حبیب ثابت پاسال غول اقتصادی بهائیان مرتبط با دربار پهلوی کیست ؟

پنج شنبه, 11 بهمن 1397 07:26 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

به بهانه چهلمین سالروز پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ایران

 

بهائیت در ایران ، بازنشر از همین وبسایت: نمیتوان تاثیر قابل توجه ثابت پاسال را در رشد وتوسعه فرقه ضاله بهائیت در ایران وحتی خارج از ایران نادیده گرفت او با آوردن اولین فناوری تلویزیون به ایران توانست فرهنگ واعتقادات مردم مسلمان ایران را موردحمله قرار دهد میخواهیم این شخص رال در این مطلب معرفی نمائیم .  

حبیب ثابت در سال 1282 شمسی از پدری به نام «عبدالله» و مادری به نام «کشور»، که از خاندانِ بهائی مشهور به ارجمند بود، در یکی از محلات جنوبی شهر تهران به دنیا آمد. پدرِ او که از یهودیان کاشان بود و به شغل پارچه فروشی اشتغال داشت، پس از شکل‌گیری بهائیت، به عضویت این تشکیلات درآمد.

حبیب ثابت در خاطرات خود، ضمن نقل این مطلب که: «پدرم متولد طهران بود، ولی اجداد پدر و مادرم اهل کاشان بودند، که مدت‌ها پیش به طهران آمده و در این شهر ساکن شده بودند»، پدرِ پدرش را معرفی نکرده، ولی درباره‌ پدرِ مادرش که در شکل‌گیری زندگیِ آنان نقش داشته، می‌نویسد: «پدرِ مادرم جناب میرزا خلیل در خیابان جنت گلشن واقع در جنوب امیریه سابق[خانه‌ای] ساخته بود، داخل حیاط کوچکی دو اطاق هم به پدر و مادر من داده بودند». 

 محله‌ای که حبیب ثابت در آن به دنیا آمد و پرورش یافت، به محله کلیمی‌ها شهرت داشت که همجواری مغازه‌ پدرِ وی با مغازه‌ «القانیان‌ها»، صحت آن را تأیید می‌کند: «پدرم دکان بزازی... داشت. او پارچه‌های نخی انگلیسی را از بازرگانان عمده فروش بازار می‌خرید و در دکان کوچک خود، خرده فروشی می‌کرد... در همسایگی دکان پدرم مغازه‌های متعدد دیگر... دیده می‌شد که یکی دو مغازه از آنها مال پدر القانیان‌ها بود

از چگونگی و میزانِ تحصیلات حبیب ثابت، جز آنچه در خاطرات وی نقل شده، اطلاع دیگری در دست نیست. وی در این باره، ضمن اشاره به تحصیل در مدارس تربیت و سن‌لوئی می‌نویسد: «در مدارس تربیت پسران و دختران، معلم‌های بهائی آمریکایی هم تدریس می‌کردند و توجه به تعلیم زبان انگلیسی در این مدرسه، بیش از زبان فرانسه بود ... دوره شش ساله مدرسه تربیت پایان یافت ... و گواهینامه کلاس ششم ابتدائی را ... به دست آوردیم از آنجا که وضع مالی وی از سایرین پایین‌تر بود با هماهنگی مدیران مدرسه و موافقت غلامحسین مصدق فرزند محمد مصدق قرار شد که وی به منزل مصدق رفته و درس‌هایشان را مرور کنند و در عوض مبلغ ۶۰ ریال به وی بپردازند

و من پس از آن، یک سال دیگر هم در مدرسه تربیت تحصیل خود را ادامه دادم و در کلاس هفتم زبان انگلیسی بیشتر آموختم ... لازم بود به مدرسه دیگر نیز بروم ... مدرسه سن لوئی در خیابان لاله‌زار کوچه بابی‌ها».

 حبیب ثابت توسط یکی از دوستانش با دختری در شهر رشت به نام بهاره باقروف آشنا شد و با وی ازدواج کرد. این ازدواج که در ابتدا وجه‌های منطقی و حساب شده داشت، مبدل به زندگی عاشقانه گردید و تا پایان عمر ثابت، به طول انجامید. او بیشترین زمانی که از همسرش جدا بود، سه شب بود که طی سفری به مسکو یکی از همراهان محمدرضا شاه پهلوی بود

 و این ادعا درحالی است که در سوابق وی، در مقابل گزینه‌ «تحصیلات»، گاهی عبارتِ «تحصیلات ندارد» و گاهی عبارتِ «دیپلم متوسطه» نوشته شده است؛ و به نظر می‌رسد فعالیت‌های تشکیلاتی او در جریان کودتای 1299 شمسی و پس از آن، موجب ترک تحصیل وی و پرداختن به امور دیگر شده باشد.

ولی تحصیلات دبیرستانی را نیمه تمام ر‌ها کرد و در یک دکان دوچرخه سازی متعلق به محمد تقی تام از بهاییان تهران کار کرد و پس از چندی در سال ۱۲۹۸ مغازه دوچرخه سازی و تعمیر آنرا در خیابان شمیران مقابل خیابان دولت راه اندازی کرد.[۴] در کنار محمد تقی تام (که معتقد است اولین خودرو را به ایران وارد کرده بود) رانندگی آموخت و توسط میرزا احمد راسخ قزوینی از سران بهاییان تهران که مشاور و سرپرست کلیه املاک آصف‌السلطنه (از رجال قاجار بود) با حقوق ماهی ۵۰ تومان به رانندگی وی استخدام شد. با توسعه کار، یک خودروی سواری فورد خرید و به نقل و انتقال مسافر از توپخانه به قلهک و سپس در مسیرهای خارج شهر پرداخت. وی سپس از بغداد به بیروت رفت و از آنجا به فلسطین و با سران بهایی از جمله شوقی دیدار کرد. وی با حمایت بیت‌العدل اعظم ایران، چند خودرو و کامیون خرید با استفاده از دایی خود که معاون وزیر پست و تلگراف بود موفق به اخذ امتیاز حمل مرسولات  پستی شمال کشور شد که پیش از آن با الاغ انجام می گرفت.در سال‌های بعد، امتیاز مرسولات پستی شهرهای دیگری نیز به وی واگذار گردید. او با جمع آوری سرمایه از بهاییان به فروش ماشین آلات نجاری روی آورد و کارخانه‌‌های مبل ثابت را تاسیس کرد که نخستین اقدام برای صنعتی کردن نجاری در ایران بود.

در سال ۱۹۳۱، ثابت فعالیت‌های خود را در زمینه‌‌های متفاوتی گسترش داد. وی از کودکی به نجاری علاقه‌مند بود. رشد روز افزون تاسیسات اداری و شهر نشینی مردم، نیاز‌های مبرمی به اسباب و اثاثیه ایجاد می‌کرد. ثابت از اولین کار آفرینانی بود که زمینه سرمایه گذاری پر سودی را در این حیطه درک نمود. او کارخانه‌های تاسیس کرد که تولید لوازم خانگی و اداری می‌کرد. او ماشین آلات مورد نیاز را از آلمان خریداری نموده و در اوایل سال ۱۹۳۲۲ شروع به تولید نمود. سفارش‌های ساخت فراوانی از سوی وزارت خانه‌‌های کشور می‌گرفت و این به معنی موفقیت آمیز بودن فکرش بود

با این وجود، شرکت وی به علت عدم پرداخت هزینه لوازم اداری از سوی وزارتخانه‌‌های کشور در آستانه ورشکستگی قرار گرفت. وقتی وی پول لوازم را از وزارت کشور مطالبه کرد بازداشت شد و سه ماه در زندان به سر برد. با این وجود پس از آزاد شدنش، رضاشاه مداخله کرد و با شرکت وی قرارداد انحصاری تامین تمام لوازم اداری قوه قضائیه و وزارت شهرداری آن زمان، منعقد گردید

در جریان ساخت راه آهن ایران وی توانست قراردادهایی برای حمل و نقل مصالح با شرکت دانمارکی سازنده منعقد نماید

 در سال ۱۹۳۶ ثابت به فرانسه مسافرت کرد. او دو دستگاه کامیون در فرانسه خرید و پس از بازگشت به ایران، اولین شرکت حمل و نقل در ایران را با نام شرکت حمل و نقل ثابت تاسیس نمود. مدتی بعد از سوی دولت قراردادی پرسود با شرکت ثابت منعقد شد و طی آن حمل و نقل بخشی از پست ایران به این شرکت محول گردید. عموی ثابت که پیشتر در زمان جوانی ثابت به وی دوچرخه فروخته بود، حال به عنوان معاون وزیر پست در شرکت ثابت، قرار داد حمل و نقل و ارسال را با دولت امضا نمود.

ثابت طی مسافرت‌های اروپایی خود در راه بازگشت به ایران، با سیرک آشنا و شیفته آن شد و در آن زمینه تجارت پر سود دیگری دید. وی گروه سیرکی به ایران آورد و در طی این کار به مرد پولساز مشهور گردید.

 خروج از ایران و اقامت در امریکا

حبیب ثابت که در شهریور ماه 1320 شمسی (مصادف با اشغال ایران و سرنگونی رضاشاه) به یکی از سرمایه داران مطرح تبدیل شده بود، بنا به دلایلی نامشخص (تحت عنوانِ «خطری که در ایران اقلیت‌های مذهبی را سخت تهدید می‌نمود، احساسِ مصونیت نداشتم) بخشی از دارائیهای خود را فروخت و سرپرستی بقیه‌ اموال و دارائیهای خویش را به پدر 61 ساله‌اش سپرد و همراه همسر و دو فرزندش که در سنین نه و پنج سالگی بودند، به آمریکا رفت.    

آنچه در این عدمِ «احساسِ مصونیت» جالب توجه است و خروج وی از ایران به آن نسبت داده می‌شود، به نظر می‌رسد به نقشِ پنهانِ حبیب ثابت در فعالیت‌های صهیونیستی و تشکیلاتی بهائیت در ایران در دوره رضاخان مربوط است؛ وگرنه پدر و مادر و همچنین دایی‌های وی، که دارای سابقه‌ای دیرینه‌تر از او در پیوستن به بهائیت بودند، نه تنها در ایران مورد هیچ‌گونه آزار و اذیتی واقع نشدند که از دارایی‌های او نیز محافظت نمودند. این موضوع، در بخش حبیب ثابت و خاندان پهلوی مورد بررسی قرار گرفته است.

ثابت تصمیم به ترک ایران گرفت و در ۷ نوامبر ۱۹۴۱ به همراه همسر و دو فرزندش ایران را به مقصد نیویورک ترک کرد و پس از آن به سمت شرق آسیا و فیلیپین و هاوایی رفت. در این مدت وی تمام تلاش خود را کرد که با محفل روحانی ایران ارتباط برقرار کند

پس از بازگشت به نیویورک، اوضاع حاکم به علت جنگ جهانی، رکود اقتصادی شدیدی در قیمت املاک به وجود آورده بود. ثابت همیشه از راه دوستان و خانواده اش تبعیت می‌نمود و پدرش به وی توصیه کرده بود که همیشه با خریدن، سود به وجود می‌آید نه فروختن. وی دفتری در راکفلر سنتر و آپارتمانی در مناطق لوکس نشین نزدیک آن اجاره کرد و دوباره فعالیت خود را از سر گرفت. واردات و صادرات خط مشی عمده فعالیت وی بود. وی در زمینه فروش اجناس زیادی از قبیل فرش ایرانی تا  جوراب زنانه نایلونی فعالیت می‌کرد.

وی برای گسترش کار همراه چهار نفر در تهران شرکتی تأسیس می کنند به نام «پاسال» که حروف اول آن‌ها است: پناهی، امیل عبود، سافیان، لک. چندی بعد شرکت پاسال در تهران و شرکت ثابت در نیویورک، شرکتی جدید در ایران به ثبت می رسانند به نام ثابت پاسال و از این به بعد حبیب اله ثابت نام این شرکت یعنی ثابت پاسال به شهرت می رسد. ثابت پاسال تا پایان جنگ جهانی دوم در آمریکا ماند و در اوایل دهه سی به ایران باز می گردد. در این ایام بود که شرکت معروف «ثابت پاسال» با دفتر‌های نمایندگی در تهران و نیویورک شروع به کار کرد

وی به هنگام جنگ جهانی دوم با سفر به آمریکا لباس‌های کهنه و دست دوم به ایران وارد کرد و از این راه سود فراوانی به دست آورد. او در اواخر ۱۳۲۰ با دعوتی که جامعه بهائیان ایران از او به عمل آورد چندین بار به ایران آمد و با شرکت امنای ایران که به این جامعه وابسته بود همکاری خود را آغاز کرد و به عنوان نماینده آنان به تجارت و گرفتن امتیاز نمایندگی از کارخانه‌‌های خارجی در ایران پرداخت. ثابت از اوایل دهه ۱۳۳۰ در ایران مستقر شد بعد از کودتای ۱۳۳۲ به عنوان نماینده تام الاختیار بهائیان دوره جدیدی از فعالیت‌های خود را آغاز کرد

بازگشت به ایران

 بعد از بازگشتش از امریکا با سرمایه کلانی که جمع آوری کرده بود به گسترش فعالیت در حوزه های اقتصادی و سیاسی و بهائیت میپردازد .  

او به ویژه از ۱۳۳۲ به بعد، با خاندان پهلوی و شاه و شخصیت‌های مهم سیاسی ایران، از جمله عبدالکریم ایادی پزشک مخصوص دربار روابط نزدیکی بر قرار میکند

به دستور دربار از تسهیلات گسترده وزارت اقتصاد برخوردار شد

ارتباط نزدیک او با چند نخست وزیر از جمله حسین علاء، امیرعباس هویدا و جعفر شریف‌امامی. و سهامدار کردن آنان در شرکت‌هایش.

قرار گرفتن در لیست  حامیان مالی اصلی جشن‌های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی ایران بود

حمایت‌های مالی از دولت اسرائیل . در جنگ شش‌روزه او وظیفه داشت کمک‌های بهاییان را جمع کند. به پاس کمک‌های او یکی از خیابان‌های تل آویو را به نام او تل حبیب نامگذاری کردند

مجله Fortune در سال ۱۹۷۴، دارایی او را ، یک دهم کل دارایی ایران تخمین زده است . این دارایی‌‌ها شامل بانک و ساختمان تا صنایع انرژی و دارو سازی بود. او در اکثر زمینه‌‌های تجاری و صنعتی آن زمان دستی داشت. نیویورک تایمز او را مردی شیفتۀعتیقه‌جات معرفی کرد که قادر است به شش زبان زنده دنیا صحبت کند.  او علاقه ای مفرط به جمع آوری اشیا قدیمی و سنگ یشم داشت. وی بعد‌ها گفت که در سال ۱۹۷۱ مبلغ ۴۴۰۰ هزار دلار بابت میزی که قبلاً متعلق به تزارینا (همسر تزار روسی) بوده، پرداخته‌است. او آن میز را در آپارتمانی در پاریس که با همسرش شریک بود قرار داد. ثابت در باره این میز گفته که بیش از هر چیز دیگری در دنیا برای من مفرح بوده‌است

راه اندازی رادیو تلویزیون ملی ایران در سال 1335 و فروش آن به دولت در سال 1340 

در سال 1354 به اتهام گرانفروشی تحت تعقیب قرار گرفت و در سال 1355 از ایران مهاجرت و در پاریس اقامت گزید

برخی از شرکت‌هایی تحت تملک یا سهام حبیب ثابت پاسال :

بانک ایران و انگلیس

بانک ایران و خاورمیانه

بانک صنعتی ایران

بانک توسعه صنعت و معدن ایران

پپسی کولا در ایران

سیمان مشهد

پلاسکوکار

جنرال تایر و رابر

ایران فارواگ

سیکاب

فرانس پیک

او همچنین دارای نمایندگی خودرو داج، چند نوع تلویزیون و یخچال، کارخانه‌‌های بزرگ لاستیک سازی گودریچ و چند کارخانه قند بود. ثابت دارای ۴۱ شرکت بازرگانی بود که حدود ده هزار نفر در آن‌ها مشغول به کار بودند.

کاخ ثابت در تهران

 

ثابت پاسال که از اعضای محفل بهائیت ایران بود از ثروتش برای گسترش بهائیت در جهان بهره می‌برد. او املاک پیرامون حظیرةالقدس در تهران را خرید، اطراف زمین‌های مشرق‌الاذکار در لویزان تهران را دیوارکشی کرد و برای احداث محفل ملی بهائیان پاکستان، ساخت ایوان مقام اعلی در کوه کرمل، حظیرة القدس بهائیان در هندوستان، مشرق الاذکار در سانتیاگو شیلی و معابد بهائیان در مصر و استرالیا و اردن کمک‌های مالی زیادی کرد. او عضو باشگاه لاینز(اداره اطلاعات، امنیت و آزادی ملت) و روتاری بین‌الملل بود

 

پهلوی دوم و حبیب ثابت پاسال

 


 

 

                                                                    

    کاخ ثابت پاسال تهران

خواندن 1005 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی