از اینرو پیشوایان بهائی، با طرح بحث لزوم تطابق دین با اقتضائات هر عصری و ادعای اینکه آموزههای اسلام، با روح عصر آنان همخوانی نداشته؛ مدعی شدند: «هر دورهای برای خود اقتضائی دارد و خداوند، مردمان را متناسب با مقتضیات هر زمان از فیض خود بهرهمند میکند. دین باید مطابق مقتضیات وقت باشد».(2)
اما جالب است بدانیم که حدود یک قرن پس از مرگ دینسازان بهائیت، شخصی به نام جمشید معانی، با ارائهی نوشتهجاتی عربی و دلایلی مشابه دلایل پیشوایان بهائیت، مدعی دریافت وحی و نسخ بهائیت شد.(3)
اما تشکیلات بهائیت که همواره استمرار فیض الهی در تجدید ادیان را دلیل بر نسخ اسلام و حقانیت خود برمیشمرد، در مواجه با این شخصیت (که دلایلش مشابه پیشوایان بهائیت بود) موضعگیری کرده و پیروان خود را از هرگونه ارتباط و نزدیکی با وی بر حذر داشته است!
اما به راستی، اگر به لزوم تجدید ادیان معتقد باشیم، میبایست نسخ بهائیت به وسیلهی جمشید معانی را نیز باور داشته باشیم. چرا که با پیشرفت روز افزون بشری، بدون شک تاریخ انقضای بهائیت نیز در طول یک قرن تمام شده است. آری؛ تشکیلاتی که همواره مسلمانان را به خاطر اعتقاد به خاتمیت حضرت محمّد (صلّی الله علیه و آله) تخطئه میکند، عملاً به این اعتقاد در مورد پیامبرخواندهی خود پایبند است و به استدلالهای مشابه پیشوایان خود، گردن نمینهد!
توضیح کوتاه : جمشید معانی ملقب به سماءالله بنیانگذار فرقه سماوی در بهائیت است. پس از اختلافات بر سر جانشینی در بهائیت پس از مرگ شوقی افندی، جمشید معانی که یکی از بهائیان تربت حیدریه و ساکن کشور اندونزی بود، همانند میسون ریمی از پذیرش ساختار بیت العدل سرباززد و در سال ۱۹۶۴ خود را موعود کتاب اقدس، منیظهرهالله و پیامبری جدید با شریعتی تازه معرفی نمود. وی پیروانش را بر اساس ساختاری بنام بیت البشریة (House of Mankind) سازماندهی میکرد.
جان کری (John Carre) از بهائیان شهر ماریپوزای کالیفرنیا در ابتدا به حمایت از جنبش معانی برخاست، و با تبلیغ و دعوت بهائیان به شریعت جدید وی به گسترش ایدههای او کمک کد. اما پس از مدت چهار ماه همنشینی با معانی، از ایده خود برگشت، و منکر پیامبری وی گردید. پیروان کمشمار وی در کشورهای اندونزی، هند، پاکستان، ایران و آمریکا پراکندهاند.
پینوشت:
1- ر.ک: عبدالبهاء، خطابات، بیجا: موسسهی ملی مطبوعات امری، بیتا، ج 2، ص150-151.
2- اشراق خاوری، پیام ملکوت، بیجا: بینا، بیتا، ص190.
3- جهت مطالعه بیشتر در این زمینه رجوع کنید به: اسماعیل رائین، انشعابات در بهائیت پس از مرگ شوقی ربانی، تهران: مؤسسهی تحقیقی رائین، بیتا.
انشالله در فرصت مناسب به موضوع ادعای آقای معانی خواهیم پرداخت