رهبران بهائی : کمک به ارتش انگلیس کمک به نیازمندان بوده است !!!

چهارشنبه, 14 اسفند 1398 06:33 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

بهائیت در ایران : در مطالب پیشین در مورد کمک و پشتیبانی کاملا موثررهبران فرقه بهائیت مواردی را بیان داشتیم در همین رابطه باید بیان کرد، رهبران بهائی در توجیه عمل خود اعللام نمودند " دریافت این لقب به خاطر خدمتی بوده که عبدالبهاء به قشون انگلیس داشته است و کمک کردن به قشون انگلیس نه تنها حرکتی سیاسی نبوده، بلکه کمک به نیازمندان بوده است."

 اما این توجیه بر خلاف عقل و اخلاق در حالیست که کمک به دو طرف در حال نزاع در واقع دشمنی در طرف مقابل خواهد بود. از طرفی عبدالبهاء در جایی دیگر، کمک به ظالم و متجاوز را در واقع ظلم به مظلومان برشمرده است!

 

از آن‌جا که اعطای نشان نایت هود (knighthood) از سوی استعمار انگلستان به پیشوای بهائیت عبدالبهاء، بخاطر تأمین آذوقه‌ی ارتش انگلیس قابل خدشه نیست(1)، منابع بهائی در اصل ماجرا انکاری ندارند. اما آن‌چه امروزه بهائی‌ها به آن پناه برده‌اند، توجیه چرایی دریافت این لقب از سوی عبدالبهاء می‌باشد.
همچنان که در توجیه‌تراشی خود می‌گویند: «دریافت این لقب به خاطر خدمتی بوده که عبدالبهاء به قشون انگلیس داشته است و کمک کردن به قشون انگلیس نه تنها حرکتی سیاسی نبوده، بلکه کمک به نیازمندان بوده است. چرا که بهائیان در هر جائی از دنیا که باشند به خدمت ابناء بشر می‌پردازند. بهائیان به جمیع نوع بشر فارغ از وابستگی‌های ملّی، نژادی، جنسی، سیاسی و مذهبی خدمت می‌کنند و انتظار پاداشی نیز ندارند، تا جایی که حتی حضرت بهاءالله می‌فرمایند: امروز انسان کسی است که به خدمت جمیع مَن علی الأرض (: به تمام اهل زمین) قیام نماید».
اما استدلال بهائیان به اینکه بدون توجه به سیاست، مذهب و... به هر نیازمندی باید کمک کنیم و ارتش انگلیس نیز در آن زمان نیازمند بود، بر خلاف عقل و اخلاق است. چرا که اگر دزدی برای دزدیدن اموال یا تصرف مال صاحب‌خانه آمده باشد و برای رسیدن به مقصد و هدفش محتاج کمک و یاری ما باشد، آیا منطق بهائیت اجازه می‌دهد که به دزد از آن جهت که نوع بشر است و محبت به نوع بشر لازم می‌باشد، کمک نماییم و از این راه، انسانیت خود را به اثبات رسانیم؟!
وقتی دو نفر یا دو کشور در نزاع و جنگ علیه همدیگر به سر می‌برند، کمک ما به یک طرف از روی محبّت، به عینه دشمنی در حق طرف مقابل خواهد بود. اما چرا عبدالبهاء و بهائیان کمک به انگلیس را بر کمک به عثمانی ترجیح دادند؟! آن‌ها برای کمک به عثمانی‌ها که پیش‌تر نسبت به آن اظهار وفاداری کرده بودند (2)، تنها کافی بود به قشون انگلیس آذوقه و گندم نمی‌دادند.
البته ممکن است بهائیان بهانه بیاورند که عثمانی‌ها در آن زمان دشمن ما بودند و به همین خاطر به انگلیس‌ها کمک کردیم نه به عثمانی‌ها، اما مگر سخنان بهاء و عبدالبهاء را فراموش کرده‌اند که: «دشمن را دوست ببینید و اهریمن را ملائکه شمارید. جفاکار را مانند وفادار به نهایت محبّت رفتار کنید و گرگان خون‌خوار را مانند غزالان ختن و ختامه مسک معطر به مشام رسانید».(3)
آری؛ به دنبال همین به ظاهر خیرخواهی‌ها و به واقع تغییر قبله‌ی سیاسی بهائیت بود که عبدالبهاء به عنوان پیشوایی به ظاهر الهی، دعاگوی پادشاهی شد که کشورش جز اشغال و ظلم و غارت دیگر کشورها، دستاوردی نداشت: «اللّهم اید الامبراطور الأعظم جرج الخامس عاهل انکلترا بتوفیقاتک الرحمانیه و ادم ظلّها الضلیل علی هذا الإقلیم الجلیل (4)؛ خداوندا جرج پنجم پادشاه انگلستان را به توفیقات رحمانی خویش تأیید کن و سایه‌اش را بر این سرزمین (فلسطین) همیشگی و جاودانه‌دار».
از طرفی،
 جالب است بدانیم که بر خلاف عملکرد عبدالبهاء در تأمین آذوقه ارتش استعمارپیر، وی در جایی دیگر، کمک به ظالم را مساوی با جفا در حق مظلومان برشمرده است: «... البتّه بی‌گناهان را مرحمت بیشتر باید کرد و مهربانی بیشتر باید نمود مگر حیوانات مؤذیه را مثل گرگ خونخوار... چه که رحم به این‌ها ظلم به انسان و حیوانات دیگر است. مثلاً اگر گرگی را رأفت و مهربانی نمائی این ظلم به گوسفند است؛ یک گله گوسفند را از میان بردارد. کلب عقور (سگ گزنده) را اگر فرصت دهی هزار حیوان و انسان را سبب هلاک شود. پس رأفت به حیوان درّنده ظلم به حیوانات مظلومه است».(5) بنابراین کمک عبدالبهاء و بهائیان به ارتش مهاجم استعمار انگلیس، در واقع ظلم به مردم کشورهایی بود که مورد تجاوز انگلیس قرار داشتند.

پی‌نوشت:
1- جهت مطالعه‌ی بیشتر، بنگرید به مقاله‌ی:
 روایت لیدی بلامفیلد از نقش عبدالبهاء در شکست عثمانی
2- ر.ک: عباس افندی، مکاتیب، نسخه‌ی الکترونیکی، ج 2، ص 312.
3- عباس افندی، مکاتیب، مصر: فرج‌الله زکی الکردی، 1921 م، ج 3، ص 160.
4- همان، ج 3، ص 347.
5- همان، ج 3، ص 212.

 

 

خواندن 469 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی