بدقت بخوانید این قسمتی از کتاب ایقان است :
همچنان که مشادهد میکنید جناب بهاء گفته است: «بعضی از مشرکین از جمله شبهات که در این أرض القاء نمودهاند اینست که آیا میشود ذهب (: طلا) نحاس (: مس) شود قل اِی و ربّی (: بگو بله سوگند به پروردگارم) و لكن عندنا علمه نعلم مَن نشاء بعلم من لدنا (: و لکن علمش نزد ماست که به هرکس بخواهیم آموزش میدهیم)... جميع فلزات به وزن و صورت و ماده يكديگر میرسند ولكن علمه عندنا فی كتاب مكنون (: علمش نزد ما در کتاب پنهان است)... و اگر ناس (: مردم) لايق و بالغ مشاهده میشدند هر آينه در اين مقام ذكر بعضی از علوم مستوره الهيه میشد».(1)
این عبارات جناب بهاء در وهلهی اول این مفهوم را به ذهن میرساند که او به دلیل عدم توانایی درک مردم، از مکانیسم تبدیل عناصر به یکدیگر سخن نگفته است. اما عمق دانش جناب بهاء آنجا روشن میگردد که در یکی از نوشتهجاتش، هنگامی که میخواست دربارهی اکسیر الهی صحبت کند، مثالی از نحوهی تبدیل مس به طلا زده و گفته است: «در مادهی نحاسی (مِس) ملاحظه فرمایید که اگر در معدن، از غلبهی یبوست (متضاد رطوبت= خشکی) محفوظ بماند، در مدت هفتاد سَنه (سال) به مقام ذهبی میرسد (طلا میشود). اگرچه بعضی خود نحاس (مس) را ذهب (طلا) میدانند که به واسطهی غلبهی یبوست (خشکی) مریض شده و به مقام خود نرسیده».(2)
با این حال بهائیانی که آموزهی تطبیق دین با علم و عقل را از اصول خود برمیشمارند، باید تکلیف خود را با دانشمندان علوم شيمی و فيزيک روشن کنند که چگونه مس كه عنصری سبکتر از طلاست و هرگز در شرايط طبيعی و عادی به عنصری بالاتر از خود بدل نمیشود، در صورت حفظ از یبوست به طلا تبدیل خواهد شد؟!
پینوشت:
1- عبدالحمید اشراق خاوری، مائده آسمانی، بیجا: مؤسسهی ملّی مطبوعات امری، 129 بدیع، ج 7، صص 19-18.
2- حسینعلی نوری، ایقان، هوفمایم آلمان: لجنهی ملّی نشر آثار بهائی به زبان فارسی و عربی، 1988 م، ص 104.