دین اسلام یک دین آسمانیست که رحمت و مغفرت در آن الهی و بی منتهاست. این دین چه از لحاظ توحید و معاد و چه از لحاظ کتاب آسمانی و چه از هر جهت کامل و بی عیب و نقص است. البته عده ای از این دین مبین اشکال هم گرفته اند اما به تمام اشکالات آنان پاسخ منطقی داده شده و معلوم شده که قصد آنان از این توهم زایی ها فقط تضعیف اسلام بوده است و به دنبال حق و حقیقت نبوده اند. به همین خاطر برای اینکه اسلام در دلها جای پیدا کند لازم اصل و حقیقتش را به انسان های جهان برسانیم و فقط به همین وسیله است که بر دلها می نشیند. پس نیازی نیست برای به کرسی نشاندن اسلام متوسل به زور شد و یا از تبلیغ ادیان و فرق های دیگر جلوگیری کرد. خداوند متعال در آیه 256 سوره بقره می فرماید:(لا اکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی.../کار دین به اجبار نیست، تحقیقا کار هدایت و ضلالت بر همه کس روشن گردید...) ویک ضرب المثل فارسی است که می گوید: (طلا که پاک است چه منتش به خاک است.)
پس واضح و مبرهن است که اسلام برای جهانی شدنش نیاز به زور و سرکوب ادیان و فرق های مختلف ندارد و تنها رساندن اسلام ناب محمدی به گوش جهانیان کافیست.
حال سوالی پیش می آید که چرا در کشور ایران به فرقه بهائیت سخت گرفته می شود؟ آنها را به رسمیت نمی شناسد و در بعضی موارد بعضی مبلیغین و عوامل آنرا دستگیر می کند؟ آیا وجود بهائیان در ایران برای اسلام مضر است و باعث زیر سوال رفتن حق و حقیقت آن است؟ مگر اسلام دین کامل و بحقی نیست ؟پس دیگر تنگ کردن عرصه بر بهائیان لزومی ندارد.
با اندکی تامل و تحقیق می توان دریافت که آیین بهائیت مانند یک سکه دورو است که یک روی آن آیینی بسیار ساده است که مثلا عمل به آن انسان ها را به خدا می رساند ،اما روی باطنی و اصلی آن سیاسی بودن آن است . ایران با روی ظاهری این فرقه مشکلی ندارد؛زیرا هم ناقص است و هم اشتباهات فاحشی در آن وجود دارد. تاریخ رهبران این فرقه هم به باطل بودن آن شهادت میدهد. اما مشکلی که ایران با بهائیت دارد سیاسی بودن آن است. بهائیت بوجود آمده تا فقط بر علیه ایران فعالیت داشته باشد و علت اینکه خود را دین الهی معرفی کرده این است که به خود مشروعیت دهد و افراد ساده لوح را دور خود جمع کند. تاریخ پهلوی شاهد عملکرد بهائیان در آن زمان است . زیرا آنان در زمان پهلوی ارکان حکومت را بدست گرفته بودند و هم به نفع دولت آمریکا و به ضرر ایران فعالیت می کردند و هم عرصه را بر مسلمانان ایران که بیش از 98 درصد مردم ایران را تشکیل میدادند تنگ کرده بودند. حال که ورق برگشته خود را مظلوم جلوه می دهند و اظهار می کنند که فقط به آیین و دستورات الهی عمل می کنند.
اینجا عقل من و شماست که می تواند حقیقت را از باطل جدا کند تا به گمراهی کشیده نشود، اگر باطن هر چیز را نتوانیم دریابیم ممکن است در گرداب آن فرو رویم و دیگر راه برگشتی وجود نداشته باشد.