فرقهی بهائیت از ابتدا تاکنون همسو با قدرتهای استعماری و با حمایت دولتهای سلطهطلب، اهداف خود را پیش برده و نقش آلت دستی برای آنان ایفا کرده است. از جملهی جدیترین نمونههای همکاری و همراهی فرقهی بهائیت با دولتهای استعماری، فعالیت این فرقه در کشورهایی نظیر ویتنام در سال 1960 میلادی است.
کشور ویتنام در دههی 1960، گرفتار جنگ خونین میان نیروهای مبارز کشورش با نیروهای متجاوز آمریکایی بوده، به گونهای که در سالهای 1960 تا 1968 بیش از 400000 تن از مردم ویتنام کشته شدند، از فوریه 1965 تا ژوئیه 1968، هواپیماهای آمریکایی در 107.000 حمله به خاک ویتنام، 2.285000 تُن بمب بر روی مردم بیدفاع آن کشور ریختند.
اما جالب است بدانیم مبلّغان بهائی در چنین وضعیتی، در کمال امنیت و آرامش وارد این کشور شده و زمینه برای فعالیت ایشان فراهم شده است؛ به گونهای که مجلهی اخبار امری ارگان بهائیان مینویسد: «بر اثر ایمان و عقیدهی راسخ به حضرت بهاءالله و عشق بشریت به جانبازی و گذشت، أحبای ویتنام اخیرا موفقیت شایانی کسب کردهاند. تعداد 90 محفل روحانی جدید در رضوان گذشته، تأسیس و همچنین 4116 نفر در یک سال در ظلّ امرالله وارد شدهاند. روزنامههای رسمی ویتنام، رادیو و تلویزیون ملّی تمام اطلاعات و اخبار را دربارهی تعطیلات و جلسات امری انتشار و پخش میکردند و هر هفته برنامههای امری از رادیو سرویس مخصوص شهرهای مختلف پخش میشود».(1)
با توجه به حضور و سلطهی آمریکا در جنوب شرقی آسیا در آن مقطع تاریخی، روشن است که حضور بهائیان با آن شرایط مناسبی که خود به آن اعتراف کردهاند، بدون همراهی و هماهنگی دولت آمریکا ممکن نبود، بدین ترتیب هنگامی که حضور عدّهای زیر سایهی قدرت و زور دولت آمریکا ممکن میشود، جناحهای سیاسی آن کشور، همکاری لازم را با آنان خواهند داشت. برای نمونه روزنامههای ویتنام جشن تولد حسینعلیبهاء را با عکسهای آن درج کرده و شرحی دربارهی حیات و تعالیم حسینعلیبهاء چاپ کردهاند.(2)
نکته مهمتر اینکه بهائیان نه تنها زیر سایهی سرنیزه آمریکا قادر به حضور در یک کشور بوده و با اعمال نفوذ دولت آمریکا زمینه برای فعالیتشان فراهم میشود، بلکه نفس برخورد دولت آمریکا با مردم منطقه و جنگ، خود زمینه را برای شنیدن ندای صلح و وحدت عالم بشر، فراهم میسازد. بهائیان ناخواسته، به این وضعیت فرصتطلبانه نگاه و اذعان کردهاند. در حالی که صدها هزار نفر از مردم ویتنام به خاک و خون کشیده شده و عدّهی زیادی به اسارت رفتهاند. در چنین شرایطی مبلّغان بهائی به زندانها و بازداشتگاهها برده میشوند تا برای مردم تبلیغ نمایند(3)
همچنین استفاده از شرایط نابهنجار افراد در بند اذعان شده و خاطرنشان میگردد: «اخیرا طی دیداری از خانوادههای محنتزده و بیچاره و قربانیان جنگ که در بازداشتگاهها هستند، هدایایی داده شد...، با استمداد از دولت که خسارت وارده در اثر جنگ را به أحباء بپردازند، به این ترتیب کمکی به أحبای ستمدیده شد».(4)
و در آخر مجلهی رسمی بهائیان وضعیت ویتنام و سوء استفادههای فرقهی بهائیت را از آن اینگونه توصیف میکند: «وضع این کشور از نظر تبلیغی بسیار ثمربخش است، زیرا ترس از جنگ، مردم ویتنام را نسبت به نقشهی صلح جهانی امر بهائی بسیار علاقهمند نموده است».(5) بهائیان که آئینشان ریشهی الهی ندارد، در ابتدای وجودشان برای استحکام ریشهی خود، پیوند عمیقی با استعمار داشته و در ادامهی راه، اگر حمایتهای و پشتیبانیهای دولتهای سلطهگر نبود، هر آئینه تا کنون از صحنهی روزگار محو میشدند.
سوال : چگونه میتوان رفتار تشکیلات بهائیت در جهت همسوئی با کشورهای استکباری را با اصل عدم دخالت در سیاست توجیه کرد .اگر این حضور و همراهی در شنیع ترین اقدامات ضد بشری دولتهای استکباری دخالت در سیاست نیست پس باید این همراهی را چه نامید ؟
پینوشت:
1- مجلهی اخبار امری، ارگان رسمی بهائیان، مرداد 1347، ش 5، ص 2335.
2- اخبار امری، آبان 1345، ش 8، ص 4537.
3- همان، اردیبهشت-خرداد 1346، ش 2 و3، ص 5116.
4- همان، مرداد 1347، ش 5، ص 7475.
5- همان، شهریور- مهر 1347، ش 6 و7، ص 8477.