پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ اگرچه در آثار بر جای مانده و رسمی از عبدالبهاء تصریح شده بود که جانشینی و ولایت امری تا بیست و چهار نفر ادامه خواهد داشت: «در هر دوری (عصری) اوصیاء (جانشینان پیغمبر) و اصفیاء (برگزیدگان) دوازده نفر بودند؛ در ایّام حضرت یعقوب دوازده پسر بودند و در ایام حضرت موسی دوازده نقیب (سرپرست) رؤسای اسباط (فرزندان) بودند و در ایام حضرت مسیح دوازده حواری بودند و در ایام حضرت محمّد (صلّی الله علیه و آله) دوازده امام بودند؛ ولکن در این ظهور أعظم بیست و چهار نفر هستند؛ دو برابر جمیع. زیرا عظمت این ظهور چنین اقتضاء نماید. این نفوس مقدسه در حضور خدا بر تختهای خود نشستهاند؛ یعنی سلطنت ابدیّه میکنند...»(1)؛ اما این جانشینی که قرار بود در نسل شوقی افندی باشد(2)، با عقیم ماندن او در همان نفر اول متوقف شد.
لذا شوقی افندی سعی بر آن داشت تا هرچه زودتر بیت العدل را تشکیل دهد و بر همین اساس در زمان حیات خود و شش سال قبل از مرگش، هیئت بین المللی بهائی یا جنین بیت العدل را تشکیل داد و میسن ریمی آمریکایی را به ریاست آن منصوب کرد.
اما پس از مرگ شوقی افندی با وجود آنکه هیأت همچنان به فعالیت خود ادامه میداد، روحیه ماکسول (همسر آمریکایی شوقی)، بدون کمترین توجه به هیأت منصوب از طرف ولیامر بهائیت شوقی افندی، ابتدا هیأتی سه نفره (متشکل از خود، جان فرابی و حسن موقر بالیوزی) را تشکیل داد. سپس هیأت بین المللی بهائی را که در زمان حیات شوقی برای تشکیل بیت العدل تأسیس شده و میسن ریمی ریاستش را بر عهده داشت، منحل اعلام کرد.
هیأت سه نفره در گام بعدی اعضای ایادی امرالله را از سراسر جهان دعوت نمود و با حضور آنها (که 27 نفر بودند)، هیأت نُه نفرهای از ایادی به عنوان هیأت ایادی امرالله مقیم در أرض أقدس انتخاب شد. همزمان با این امر، میسن ریمی (منصوب شوقی) از جمع ایادی امرالله طرد و به بهائیان مقیم کشورهای جهان نیز اعلام شد که از هرگونه تماس با او و طرفدارانش خودداری کنند. محفل ملّی بهائیت در فرانسه نیز که از طرفداران میسن ریمی تشکیل میشد، منحل گشت و سایر حامیانش از عضویت سازمان بهائیت اخراج شدند.
بنابراین امروزه بهائیان بیت العدلی که خود را بهائیان راستین و الباقی را باطل و مطرود میدانند، به حکم روحیه ماکسول، ناقض تدابیر انتصابی ولیامر خود هستند. چرا که در واقع روحیه ماکسول با یک شبه کودتا، نظام رهبری سازمان یافته شده توسط شوقی افندی را از بین برد و میسن ریمی که ریاست جنین بیت العدل را از سوی ولیامر بهائیت و همچنین ادعای جانشینی او را داشت طرد نمود. تا از سویی به ولیامر بهائی خیانت شود و از سویی دیگر، پیشگویی پیشوایان بهائی غلط از آب درآید و نظام رهبری بهائیت، تا به ابد از فقدان یکی از دو رکن مشروعیتبخش خود، رنج ببرد؛ همچنان که عبدالبهاء با محال دانستن انفصال دو رکن رهبری ولایت امر و بیت العدل در بهائیت گفته بود: «این نظم بدیع... بنیادش بر دو رکن رکین استوار: رکن اول و اعظم، رکن ولایت الاهیه است که مصدر تبیین است و رکن ثانی بیت عدل اعظم الاهی که مرجع تشریع است... انفصال رُکنین (دو رُکن) نظم بدیع (بهائیت) نیز از یکدیگر ممتنع و محال».(3)
پینوشت:
1- عباس افندی، مفاوضات، مصر: فرجالله زکی الکردی، 1920 م، ص 46-44.
2- «و مِن بعده بکراً بعد بکر یعنی در سلاله او (: شوقی افندی). ای أحبای الهی، باید ولیامرالله در زمان حیات خویش، مَن هو بعده را تعیین نماید تا بعد از صعودش اختلاف حاصل نگردد»: عباس افندی، الواح وصایا، محفل ملّی بهائیان پاکستان: مطبعهی استرلینگ گاردن رود، نوامبر 1960، ص 13-11.
3- اشراق خاوری، قاموس توقیع منیع، بیجا: مؤسسهی ملّی مطبوعات امری، 118 بدیع، ص 105.