عبدالحسین آواره در کتاب الکواکب الدریه جلد 1 صفحه 379 سطر آخر می نویسد: «چهار سال از آن امور ایشان بخوبی برگذار شد و با نهایت عزت بسر بردند و در انظار اهمیت و ابهتی داشتند چندانکه قناسول و کارگذاران خارجه هر وقت بحضور آن حضرت مشرف می شدند، زبان به تمجید گشودند... در خلال این احوال نائب قنسول فرانسه که سابقه دوستی با حضرت بهاءالله را داشت، محرمانه به حضور شتافت و بطوری که مأمورین ندانند چه مقصد دارد یک ملاقات خصوصی در مدت نیم ساعت یا کمتر انجام داده مرام خود را این قسم اظهار نمود... چون نائب قنسول فرانسه این کلمات را بشنید، از استقامت رأی آن حضرت متحیر گردید...».
محمد علی فیضی در کتاب حضرت بهاءالله صفحه 193 سطر 2 می نویسد: « خصوصا اینکه چند نفر از مأمورین دول خارجه در ادرنه نزد وزرای دولت عثمانی زبان به تعریف و تمجید از سلوک و رفتار حضرت بهاءالله گشودند و از باب نصیحت سخنانی چند گفتند که آنها را از مخالفت با آن حضرت باز دارند و این سبب شد که تصمیم آن دولت بر اخراج و تبعید جمال مبارک از ادرنه به نقطه دور دست دیگری تشدید گردید».
بنابر آنچه که آواره و فیضی در مورد ارتباط و ملاقات مأمورین و سفرای کشورهای خارجی با میرزا حسینعلی نوری انجام دادند، این ارتباطات سبب شد تا دولت عثمانی تصمیم به تبعید حسینعلی از ادرنه به عکا بگیرد. اما از طرف دیگر علت این تبعید را دشمنی سید محمد اصفهانی از بابیان مخالف حسینعلی و توطئه وی دانسته اند.
فیضی در کتاب حضرت بهاءالله صفحه 188 سطر 1 می نویسد: « سید محمد اصفهانی به اسلامبول رفته در نزد کارکنان دولت عثمانی اقداماتی کرد و فتنه ها برپا نمود و آنها که چنین دیدند، او را بهترین دست آویز خود قرار داده اظهاراتش را به سمع قبول اصغا و بر مخالفت تشویق و ترغیبش نمودند و یک نفر از مستخدمین دولت موسوم به آقاجان بیک کج کلاه که صاحب منصب توپخانه بود، با او همراز شده متفقاً شروع به ارسال نامه های بی امضاء مملوّ از مفتریات نسبت به جمال مبارک (حسینعلی) به دربار عثمانی نمودند و مضمون آنکه آن حضرت در ادرنه جمعیت زیادی فراهم نموده و نماینده های دول خارجه نیز با ایشان همراه و مساعد گردیده اند و قریباً دست به اقداماتی بر علیه دولت خواهند زد و نامه های دیگر جعلی نیز به نام لوح از جمال مبارک منتشر ساختند».
ملاحظه می کنید که محمد علی فیضی که در کتاب حضرت بهاءالله صفحه 193 می گوید: چند نفر از مأمورین دول خارجه در ادرنه نزد وزرای دولت عثمانی زبان به تعریف و تمجید از سلوک و رفتار حضرت بهاءالله گشودند... این سبب شد که تصمیم آن دولت بر اخراج و تبعید جمال مبارک از ادرنه به نقطه دور دست دیگری تشدید گردید. وی در همین کتاب در صفحه 188 علت تصمیم دولت عثمانی را دسیسه های سید محمد اصفهانی اعلام داشته و ملاقات نماینده دول خارجی را مفتریات و اکاذیب عنوان می کند.
حسن موقر بالیوزی از ایادیان امرالله و مؤسس رادیوی بی بی سی فارسی در کتاب بهاءالله شمس حقیقت صفحه 29 سطر 13 می نویسد: « عده ای از قنسول های دول خارجی اجازه حضور به محضر مبارک طلبیده آمدند و تقاضا کردند که اگر هیکل مبارک به آنها اجازه بفرمایند حاضر هستند نهایت کمک را انجام دهند و پیشنهاد کردند که ما به دول متبوعه خود اطلاع می دهیم تا از این اوضاع جلوگیری شود».
چرا کسی که به عنوان تبعیدی به سرزمین دیگری که تحت قیمومت امپراطوری عثمانی قرار دارد، با مأمورین و نماینده های سفرای کشورهای خارجی خصوصاً قنسول آن ارتباط پیدا می کند و با آنها ملاقات می نماید؟ آنها از این ملاقات چه هدفی را دنبال می کردند؟ چرا میرزا حسینعلی مازندارانی که مدّعی نبوت است و خود را موعود ملل می نامد، حاضر می شود با نمایندگان دول بیگانه طرف ملاقات شود؟
کتاب کواکب الدریه، جلد 1، صفحه 379 سطر آخر
کتاب حضرت بهاءالله، صفحه 193 سطر 2
کتاب حضرت بهاءالله صفحه 188 سطر 1
کتاب بهاءالله شمس حقیقت صفحه 29 سطر 13
سوال این است : در آن سالها که انتقال بابیان و بهائیان بدلیل درگیریهای درونی دو برادر ( صبح ازل و حسینعلی نوری ) برسر رهبری فرقه توسط حاکمان عراق و ترکیه انجام میگرفت هدف این ملاقاتها چه بوده است ؟ و اساسا چه زمینه ای و یا بعبارت دیگر چه منافعی از این ملاقاتها برای دول مورد نظر وجود داشته است ؟
توجه داشته باشیم بعد از این ملاقاتها و انچه در تاریخ بهائیت از کمک بهائیان در تدارکات ارتش دولت انگلیس در نبرد با عثمانیها آمده لقب سر به جناب عبدالبها داده میشود و این نشان از تاثیر گذاری رهبران و امکانات آنها در این نبرد بوده است.