در کلام کاظم رشتی دومین پیشوای مسلک شیخیه، مطالبی یافت میشود که نوعی ربوبیت را برای اهلبیت (علیهم السلام) اثبات میکند؛ همچنان که وی مدعی میشود: «و قالُوا (علیهم السلام) نَحنُ محال مَشیَةِ الله... فإذا کانوا هم مَحالُ الفعل فیکون محمَّد (صلّی الله علیه و آله) حاملُ الربوبیه الثانیه و علی (علیه السلام) حاملُ الرُبوبیةِ الثالثه [1]؛ اهلبیت (علیهم السلام) فرمودند: ما جایگاه مشیت الهی هستیم. پس هنگامی که آنها جایگاه فعل الهی هستند، محمّد (صلّی الله علیه و آله) حامل ربوبیت (الوهیت و خدایی) دوم و علی (علیه السلام) حامل ربوبیت سوم است».
اما در پاسخ به این ادعای کاظم رشتی میبایست گفت:
اولاً: صفات ذاتی خداوند، عین ذات اوست و نمیتوان آنها را حقیقتاً به غیر خدا نسبت داد. از اینرو معصومین (علیهم السلام) حقیقت ربوبیت نیستند؛ چرا که ربوبیت (الوهیت و خدایی) صفت خاص الهی است. لذاست که خداوند در قرآن، ربوبیت را مختص خود معرفی میکند: «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمينَ [حمد/2]؛ ستایش مخصوص خداوندی است که پروردگار جهانیان است».
ثانیاً: از سویی دیگر ربوبیت و الوهیت ملازم هم هستند و هرکه ربّ باشد، إله و پرستیدنی است. بنابراین ادعای ربوبیت برای غیرخدا ممکن نیست. با این حال، اعتقاد به ربّ ثانی و ثالث، چه فرقی با قول به تثلیث در مسیحیت دارد؟!
ثالثاً: حتی اگر شیخیه بخواهند اظهارات رشتی را توجیه کنند، معنای شفافی برای آن متصور نیست. چرا که اگر به معنای تفویض ربوبیت باشد که باطل و بیمعناست و اگر منظور، محل تحقق ربوبیت است که با توضیحات و عبارات دیگر آن متن نمیسازد. اضافه بر اینکه تمام موجودات، جایگاه تحقق ربوبیت و تحت پرورش الهی هستند.
رابعاً: حل این مسئله را میتوان در کلام مرحوم تنکابنی ملاحظه کرد: «امام، مظهر مشیت الهی است و مشیت خدایی در وجود امام ظهور میکند؛ نه اینکه امام، حقیقت مشیت الهی باشد».[2]
پینوشت:
[1]. مجموعه رساله شرح السمات، ص 227.
[2]. میرزامحمد تنکابنی، قصص العلماء، بیجا: علمیه اسلامی، بیتا، ص 49.