کانال تبلیغی بهائیت با نقل جملهای از پیشوایان بهائی، به این سؤال که «به چه کسی باید بیشتر محبّت کرد؟»، پاسخ گفت. در این نصیحتی که پیشوای بهائیان به پیروانش داشته، پس از تصریح به برابری تمام انسانها (جدای از عقیدهی آنان) و اینکه دین خدا را نباید سبب اختلاف و دشمنی ساخت، آمده است: «(بهائیان) با کلّ (همه) به کمال رفق (نرمی) و مدارا و محبّت ملاقات کنند و کلمه را القا نمایند (تبلیغ بهائیت کنند)... نفوس زکیّۀ (پاک و) مطمئنّۀ راضیۀ مرضیه را لأجل (بخاطر) صفات پسندیده و اخلاق روحانیّه، هر نفسی اظهار محبّت مینماید و دوست میدارد؛ ولکن نفوس غافله (غیر بهائیان) را باید لِوجه (بخاطر) خدا محبّت نمود که شاید مبدأ رحمت و فضل را سبب و علّت عناد (دشمنی) ندانند و ارض (زمین) فیالجمله مستریح (دارای آسایش) شود».[1]
اما جالب است بدانیم رهبران بهائی، در حالی پیروان خود را به بهترین برخورد با غیربهائیان فرامیخوانند که خود، بدترین توهینها را در حق ایشان روا داشتهاند.
همچنان که مدعی پیامبری بهائیت، از شیعیان با تعابیری نظیر «شیعه شنیعه»[2] و «پستترین حزب و امّت»[3] یاد کرده و یا شوقی افندی که از ملّت ایران به: «ملّتی جاهل، متعصب و متوحش (وحشی) که بهائیان، در چنگ آنان گرفتار هستند»[4] تعبیر کرده است. البته پیشوایان بهائیت، در کنار ادعاهای عوامفریبی نظیر وحدت عالم انسانی و صلح و برادری خود؛ تا جایی غیربهائیان را حقیر میدانستند که اساساً اطلاق نام «انسان» را بر آنان، گناهی نابخشودنی میدانستند: «برای اثبات مظهر احدیة الیوم (امروز) هر نفسی بر احدی از معرضین (مخالفین) من، اعلاهم أو ادناهم (بزرگ و کوچکشان)، ذکر انسانیت نماید، از جمیع فیوضات رحمانی محروم است، تا چه رسد که بخواهد از برای آن نفوس، رتبه و مقام نماید».[5]
پیامبر خود خوانده بهائیان نگاه خود به شیعیان را اینگونه بیان میکند " از نظر ایشان شیعیانی که سخنش را نمیپذیرند، کرم های میان لجن زارند…
بنابراین ادعای لزوم محبّت بیشتر به غیربهائیان، همانگونه که پیشوای بهائیان نیز بدان اعتراف داشته، تنها جنبهی تبلیغی و عوامفریبی دارد.
پینوشت:
[1]. حسینعلی نوری، مجموعه آثار قلم اعلی، به نقل از کانالهای تبلیغاتی بهائیت، شماره 27، ص 260.
[2]. حسینعلی نوری، اشراقات، افست از از چاپ سنگی، بیتا، ص 162-161.
[3]. همان، ص 279.
[4]. ر.ک: شوقی افندی، توقیعات مبارکه حضرت ولی امرالله، لوح قرن احباء شرق (نوروز 101 بدیع)، مؤسسه ملّی مطبوعات امری، 123 بدیع، ص 17.
[5]. حسینعلی نوری، بدیع (در جواب اسئله قاضی)، چاپ سنگی از روی نسخه خطی، کاتب: حرف الزاء، ربیع الاول، ص 140.