خاندان باب و تجارت جهانی تریاک (1)

جمعه, 04 اسفند 1396 08:37 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

پژوهشی در تبار و خاندان میرزا علی محمد شیرازی (باب)

بازنشر اسفند 96

نوشته ای از عبدالله شهبازی 
پیشگفتار

در بررسی تاریخ بابی‌گری اوّلیه سه عامل مورد غفلت قرار گرفته است:
اوّل، تأثیر شیراز و بوشهر، به عنوان دروازه تجاری ایران با امپراتوری بریتانیا و جهان غرب، در تکوین شخصیت باب جوان؛


دوّم، جایگاه اصلی و تعیین‌کننده خاندان مادری باب (دایی‌های او) در پرورش و هدایت و تأیید دعاوی باب؛
سوّم، جایگاه بزرگ خاندان
 قوام شیرازی، به عنوان قدرتمندترین کانون سیاسی در جنوب ایران، و شبکه گسترده یهودیان مخفی در شیراز و مشهد و سایر نقاط ایران در ترویج بابی‌گری اوّلیه. پیش‌تر در مقاله ای با «صوفیان یهودی» و «انتظار» آنان برای «ظهور» مهدی‌شان آشنا شدیم. [اینجا بخوانید]
علی‌محمد باب
 در اوّل محرم 1235 ق./ 20 اکتبر 1819 م. در هشتمین سال کلانتری قوام‌الملک اوّل در شهر شیراز زاده شد. به روایت میرزا جانی کاشانی، از هیجده تا بیست و سه سالگی، در بوشهر به تجارت مشغول بود. [1] این دوران برابر است با سال‌های 1253 -1258/ 1837 -1842. طبق روایت رسمی فرقه بهائی، باب هشت ساله بود که پدرش، میرزا محمدرضا، مرد و تحت تکفل دو دایی‌ بزرگش، حاج میرزا سید محمد شیرازی و حاج میرزا سید علی شیرازی، قرار گرفت و از ده سالگی در حجره ایشان در سرای گمرک بازار وکیل به کار پرداخت. از پانزده سالگی به مدت چهار سال نزد دو دایی‌اش در بوشهر کار کرد و سپس دو سال مستقل تجارت نمود. طبق این روایت، باب در سال‌های 1250-1256/ 1834-1840 در بوشهر بود. تجارتخانه دایی باب در سرای میمندی، معروف به سرای شیخ، در جوار خیابان ساحلی بوشهر، قرار داشت. [2] این دوران مصادف است با سال‌های اوّلیه صدارت (1251-1264 ق.) حاج میرزا آقاسی.
یکی از موارد تأمّل‌برانگیز در کار
 ادوارد براون بی‌توجهی به سال‌های اقامت باب در بوشهر است. او در حواشی خود بر آثار بابیه یادداشت‌های مفصلی به دوران اقامت باب در مکه و غیره اختصاص داده، ولی فضای اجتماعی و فرهنگی و سیاسی و تجاری - مالی بوشهر را به‌کلی مسکوت گذارده. [3] این دوران از منظر تأثیر آن در تکوین باب 15-23 ساله یا 18-25 ساله، که مهم‌ترین سنین در شکل‌گیری شخصیت انسان است، باید بیش از هر مقطع دیگر مورد توجه براون قرار می‌گرفت. در این سال‌ها، باب نوجوان و جوان در بوشهر می‌زیست؛ بندری که مرکز استقرار دفاتر و کارگزاران کمپانی‌های بزرگ غربی و کانون اصلی تجارت ایران با هند بریتانیا و بنادر تجاری مهم جهان آن روز، چون بمبئی و لندن و بوستن، بود. این نکته کم‌اهمیتی نیست. ادوارد براون باید این دوره را از منظر تأثیر تمدن جدید غرب بر شخصیت باب جوان مورد کاوش ژرف قرار می‌داد. اگر من جای براون بودم، قطعاً بوشهر را به تفصیل معرفی می‌کردم. براون نمی‌توانست به این امر بی‌توجه باشد. کار براون غفلت نیست، تغافل است. براون می‌دانست، ولی به معرفی بوشهر سال‌های 1830 میلادی نپرداخت تا اسطوره ی او و دیگران از بابی‌گری، به‌عنوان «دین جدید شرقی»، فرو نریزد.

 بندر بوشهر و تجارت ایران

با افول بندر عباس، از اوائل دهه 1760 بندر بوشهر به مهم‌ترین بندر تجاری ایران بدل شد. آلکساندر داگلاس، سرپرست دفتر کمپانی هند شرقی بریتانیا در بندر عباس، در 19 آوریل 1762 به لندن گزارش داد: «در وضع فعلی، بوشهر تنها بندر خلیج فارس است که در آن تجارت قابل توجهی جریان دارد.» او شش سال بعد (1182 ق./ 1768 م.) مرکز فعالیت کمپانی را به بوشهر منتقل کرد. چند عامل سبب این تحول شد:

اوّل، ناآرامی‌ها و فشار حکومت در بندر بصره از اواخر دهه 1740؛

دوّم، عوارض سنگین گمرکی در بندر عباس که سبب انتقال تجارت خارجی به بندر دارای عوارض کمتر می‌شد؛

سوّم، دوران آرامشی که از سال 1747 در منطقه شیراز آغاز شد؛

چهارم، ناآرامی و آشوب در منطقه‌ای که از بندر کنگان تا بندر عباس امتداد می‌یافت در دهه 1750. [4]
از نیمه دوّم سده هیجدهم، به دلیل موقعیت تجاری بوشهر، یهودیان، ارامنه و پارسیان (زرتشتیان) این بندر را به یکی از مراکز اصلی فعالیت خود بدل کردند تا بدانجا که در اوائل سده نوزدهم بوشهر دارای دو محله یهودی‌نشین بود و ارامنه و پارسیان نیز در مناطق خاص خود می‌زیستند. برای نمونه، باید به
 تجارتخانه ملکم ارمنی اشاره کرد که درست در روبروی آن یک تجارتخانه پارسی مستقر بود. [5] در دهه 1860 در بوشهر حدود 350 یهودی زندگی می‌کردند و در مناطق اطراف، چون بحرین، نیز حضور داشتند. در سال 1900 تعداد آن‌ها به 600 نفر رسید. [6] در سال 1305 ق./ 1887 م. محمدتقی خان حکیم درباره بوشهر نوشت:
«اعظم بنادر فارس در خلیج عجم... تجارت هندوستان به ایران و از ایران به هندوستان بیش‌تر در این بندر و بندرعباسی و قدری هم در بندر لنگه است... در این زمان اغلب اهالی عجم و تجار از بلاد ایران آنجا ساکن‌اند. و بسیار از تجارشان را سرمایه به یک کرور می‌رسد. و هندو الحال در بندر لنگه منزل و بازار مخصوص دارند... قونسول‌خانه انگلیس نسبت به باقی از ابنیه عالیه محسوب می‌شود و امتعه که از هندوستان و چین به بوشهر می‌آیند عمده شکر و ادویه‌جات و چای معروف به چای بندری و شال کشمیری و قلمکار هندی و ظروف کار انگلیس است و اسب‌هایی که از ایران به هندوستان می‌برند از بوشهر حمل می‌کنند. پنبه و ابریشم و بعضی امتعه دیگر مال ایران نیز از بوشهر به هندوستان حمل می‌شود.» [7]
در سال 1829 م./ 1245 ق.
 خاندان ساسون، سران یهودیان بغداد، از بغداد به بوشهر مهاجرت کردند. [8] خاندان ساسون قریب به پنج سال در بوشهر به واردات کالا از بمبئی به ایران اشتغال داشت و در سال 1833 به‌طور کامل در بمبئی مستقر شد. بمبئی دوّمین شهر بزرگ امپراتوری بریتانیا، پس از لندن، بود.
از نیمه اوّل سده نوزدهم، ساسون‌ها، و سایر سران یهودیان بغدادی مانند خاندان‌های
 عزرا و کدوریو گبّای، در اتحاد با الیگارشی پارسی [9] و برخی شرکای مسلمان، چون خاندان آقاخان محلاتی(سران اسماعیلیه)، [10] و هندو، چون خاندان‌های تاگور و سن، [11] مقتدرترین کانون مالی - تجاری و سیاسی بمبئی و بنگال به‌شمار می‌رفت که از طریق حکومت هند بریتانیا بر مقدرات ایران تأثیر بزرگ گذارد. اینان بنیانگذاران فرقه‌های رازآمیز، چون فراماسونری و تئوسوفی و فرقه‌های دینی چون برهما ساماج و احمدیه (قادیانی)، در شبه قاره هندوستان بودند همان‌گونه که شرکای ایرانی‌شان فرقه‌های همسان را در ایران بنیان نهادند.
این اتحادیه بر پشتوانه مالی عظیم مبتنی بود. برای مثال،
 هرمزجی بهمن‌جی وادیا، از سران طایفه پارسی بمبئی، در زمان مرگ (1826) دو میلیون پوند استرلینگ، معادل چهار میلیون تومان ایران، ثروت بر جای نهاد. [12] مورخین پارسی، سِر جمشیدجی جیجی بهای، رئیس طایفه پارسی، را در دهه 1830 «یکی از ثروتمندان درجه اوّل آسیا» می‌دانند. [13] گوها، اقتصاددان هندی، فراتر رفته و او را «ثروتمندترین سرمایه‌دار آسیا» معرفی می‌کند. به‌نوشته گوها، در سال 1843 جمشیدجی در بانک بمبئی 30 میلیون روپیه، معادل سه میلیون پوند استرلینگ، پول نقد داشت. [14] برای درک اهمیت این نقدینگی توجه کنیم که در سال 1854 کل سرمایه بریتانیا در خارج از این کشور حدود 300 میلیون پوند تخمین زده می‌شد. [15]
مهاجرت ساسون‌ها به بوشهر و بمبئی و پیوند آنان با الیگارشی پارسی هند نقطه عطفی در تاریخ تجارت ایران است. در اواخر دهه 1780، از طریق بندر بوشهر سالیانه معادل یک میلیون و 137 هزار روپیه کالا از بمبئی به بازارهای ایران وارد می‌شد. [16] در سال 1816 واردات ایران از طریق بندر بوشهر 3 میلیون و 681 هزار روپیه بود و صادرات ایران از طریق این بندر بیش از 6 میلیون روپیه. در سال‌های بعد حجم واردات بر صادرات به سرعت فزونی گرفت تا بدانجا که در سال 1820 واردات ایران از بندر فوق 6 میلیون و 652 هزار روپیه بود و صادرات تنها 3 میلیون و 697 هزار روپیه. در سال 1830 واردات از بوشهر 10 میلیون و 678 هزار روپیه بود و صادرات 4 میلیون و 85 هزار روپیه. [17]
پیوند ساسون‌ها و الیگارشی پارسی هند در زمان شکوفایی تجارت ایران و هند و اوج فعالیت کمپانی هند شرقی بریتانیا و سایر کمپانی‌های غربی در بمبئی رخ داد.
 تجارت جهانی تریاک در آغاز راه و در اوج سودآوری بود. در سال 1832، با سرمایه خاندان‌های زرسالار بریتانیا، کمپانی جردن ماتسون [18] در بندر کانتون تشکیل شد و به «غول» تجارت جهانی تریاک بدل گردید. نه تنها زرسالاران لندن و دلالان و شرکای بومی آنان در هند و بنادر چین، که بر پایه این تجارت طبقه جدیدی را در هند و خاوردور بنیان نهادند و این طبقه زمام اقتصاد و سیاست آسیای جنوب شرقی را به دست گرفت، بلکه تجار بزرگ بندر بوستن آمریکا نیز به تجارت تریاک با چین روی آوردند. کمپانی‌های بزرگ آمریکایی، چون پرکینز و فوربس و راسل، سودهای بزرگ کسب می‌کردند. ثروت ناشی از تجارت جهانی تریاک در بنیاد پیدایش طبقه‌ای قدرتمند در ایالات متحده آمریکا قرار گرفت که به «الیگارشی بوستن» موسوم است. به‌نوشته دیوید اون، چند ساعت فعالیت در بازار چین به معنای هزاران دلار سود بود. [19] حتی کشتی‌هایی که در این تجارت دریایی شرکت می‌کردند، هم از طریق انتقال تریاک هم از طریق انتقال اخبار آخرین قیمت‌ها، سودهای هنگفت به دست می‌آوردند. [20] به این دلیل، پنج سال پس از تأسیس کمپانی جردن ماتسون، همان کانون در سال 1837 کمپانی کشتی‌رانی P&O را تأسیس کرد [21] و در سال 1865 کورپوراسیون بانکی هنگ‌کنگ شانگهای (HSBC) را. [22] این دو تا به امروز از بزرگ‌ترین مؤسسات جهان در حوزه فعالیت خود به‌شمار می‌روند. این تحول، در ایران به اقتدار شبکه‌ای انجامید که از سال 1288 ق./ 1871 م. کشت گسترده تریاک را بنیان نهاد و به تجار و صادرکنندگان عمده آن بدل شد.
زمانی‌که
 باب در بوشهر اقامت گزید، پنج یا شش سال، از پانزده یا هیجده سالگی، سال‌های آغازین فعالیت خاندان ساسون، در بنادر بوشهر و بمبئی بود. هر چند دیوید ساسون در سال 1833 مرکز شبکه تجاری گسترده‌اش با ایران را از بوشهر به بمبئی منتقل کرد ولی خویشان و کارگزاران او همچنان نبض تجارت بوشهر - بمبئی را به دست داشتند.
شیراز، به‌عنوان مرکز ایالت فارس و نزدیک‌ترین شهر بزرگ به بوشهر، در این تجارت از جایگاه اصلی برخوردار بود و
 حاج میرزا علی اکبر خان قوام‌الملک یهودی‌تبار کلانتر شیراز و بیگلربیگی فارس. اینک، شهر شیراز پر بود از یهودیان مهاجر که بسیاری از آنان، با روش‌هایی که بعداً خواهیم گفت، «مسلمان» و «بومی» شده و در کسوت «تاجران شیرازی»، رشته این تجارت را استوار می‌کردند.

ادامه دارد...

پی نوشت ها:
1.
  حاج میرزا جانی کاشانی، کتاب نقطةالکاف در تاریخ ظهور باب و وقایع هشت سال اوّل از تاریخ بابیه، به‌کوشش ادوارد براون، لیدن:‌ بریل، 1910، ص 109.
2.
  محمدعلی فیضی، حضرت نقطه اولی، مؤسسه ملّی مطبوعات امری، 132 بدیع/ آذرماه 1352، صص 85-87.
3.
  بنگرید به یادداشت‌های دقیق و مفصل براون بر رساله عباس افندی با عنوان «مقاله شخصی سیاح که در قضیه باب نوشته است» (انتشارات دانشگاه کمبریج، 1891، دو جلد):
Edward G. Browne, A Traveller's Narrative, Cambridge at the University Press, 1891, 2 vol.
4.
  Stephen Ray Grummon, “The Rise and Fall of the Arab Shaykhdom of Bushire, 1750-1850”, The Johns Hopkins University, 1985, pp. 65-66.
5.
  ibid, pp. 46-47.
6.
  ibid, p. 53.
7.
  محمدتقی خان حکیم، گنج دانش، تهران: به اهتمام ملا محمود و ملارضای کتابفروش، کارخانه میرزا حبیب‌الله، 1305 ق.، صص 156-157.
8.
  برای آشنایی با خاندان ساسون و جایگاه بزرگ و ناشناخته آن در تاریخ معاصر ایران بنگرید به:
http://www.shahbazi.org/pages/Freemasonry_Sassoons7.htm
9.
  بنگرید به: عبدالله شهبازی، «سِر اردشیر ریپورتر، سرویس اطلاعاتی بریتانیا و ایران»، بخش دوّم: پارسیان، خاستگاه اردشیر ریپورتر.
http://www.shahbazi.org/pages/Reporter_Ardeshirji2.htm
10.
  درباره خاندان آقاخان محلاتی و فرقه قادیانی (احمدیه) تاکنون مقاله مستقلی منتشر نکرده‌ام. یادداشت‌هایی درباره این دو دارم که زمانی منتشر خواهد شد.
11.
  خاندان تاگور از بلندپایه‌ترین «کمپرادورها»ی شرق است. آنان از نخستین کسانی بودند که به عنوان کارگزار کمپانی هند شرقی بریتانیا در بنگال به ثروت و قدرت رسیدند و در سده پسین خود را در ساختار الیگارشی جهانی به بالاترین لایه‌ها ارتقاء دادند. بنیانگذار این خاندان دوارکانات تاگور (1794-1846) است. پیوند با مقامات انگلیسی بنگال راز پیشرفت دوارکانات بود. بخش مهمی از ثروت انبوه خاندان تاگور، چون خاندان‌های زرسالار پارسی، از طریق قاچاق گسترده تریاک به چین در نیمه اوّل سده نوزدهم میلادی به دست آمد. دوارکانات تاگور از طریق یونیون بانک کلکته با خاندان‌های روچیلد و ساسون، زرسالاران نامدار یهودی، پیوند داشت. یونیون بانک کلکته از نهادهای مالی متعلق به خاندان‌هایی بود که از طریق قاچاق تریاک به چین الیگارشی زرسالار معاصر را بنیان نهادند. دیوید عزرا و موسی هاکوهن، از خویشان ساسون‌ها، نیز از سهامداران بزرگ یونیون بانک بودند. اعضای خاندان تاگور در دوران حیات دوارکانات و پس از او به عنوان متنفذترین کارگزاران بومی کمپانی هند شرقی و حکومت هند بریتانیا، و نیز از بنیانگذاران مطبوعات و نهادهای دینی و فرهنگی هندو، شناخته می‌شوند. پسر بزرگ دوارکانات، به نام دبندرانات تاگور (1818- 1905)، در توسعه فرقه نوپدید برهما ساماج جایگاه برجسته داشت. به‌نوشته باکلند، دبندرانات تاگور «پدر معنوی کشاب چاندرا سن بود.» برهما ساماج نخستین جریان نیرومند «نوسازی دینی» است که در هند و بر بستر آئین هندو پدید آمد. این تجربه‌ای موفق بود و لذا اندکی بعد با بهره‌گیری از الگوی آن فرقه بابی- بهائی را در ایران سامان دادند.
مهم‌ترین شریک خاندان تاگور، علاوه بر زرسالاران پارسی کلکته و بمبئی، خاندان سن بود. رام کمال سن (1783-1844)، نیای این خاندان، در کنار دوارکانات تاگور، از بنیانگذاران «اتحادیه زمین‌داران» در بنگال بود. کشاب چاندرا سن (1838-1884)، نوه رام کمال سن، تحصیلات خود را در مدارس انگلیسی کلکته به پایان برد و در سال 1856 به برهما ساماج پیوست. او در سال 1866 سازمان مستقل خود را به نام «برهما ساماج هند» تأسیس کرد. کشاب چاندرا سن در سفر بریتانیا با فریدریش ماکس مولر معاشر بود و از او می‌آموخت. ماکس مولر اندیشه‌پرداز و شرق‌شناس نامدار آلمانی و مستخدم کمپانی هند شرقی بریتانیا است که از سال 1868 به تدریس زبانشناسی تطبیقی در دانشگاه آکسفورد اشتغال داشت. ماکس مولر بنیانگذار مکتب «آریایی‌گرایی» است. او پس از کشاب، از سال 1875، کلنل الکات آمریکایی و مادام بلاواتسکی روس، بنیانگذاران طریقت تئوسوفی، را از نظر فکری تغذیه و راهنمایی می‌کرد. در سده بیستم میلادی، اعقاب خاندان سن از مناصب عالی سیاسی و علمی در هند و جهان برخوردار بودند. امروزه، وارث این خاندان پروفسور آمارتیا کومار سن (متولد 1933)، دانش‌آموخته کمبریج و برنده جایزه نوبل سال 1998 در حوزه علوم اقتصادی، است. پروفسور سن در سال 1991 با پروفسور اما روچیلد (متولد 1948)، دختر لرد ویکتور روچیلد، ازدواج کرد. اِما دختر ویکتور روچیلد از دوّمین زنش، ترزا (تس) مایور، است و خواهر لرد یعقوب روچیلد (لرد روچیلد چهارم). تس مایور، چون ویکتور، از دوران جنگ جهانی دوّم با سرویس اطلاعاتی بریتانیا (ام. آی. 6) کار می‌کرد. اِما روچیلد استاد تاریخ اقتصادی بریتانیا در دانشگاه هاروارد است و از اعضای برجسته "تانک اندیشه" الیگارشی زرسالار معاصر. ویکتور روچیلد (1910-1990) و تس مایور (1915-1996) از صمیمی‌ترین دوستان سِر شاپور ریپورتر و همسرش، آسیه، بودند و لرد روچیلد کنونی (جیکوب= یعقوب) نیز در جوانی، در دوران محمدرضا شاه، به ایران سفر کرده و با شاپور دوست است. برای آشنایی بیش‌تر بنگرید به: «دین سازان بنگال: خاندان‌های تاگور و سن».
http://www.shahbazi.org/pages/Iqbal_Nariman_Iran7.htm
12.
  Cecil Roth, The Sassoon Dynasty, London: Robert Hale Limited, 1941, p. 42.
13.
  D. F. Karaka, History of The Parsis, Edinburgh: R&R Clark, 1884, vol. 2, pp. 88-89.
14.
  Amalendu Guha, “Parsi Seths as Entrepreneurs, 1750-1850”, Economic and Political Weekly, August 29, 1970; Amalendu Guha, “The Comprador Role of Parsi Seths, 1750-1850”;  Economic and Political Weekly, November 28, 1970.
15.
  David Thomson, Europe Since Napoleon, London: Penguin Books, 1984, p. 257.
16.
  Grummon, “Arab Shaykhdom of Bushire,” p. 174.
17.
  ibid, p. 179.
18.
  http://en.wikipedia.org/wiki/Jardine_Matheson_Holdings
19.
  David Edward Owen, British Opium Policy in China and India, New Haven: Archon Books, 1968, p. 197.
20.
  Owen, ibid, p. 198.
21.
http://en.wikipedia.org/wiki/Peninsular_and_Oriental_Steam_Navigation_Company
22.
 

http://en.wikipedia.org/wiki/The_Hongkong_and_Shanghai_Banking_Corporation

 

 

خواندن 1084 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی