اینروزها خود سوزی یک دختر به نقل محافل ضد انقلاب و بالطبع فضای رسانه ای دشمنان انقلاب اسلامی تبدیل شده است .تا جائی که متاسفانه به حوزه رفتاری برخی افراد تبدیل شده است . پس از اوج گیری ماجرای دروغ دختر آبی در فضای مجازی، مرتضی اسماعیلپور مدیر رسانهای غیررسمی بهائیت با انتشار پستی در حساب توییتری خود، واکنشی متفاوت به این جریان نشان داد. وی با ماهی گرفتن از آب گلآلود، افسانهی سوزاندن زوج بهائی در روستای نوک را پیش کشید و نوشت: «به تشویق آخوند روستای نوک در در شهرستان بیرجند، یک زوج روستازاده بهایی به نامهای شکرنسا و محمدحسین معصومی، زنده زنده سوزانده شدند. آخوند روستا گفته بود کشتن ایندو به معنی بهشت رفتن شماست».
اما در پاسخ به این ادعای مزدور تشکیلات بهائیت میگوییم:
اولاً: در بررسی سند این ادعا، به نقل دو گزارش برمیخوریم؛ دو گزارشی که اختلافات فاحشی در آنها وجود دارد. افسانهای که برای اولینبار توسط یکی از ایادیان امر آمریکایی بهائیت به نام ویلیام سیرز نقل شده و مستند دیگر آن، ایمیلی ناشناس است!(1) به راستی چگونه میتوان شما را ایرانی دانست در حالی که در اِزای مظلوم نشان دادن بهائیت، مردم شریف ایران و روحانیت شیعی را نزد جهانیان، ظالم و انسانیت ایشان را زیر سؤال میبرید؟! داستانهایی که بر خلاف سیره و فرهنگ ایرانی و تعالیم شیعی است و تنها از قلم تشکیلات ضداسلامی و ضدایرانی بهائیت برمیآید!
ثانیاً: عناصر تشکیلات بهائیت برای ساختن چهرهای خشن از ایرانیِ شیعی نزد جهانیان، در حالی دست به دامن دروغ و افسانهپردازی میشود که گویا حکم مکتوب پیامبرخواندهی خود در آتش بودن برای مخالفینش را از یاد برده است؛ همچنان که مدعی پیامبری بهائیت به پیروانش دستور داده است: «کُن کَشُعلَةِ النَّار لِأعدائِی و کُوثَرِ البَقاء لِأحِبائی(2)؛ بر دشمنانم شعلهی آتش باش و برای دوستانم، کوثر بقاء». و یا آنجا که با مشرک برشمردن مخالفینش و تشبیه آنان به درخت خشک، ایشان را لایق آتش دانسته است.(3)
از طرفی، اگر زنده سوزاندن حتی در افسانهها هم دردناک است؛ پس چرا پیامبرخواندهی این بهائی، حکم به زنده سوزاندن کسانی داده که خانهی بیجانی را به آتش بکشند؛ همچنان که در کتاب اقدس وی میخوانیم: «مَن آَحرَقَ بیتاً مُتِعَمِدَاً فَاحرِقوه...(4)؛ کسی که از روی عمد، خانهی دیگری را بسوزاند، او را بسوزانید»!
بنابراین، آنچه بهائیت خود آرزوی ارتکاب آن را میکشد و در کتابهایش موجود است را با ساخت افسانه، به مردم مسلمان کشورمان نسبت میدهد تا دستاویزی برای طرح بیشتر خود داشته باشد!
ثالثاً: اگر شما و حامیانتان با سوءاستفاده از داغ شدن ماجرای دختر آبی به دنبال ماهیگیری از آب گلآلود هستید تا به واسطهی آن، ادعای نقض حقوق زنان در ایران و شعار تساوی زن و مرد در بهائیت را مطرح کنید، میبایست پیش از آن به توجیه نابرابریهای میان زن و مرد در فرقهی خود بپردازید.(5)
آری؛ در حالی که پیشوای بهائیت، به عنوان یکی از سرکردگان فرقهی خونخوار بابی، دستش به خود ایرانیان آغشته است (6)، سرکردگان بهائی به جای شرم، دست پیش را گرفته و با افسانهسرایی جای ظالم و مظلوم را عوض کردهاند!
پینوشت:
1- جهت مطالعهی بیشتر، بنگرید به مقالهی: مظلومنمایی به قیمت وحشی خواندن ایرانیان!
2- افنان مهری، نفحات فضل، کانادا: مؤسسه معارف بهائی، 144 بدیع، ص 16.
3- اشراق خاوری، مائده آسمانی، بیجا: مؤسسهی ملّی مطبوعات امری، 129 بدیع، ج 8، صص 39-38.
4- حسینعلینوری، اقدس، نسخهی الکترونیکی، ص 56، بند 62.
5- جهت مطالعهی بیشتر، بنگرید به مقالهی: بهائیت: تساوی خواهی یا فرصت طلبی؟!
6- جهت مطالعهی بیشتر، بنگرید به مقالهی: امیرکبیر و مقابله با علیمحمد باب