سید علی محمد شیرازی حکم به محو کردن تمام کتب به غیر از کتب بابیت کرده که این امر موجب اعتراض دانشمندان شده، اما پس از علی محمد شیرازی، حسینعلی نوری این حکم را به حالت اول برگرداند.
محو کتب، حکمی است که رهبر بابیان آنرا صادر کرده و با این حرکت خواسته تمرکز و حواس پیروانش را فقط به خود جلب کند، غافل از اینکه این حکم برای بابیان تبعات سوئی خواهد داشت، لذا میرزا بهاء چون مقابل اعتراضات دانشمندان قرار گرفت، و متوجه به سستی و نهایت درجه نامربوطی این حکم شد، آنرا نسخ کرده و لزوم محو کتب را رفع می کند.
در رساله جواب پاره شبهات می گوید: نه در بیان فارسی و نه در بیان عربی ذکر حرق کتب نیست بلکه محو کتب است آن هم به معنی نسخ و رفع کتب قبل و عدم توجه به احکام آنها و عمل به احکام کتاب بیان است... الخ. (1)
انسان باید در جائی که صد در صد می فهمد نویسنده ای حقائق را به بازی گرفته و هیچ گونه از اضلال مردم و تحریف افکار و گمراه کردن افراد ساده لوح باکی ندارد، در این صورت وظیفه انسانی خود دانسته تا چنین فرد خائن و جنایتکار و هوسران و بی دین رابه جامعه معرفی کند.
مولف این کتاب که از مبلغین این طائفه و خود را آدم تحصیل کرده ای قطعا معرفی می کند، به بینید چقدر خیانت می کند.
اولا: محو به معنی نابود کردن است، و آن بالاتر و شدیدتر از احراق و سوزاندن است، زیرا ممکن است صورت یا ماده چیزی به واسطه سوزاندن نابود نشود، ولی با محو کردن تمام آثار و صورت و ماده آن چیز از بین خواهد رفت.
ثانیا: نسخ عبارت است از رفع اعتبار و توقیف حکم و آثار تنها چنان که امروز کتاب تورات و انجیل منسوخ شده است، و کتاب های کلاسی دبستانی و دبیرستانی سال های گذشته نسخ شده است، و در عین حال کتاب موجود و هیچ گونه به صورت و ماده آنها تجاوزی نشده است و بلکه اعتبار آنها را بین رفته است، پس استعمال کردن محو در مورد نسخ کاملا غلط خواهد بود.
ثالثا: اگر مقصود سید باب از محو کردن نسخ است، چگونه میرزا بهاء در اقدس از این قسمت اغماض و عفو کرده و می گوید: قد عفی الله عنکم ما نزل فی البیان من محو الکتب و آذنّاکم بان تقرؤا من العلوم ما ینفعکم- آیا نسخ احکام و کتب آسمانی قبل در هر دین لاحقی لازم نیست؟ آیا میرزا بهاء می تواند دعوی دین جدیدی کرده و کتاب تازه ای و در عین حال دین و کتاب گذشته را نسخ نکند؟
رابعا: مقصود سید باب احکام و کتب آسمانی پیامبران گذشته نیست، بلکه مقصود او همه کتب و تالیفات علماء و دانشمندان است چنان که می گوید: فی حکم محو کل الکتب کلها الا ما انشئت او تنشیء فی ذالک الامر، و از این لحاظ میرزا بهاء نیز در مقام عفو از این حکم می گوید: و آذناکم بان تقرؤا من العلوم ما ینفعکم، پس این اختصاص دادن از مولف بر خلاف صریح کلام سید باب و هم میرزابهاء است.
خامسا: به طوری که گفتیم محو کردن بالاتر از احراق است، و عذر مولف بالاتر از گناه سید باب است، تازه این مطلب (عدم ذکر احراق) هم معلوم نیست، به دلیل این که عبدالبهاء می گوید: در یوم ظهور حضرت اعلی منطوق بیان ضرب اعناق و حرق کتب و اوراق و هدم بقاع و قتل عام الامن آمن و صدق بود. (2)
پس مبلغی که در یک سطر مطلب، اینقدر مرتکب خیانت شده و حقیقت امر را از هر جهت تحریف کند، آیا از هر جنایتکار و خائنی بالاتر و بدتر نیست؟ (3)
پس آنگونه که مشخص و معلوم شد سید علی محمد شیرازی که ادعاهایی داشت و خود را از طرف خدا می دانست، اشتباه فاحشی کرد و ممکن بود با ادامه و اجرای این حکم دیگر کسی روی به بابیت و بهائیت نیاورد که میرزا بهاء پس از علی محمد شیرازی آن حکم را اصلاح کرد و مبلغ بهائی برای آنکه اشتباه فاحش سید باب را بپوشاند، روی به دروغ و بازی دادن پیروان بهاء کرده است.
پی نوشت:
1- رساله جواب پاره شبهات، پاسخ سوال اول
2- مکاتیب دوم، صفحه 266
3- محاکمه و بررسی باب و بهاء جلد 3 صفحه 72 و 73