پیامبرخواندهی بهائیت، مقصود از جهنم را تنها، محرومیت از ایمان و رضای پروردگار معرفی نموده (1) و روحیه ماکسول، از جهنم به عدم برخورداری از اعتدلال روحی، تعبیر کرده است.(2)
اما لازم است بدانیم که این ادعای پیشوایان بهائیت در حالیست که خدای تعالی، مقصود از جهنم و دوزخ را به روشنی و با بیان ویژگیهای آن، معرفی نموده است. همچنان که در مورد برخی از خصوصیات جهنم، در آیات قرآن آمده است:
جهنم و دوزخ، جایگاه کافران و منافقانی است که نور ایمان در دلهایشان وجود ندارد(3)؛ ظرفیت آن به قدری زیاد است که پس از جای گرفتن تمام تبهکاران، باز هم ندای "هل مِن مزید" سر میدهد (4)؛ شعلههای آتش از هرسو زبانه میکشد و صدای خشمآلود، بر وحشت و اضطراب جهنمیان میافزاید (5)؛ بر سر و روی دوزخیان آب جوشان میریزند که اندرون آنان را نیز ذوب میکند (6)؛ غذایشان از درخت "زقّوم" و نوشیدنیشان از "حمیم" است که خوردن آن بر سوزش درونشان میافزاید (7)؛ از شدت عذاب درخواست مرگ میکنند، اما به آنها گفته میشود که برای همیشه در دوزخ خواهند ماند (8) و هرگز نمیمیرند.(9)
آری؛ پیشوایان بهائیت در حالی برای رواج اباحهگری، به تحریف و تأویل ماهیت جهنم موعود میپردازند، که خود پیشتر، هرگونه تأویل نصوص الهی را ممنوع اعلام کردهاند: «از جمله وصایای حتمیه و نصایح صریحه اسم اعظم (یعنی بهاء)، این است که ابواب تأویل را مسدود نمایید و به صریح کتاب، یعنی به معنی لغوی مصطلح قوم تمسک جویید!».(10)
پینوشت:
1- ر.ک: اشراق خاوری، قاموس ایقان، تهران: مؤسسهی ملّی مطبوعات امری، 127 بدیع، ج 1، ص 507.
2- همان، ج 4، ص 1509.
3- «... إِنَّ اللَّهَ جَامِعُ الْمُنَافِقِينَ وَالْكَافِرِينَ فِي جَهَنَّمَ جَمِيعًا [نساء/140]؛ خداوند، منافقان و کافران را همگی در دوزخ جمع میکند».
4- «يَوْمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ امْتَلَأْتِ وَتَقُولُ هَلْ مِنْ مَزِيدٍ [ق/30]؛ (به خاطر بیاورید) روزی را که به جهنّم میگوییم: «آیا پر شدهای؟» و او میگوید: «آیا افزون بر این هم هست؟!».
5- «فَأَمَّا الَّذِينَ شَقُوا فَفِي النَّارِ لَهُمْ فِيهَا زَفِيرٌ وَشَهِيقٌ [هود/106]؛ امّا آنها که بدبخت شدند، در آتشند؛ و برای آنان در آنجا، «زفیر» و «شهیق» (= نالههای طولانی دم و بازدم) است».
6- «ثُمَّ صُبُّوا فَوْقَ رَأْسِهِ مِنْ عَذَابِ الْحَمِيمِ [دخان/48]؛ پس از آن آب جوشان بر سرش فرو ریزید».
7- «لَآكِلُونَ مِنْ شَجَرٍ مِنْ زَقُّومٍ (52)؛ فَمَالِئُونَ مِنْهَا الْبُطُونَ (53)؛ فَشَارِبُونَ عَلَيْهِ مِنَ الْحَمِيمِ [واقعه/54-52]؛ قطعاً از درخت زقّوم میخورید؛ و شکمها را از آن پر میکنید؛ و روی آن از آب سوزان مینوشید».
8- «وَنَادَوْا يَا مَالِكُ لِيَقْضِ عَلَيْنَا رَبُّكَ قَالَ إِنَّكُمْ مَاكِثُونَ [زخرف/77]؛ و (آن دوزخیان، مالک دوزخ را) ندا کنند که ای مالک، از خدای خود بخواه که ما را بمیراند (تا از عذاب برهیم). جواب دهد: شما (در این عذاب) همیشه خواهید بود».
9- «يَتَجَرَّعُهُ وَلَا يَكَادُ يُسِيغُهُ وَيَأْتِيهِ الْمَوْتُ مِنْ كُلِّ مَكَانٍ وَمَا هُوَ بِمَيِّتٍ وَمِنْ وَرَائِهِ عَذَابٌ غَلِيظٌ [ابراهیم/17]؛ بزحمت جرعه جرعه آن را سرمیکشد؛ و هرگز حاضر نیست به میل خود آن را بیاشامد؛ و مرگ از هرجا به سراغ او میآید؛ ولی با این همه نمیمیرد! و بدنبال آن، عذاب شدیدی است».
10- عبدالحمید اشراق خاوری، گنیجنه حدود و احکام، نسخهی الکترونیکی، ص 340 ـ 341.