلات بهائیت درصدد است تا با مظلوم جلوه دادن خود در عصر پهلوی، جنایتهایش را علیه ملّت ایران کمرنگ جلوه دهد؛ اما حقیقتاً عصر پهلوی را میتوان دوران رواج و پیشرفت بهائیگری نامید. از همینروست که پس از انقلاب اسلامی و کوتاه شدن دست بهائیت از چپاول مملکت، شاهد مخالفت بیامان بهائیت با نظام اسلامی هستیم.
با رویکار آمدن خاندان پهلوی (که تنها نام اسلام را یدک میکشیدند)، بیشترین خصومتها نسبت به اسلام روا شد و بهائیگری به اوج پیشرفت خود رسید. بهائیان با استفاده از تعلّق خاطر محمدرضای پهلوی و پدرش به عدّهای از بهائیان، در بسیاری از پستهای کلیدی و حساس مملکتی جای گرفتند.[رک: تاریخ قیام 15 خرداد به روایت اسناد، ج 1، سند شماره: 2/82] ارتشبد فردوست (یکی از برجستهترین چهرههای سیاسی اطلاعاتی رژیم پهلوی) در این خصوص مینویسد: «محمدرضا از تشکیلات بهائیت و به خصوص افراد بهائی در مقامات مهم و حساس مملکتی اطلاع کامل داشت و نسبت به آنها حسن ظن نشان میداد. اصولاً رضاخان نیز با بهائیت روابط حَسنه داشت تا حدی که اسدالله صنیعی را که یک بهائی طراز اول بود آجودان مخصوص محمدرضا کرد. صنیعی بعدها بسیار متنفذ شد و در زمان عَلَم و حسنعلی منصور و به خصوص هویدا به وزارت جنگ و وزارت دربار رسید».[ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج 1، ص 374]
آری؛ از همینروست که پس از شکلگیری انقلاب اسلامی و کوتاه شدن دست بهائیت از چپاول مملکت، شاهد مخالفت بیامان آنان با نظام اسلامی و در مقابل دست شستن از جنایاتشان در دورهی پهلوی هستیم.
پینوشت:
جواد منصوری، تاریخ قیام 15 خرداد به روایت اسناد، ج 1، سند شماره: 2/82.
حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج 1، ص 374.