جناب دهقان در جملاتی تعجببرانگیز، عضویت در تشکیلات بهائی و یا به دست گرفتن رهبری آن را به دلیل بهائی زاده بودن اجتنابناپذیر دانست و وجود هرگونه تشکیلاتی برای بهائیت در ایران، پس از غیرقانونی اعلام شدن آن را منکر شد. او همچنین در مخالفت با جملات خود، حتی غیرقانونی بودن تشکیلات بهائیت در ایران را نیز منکر شده و در جملاتی کنایهآمیز، اقدام موکلینش بر علیه امنیت ملّی را تهمتی بیدلیل دانست.(1)
اما در پاسخ به اظهارات وی و هرآنکس که بهائیت را تنها باور (و نه تشکیلاتی صِرف) میداند، خواهیم گفت:
اولاً: بهائیت دین نبوده و یک تشکیلات کاملاً سیاسی و وابسته به دولتهای متخاصم است که در سال 1362 عضویت در آن خلاف قانون اعلام شده است.(2) این در حالیست که به صورت خیلی زیرکانه تلاش میشود تا دو مفهوم «باور قلبی» و «عضویت در این تشکیلات» یکی معرفی گردد؛ حال آنکه فقط عضویت داشتن در تشکیلات شبه فرماسونری و غیرقانونی بهائیت، خلاف قانون است.
دوم: کسانی که به دروغ، ایمان به بهائیت و یا بهائی زادگی را در ایران جرم معرفی میکنند، مگر نمیدانند که از جمعیت ادعایی سیصدهزاری نفری بهائیان در ایران، تنها 60 الی 70 نفر زندانی هستند؟!
سوم: مدافعین تشکیلات بهائیت در تناقضی آشکار، از یکسو تلاش دارند تا بهائیت را باوری صِرف معرفی کنند و از سویی دیگر، از زندانی شدن سرشاخههای تشکیلات غیرقانونی آن (موسوم به هیئت یاران) گلایهمند هستند!
چهارم: در حالی که تشکیلات بهائیت خیانت خود را به جمهوری اسلامی ایران، تنها 12 روز پس از انقلاب آغاز نمود چگونه میتوان اقدام علیه امنیت ملّی را توسط آن توهم جلوه داد!(3) آیا حضور فعال تشکیلات بهائیت در فتنهی سال 88 و دستور بیت العدل نسبت به حمایت از آنان را اقدامات سیستماتیک بر علیه امنیت ملّی نمیتوان دانست؟!(4) آیا نقش تخریبی عناصر بهائی در بازار سکه و ارز و احتکار را خیانت به این کشور و مردم نمیتوان دانست؟!(5)
در بیانیه سعید دهقان وکیل مدافع برخی بهائیان، میخوانیم:
«اینان شهروندان ایرانزمین هستند و دل در گرو این سرزمین دارند. فقط بهاییاند و بهایی زادهاند؛ همین! اگر بنا نیست به عقاید هم احترام بگذاریم؛ دستکم به اصل 23 قانون اساسی در بابِ منع تفتیش عقاید احترام بگذاریم. اگر سخت است و نمیتوانیم، دست کم صادق باشیم؛ نه اینکه یکی از ما در رأسِ دستگاه دیپلماسی و پشتِ ویترین اعلام کند که «جرمی بنام بهایی بودن در ایران وجود ندارد»، و دیگران در دستگاه قضایی، بدون توجه به حقایق و اصول مسلّمِ حقوقی، پیدرپی حکم به حبس بهاییان بدهند... جزییات متن و حواشی پروندههایی از این دست، عجالتاً قابل طرح نیست، اما دادخواهی را از طریق اعاده دادرسی در دیوان عالی کشور دنبال خواهم کرد؛ به ویژه آنکه همچنان معتقدم در این عنوان اتهامی (عضویت در تشکیلات غیرقانونی بهائیت به قصد اقدام علیه امنیت ملّی)، به دلایل زیر فقط دو حرف اضافه «در» و «به» بدون ایراد است!
1- عضویت: برای موکلین من که هر هفت نفر بهایی به دنیا آمدهاند و بهایی زادهاند، «عضویت» مفهومی ندارد.
2- تشکیلات: از سال 1362 که «تشکیلاتِ» مربوط به بهاییان در ایران منحل شده است، عملاً تشکیلاتی وجود ندارد که عضویت در آن معنا داشته باشد.
3- غیرقانونی: در هیچ یک از قوانین موضوعه کشور، آیین بهاییت «غیرقانونی» اعلام نشده و نه تنها مطابق فتوای بنیانگذار انقلاب اسلامی، بهاییان در استیمانِ (امان) جمهوری اسلامی هستند، بلکه حتی بر اساس اصول 23 و 14 قانون اساسی، تحت تعقیب قرار دادن ایشان، غیرقانونی است.
4- بهاییت: «بهاییت» یک کیش یا آیین است و نه یک تشکیلات که عضویت در آن، معنا یابد و مشمول مواد 498 یا 499 قانون مجازات اسلامی شود.
5- قصد: کدام «قصد»؟! در سراسرِ پروندهی متشکله علیه موکلین، هیچ سند یا مدرکی مشاهده نمیشود که نشان دهد هیچکدام از هفت متهم این پرونده، حتی قصدی برای یک عمل مجرمانهی ساده داشته باشند؛ چه رسد به اقدام علیه امنیت ملّی!
6- اقدام علیه امنیت ملّی: این عبارت مستلزم سلسله اقدامات و برنامههایی فیزیکی و گسترده و سازماندهی شده است؛ در حالی که اعتقاد به یک کیش یا آیین، امری شخصی و درونی و بیآزار است و چنین امری هم اساساً نمیتواند اقدامی باشد «علیه امنیت ملّی»؛ آن هم در کشوری که ادعا میشود جزیره ثبات در منطقه است!».
اما در پاسخ به اظهارات این شخص در معرفی بهائیت به عنوان یک باور و نه تشکیلات و تلاش برای تحت ظلم و فشار بودن بهائیان میگوییم:
اول: بر خلاف ادعای شما بهائیت دین نبوده و یک تشکیلات کاملاً سیاسی و وابسته به دولت متخاصم اسرائیل است که در سال 1362 عضویت در این تشکیلات خلاف قانون اعلام شده است. اما اشکال کار اینجاست که شما خیلی زیرکانه، دو مفهوم «باور قلبی» و «عضویت در تشکیلات» را یکی معرفی کردید؛ حال آنکه داشتن اعتقاد قلبی به بهائیت در ایران جرم نیست و عضویت و فعالیت در تشکیلات غیرقانونی آن پیگرد دارد. تشکیلاتی که از ابتدای انقلاب اسلامی در تلاش برای اجرای پروژهی براندازی نرم نظامی اسلامی بوده است.
دوم: چه کسی بهائیان را تفتیش عقیده کرده است؟! آیا کسی به زور وارد خانهی بهائیان شده و از آنان عقایدشان را پرسیده است؟! اگر منظورتان برخی محدودیتهای شغلی برای بهائیان است که میتوانید به عنوان وکیل مدافع به آنان پیشنهاد دهید که همچون پیشوایانشان عقاید خود را منکر شوند تا دیگر هیچ محدودیتی برایشان وجود نداشته باشد! از طرفی، شما که به عنوان حقوقدان تفتیش عقاید را ممنوع میدانید، حتماً این هم میدانید که تبلیغات بهائیت در ایران ممنوع است؟! اما مگر بهائیان حتی بر اساس احکام فرقهای خود ملزم به اطاعت از حکومت نیستند که با تبلیغهای همگانی خود اینچنین قوانین حکومتی را هم پایمال میکنند؟!
سوم: شما که بهائی بودن در ایران را (به دروغ) جرم میدانید، آیا از خود پرسیدهاید که چند بهائی زندانی در کشور داریم؟! مگر تشکیلات بهائیت آمار پیروان خود در ایران را سیصدهزار نفر اعلام نکرد؟! در این صورت آیا زندانی شدن 60-70 بهائی معنایش این است که اعتقاد به بهائیت در ایران جرم است؟! آیا این گفتار شما به نوعی سرپوش گذاشتن بر جرمهای مجرمینی که از آنها دفاع میکنید نیست؟! چگونه برای تبرئهی موکلینتان به خود اجازه میدهید تا تمام بهائیان کشور را همردهی موکلین مجرم خود قرار دهید تا از این طریق عواطف عمومی را نسبت به تشکیلات بهائیت برانگیزید؟!
چهارم: در گوشهای از گفتههایتان به مظلومیت عفیف نعیمی و اعضای هیئت هفت نفرهی تشکیلات غیرقانونی بهائیت در ایران اشاره کردید، اما از خود نپرسیدید که اگر طبق ادعای اولتان بهائیت تنها یک عقیده است، پس چرا بر خلاف قانون اقدام به تأسیس تشکیلاتی تحت عنوان هیئت یاران ایران نمود؟! با این حال باز هم مدعی میشوید که موکلینتان بخاطر اعتقاد قلبی مجازات شدند یا عضویت در تشکیلات غیرقانونیِ منحله و خائن به ایران و انقلاب؟!
پنجم: شما که وجدان خود را کنار گذاشته و بهائیان ایران را در محدودیت و فشار میدانید که از حق کار و شغل در ایران محرومند، تا به حال از خود پرسیدهاید که وثیقههای چند صد میلیونی برای آزادی مجرمین بهائی از کجا تأمین میشود؟! اما شما وجدان خود را به چند فروخته و چشمانتان را به روی حقایق بسته و اینگونه سیاهنمایی میکنید؟!
اما پاسخ به شماره بندی 1 تا 6 شما نیز میگوییم:
یک: از ابتدا تا انتهای این بیانیه تلاش نمودید تا میان بهائی بودن و عضویت در تشکیلات غیرقانونی بهائیت فرق بگذارید، اما لازم است خدمتتان عرض شود که اگر بهائی بودن جرم میبود که ما به جای 60-70 نفر، میبایست 300 هزار نفر (طبق آمار اعلامی تشکیلات بهائیت) در ایران زندانی بهائی میداشتیم! بنابراین بهائی زادگی در ایران جرم نیست؛ اما گویا این خاصیت اسکناس است که وجدان افرادی چون شما را از بین برده است تا اینگونه بر علیه کشورتان سیاهنمایی میکنید!
دو: شما مدعی شدید در سال 1362 تشکیلات بهائیت غیرقانونی اعلام شد، اما از خود نپرسیدهاید که تغییر نام محافل و تشکیلات بهائیت به هیئت یاران ایران، آیا ماهیت این تشکیلات را تغییر داد؟! در واقع این اقدام بهائیت به نوعی دور زدن قانون به حساب نمیآمد؟!
سه: آری؛ اعتقاد به بهائیت غیرقانونی اعلام نشده و تنها عضویت در تشکیلات غیرقانونی آن جرم محسوب میشود؛ لذاست که بهائیان در ایران از آزادی برخوردار بوده و با اعضای تشکیلاتی آن برخورد میشود!
چهار: قبلاً هم خدمتتان عرض شد که بر خلاف ادعای شما، بهائیت یک تشکیلات است و در غیر اینصورت تسجیل بهائیان چه معنا دارد؟! اگر بهائیت تشکیلات نیست چرا پس فرزندان بهائی باید بعد از 15 سالگی عضویت خود را در آن اعلام کنند؟! اگر بهائیت تشکیلات نیست، پس طرد روحانی بهائیان مستبصر چه معنا دارد؟! اگر بهائیت تشکیلات نیست و تنها یک اعتقاد قلبی است، پس چرا باید بر خلاف قوانین حکومتی اقدام به راهاندازی تشکیلاتی سیستماتیک در ایران کند؟!
پینوشت:
1- به نقل از کانالهای خبری وابسته به تشکیلات بهائیت.
2- خبرگزاری فارس، تیتر خبر: فعاليتهای فرقه ضاله بهائيت غير قانونی و ممنوع است، تاریخ انتشار: 1387/11/27.
3- خبرگزاری مشرق، تیتر مقاله: اعترافات جالب 9 نجاتیافته از بهائیت، کد خبر: 226528، 1392/4/4.
4- جهت مطالعهی بیشتر، بنگرید به مقالهی: مقایسه پیام بیت العدل در انقلاب اسلامی و فتنهی 88
5- جهت مطالعهی بیشتر بنگرید به مقالهی: بهائیت؛ پشت پردهی گرانی ارز و ترویج احتکار!