وی در ابتدای گفتوگوی خود با اشاره به برخی اظهار نظر ها در خصوص فرقه ضاله بهائیت ،گفت: همانطور که هاشمیرفسنجانی دیدار دخترش را یک کار اشتباه دانسته و تأکید کرده که باید عذرخواهی کند، نظر بنده هم این است که کار او اشتباه بوده و باید عذرخواهی کند.
*مؤسس فرقه بهائیت و ماجرای اعتقادات انحرافی این فرقه
معتضد به تاریخ شکلگیری بهائیت اشاره و خاطرنشان کرد: مؤسس فرقه بهائیت شخصی بهنام علیمحمد باب است که در زمان قاجار ادعای معجزه داشت. یکی از کارهای او نگهداشتن سرش در معرض آفتاب سوزان عراق عرب بهعنوان ریاضت بوده است.
وی افزود: در یکی از کتابهای مربوط به این فرقه نوشته شده که تمام عقد و ازدواجها باطل است و باید مکه را رها کرد و خانه وی (علیمحمد باب) را بهعنوان خانه کعبه انتخاب کرد؛ این مباحث برای مردم ایران غیرقابل قبول است.
*در فضای غمآلود بعد از جنگ با تزارها برخی جذب تبلیغات بهائیت شدند
این پژوهشگر تاریخ معاصر با اشاره به شکست ارتش ایران از روسیه تزاری در زمان قاجار و بهدنبال آن جدا شدن تمام نواحی قفقاز از ایران، یادآور شد: در آن مقطع مردم ایران دچار افسردگی شدیدی شده بودند، در چنین شرایطی که فضای غمآلودی بر کشور حاکم بود، برخی از مردم جذب تبلیغات بهائیت شدند.
وی اضافه کرد: در این شرایط منوچهرخان گرجی (معتمدالدوله) که فرمانروای وادی اصفهان بود از علیمحمد باب حمایت کرد و با برپایی فتنه در «نیریز» و داراب طرفدار برای این فرقه جذب کرد.
معتضد اقدام ابتدایی امیرکبیر در زمان ناصرالدین شاه در مواجهه با فرقه بهائیت را تحسین و خاطرنشان کرد: امیرکیبر با هوش و ذکاوتی که داشت به این نتیجه رسید که نباید باب را بزرگ کرد، از این رو دستور داد که با علیمحمد باب کاری نداشته باشند و او را به قلعهای در آذربایجان منتقل کنند.
وی درباره گستردگی اخبار این فرقه در آن زمان توضیح داد: در این دوره فتنههای علیمحمد باب از طریق مکاتبه همچنان ادامه داشت و طرفداران او در زنجان و شهرهای دیگر شورش به راه انداختند که طرفداران «باب» بسیاری از مأموران دولتی را دستگیر کرده و دست و پای آنها را با تبر قطع کردند. امیرکبیر به ارتش دستور داد تا شورشیان را سرکوب کنند و بدین ترتیب در زنجان کشتار بزرگی صورت گرفت که باعث داغ شدن موضوعات مربوط به این فرقه شد.
*فتنهای که بهائیان ایجاد کردند
این پژوهشگر تاریخ معاصر با اشاره به محاکمه و اعدام باب بهدلیل ایجاد فتنه در آن دوره، یادآور شد: اعدام در آن زمان بهصورت دار زدن نبود، بلکه فرد مجرم را با طناب آویزان و به او تیراندازی میکردند. در کتب تاریخی نوشته شده که «در جریان تیراندازی بهسمت علیمحمد باب یکی از تیرها به طناب وی اصابت کرده و باب بر روی زمین افتاد که اگر باب میگفت این هم معجزه است، قطعاً آن مردم ساده باور کرده و از تیراندازی به او خودداری میکردند».
معتضد افزود: باب بلافاصله بعد از این حادثه گریخت و خود را مخفی کرد که این بار توسط تیپ بهادر (گروهی از روسهای مسلمان بودند که در زمان جنگهای فتحعلی شاه با روسیه تزاری به قوای ایرانی پیوستند) کشته شد.
این پژوهشگر تاریخ معاصر درباره تحرکات فرقه بابیت بعد از علیمحمد باب متذکر شد: علیمحمد باب دو خواهرزاده بهنامهای حسینعلی بهاءالله و یحیی (صبح ازل) داشت که از خویشاوندان میرزا آقاخان نوری (اعتمادالدوله نصرالله خان) صدراعظم ناصرالدین شاه و جانشین امیرکبیر بود که بابها در پناه میرزا آقاخان در امان بودند.
*اروپاییها چهره بهائیت را آزادیخواه ترسیم کردند/ نباید این فرقه را بزرگ کرد
معتضد درباره ترور ناصرالدین شاه توسط این فرقه گفت: بعدها چند تن از تبعه شرور فرقه بهائیت هنگامی که ناصرالدین شاه برای گردش به کاخ نیاوران رفته بود بهسمت شاه تیراندازی کرده و در جریان این ترور شاه مجروح شد. این افراد و عدهای دیگر از بهائیان معروف تهران را که علیه شاه توطئه کرده بودند با روشهای فجیعی اعدام کردند و خبرهای این اقدام در خارج از کشور منتشر شد، حتی پس از آن خارجیها با دوربینهای خود از مراسمهای بهائیان تصویربرداری کرده آن را به خارج منتقل ساختند.
این نویسنده تاریخ معاصر تصریح کرد: بهمرور زمان چهره اعضای این فرقه در انظار مردم جهان مانند انسانهای باشهامت و آزادیخواه ترسیم شد، بدین ترتیب آنها تلاش کردند که خود را فرقهای بزرگ و بااهمیت ترسیم کنند. براساس این سابقه معتقدم که نباید آنها را بزرگ کرد.
خسرو معتضد درباره عاقبت بهائیت پس از ترور ناصرالدین شاه، گفت: بعد از این وقایع حسینعلی بهاءالله و صبحی ازل از ایران به عثمانی تبعید و در آنجا از طرف انگلستان حمایت شدند. ناصرالدین شاه مخالفان و منتقدان حکومت خود را با نام بابی کشت.
** جایگاه ویژه بهائیان در دوره پهلوی
معتضد در بخش پایانی گفتوگوی خود با خبرگزاری تسنیم به نفوذ بهاییها در دربار محمدرضا شاه هم اشاره کرد و یادآور شد: در دوره پهلوی تمام کسانی که با بهائیت همکاری کردند ثروتمند و نسبت به ایران بسیار بیرحم بودند، برای نمونه این افراد صاحب چندین شرکت و واردکننده بسیاری از کالاها به ایران بودند و به کشور ما بهعنوان یک مصرفکننده بزرگ نگاه میکردند. اینها همیشه به اقتصاد ایران آسیب زدند و مناصب بالای حکومتی را بهخصوص در زمان پهلویها در اختیار داشتند.
وی در پایان درباره تهدید امنیت ایران از سوی این فرقه در زمان حاضر گفت: هیچ خطری از جانب بهائیت جمهوری اسلامی ایران را تهدید نمیکند. باید نسبت به افراد این فرقه بیاعتنا بود، زیرا هرچه تبلیغ میکنند مردم بیشتر از اینها متنفر میشوند و این بهدلیل عقاید غیرعقلانی بهائیت است، حتی بسیاری از آدمهای متساهل مانند فریدون آدمیت از بهائیت متنفر بود.