از بحث های مهم در ادیان، بحث حلال زادگی و غیرت مرد نسبت به همسر خود است. اما بر خلاف ادیان الهی، یکی از دستور های جالب سید باب این است که زن می تواند در صورت بچه نداشتن از شوهر خود، به مرد دیگری اقتران پیدا کرده و از او بچهدار بشود. اما مولف کتاب جواب پاره شبهات این مطلب را توجیه کرده و به تاویل میبرد.
در کتاب جواب پاره شبهات گوید: «در کتاب بیان فارسی باب 15 از واحد ثامن میفرماید: فرض لکل احد ان یتاهل لیبقی عنها من نفس یوحد الله بها ... و ان یظهر من احدهما ما یمتعهما عن ذلک حل علی کل واحد باذن دونه لان یظهر عنه الثمرة ... تاهل در بیان فرض و اصطلاح شرعی آن اقتران است، و کلمه اقتران در بیان معادل ازدواج و نکاح است در اسلام، ... یعنی شرعا از هم جدا شوند و اقتران دیگر یعنی ازدواج دیگر نمایند. و در قسمت فارسی همین باب شرح می دهد- و امر شده در بیان باشد امر حتی آنکه اذن داده شده اگر سبب منع از طرفی مشاهده شود اختیار اقترانی به اذن آن ... الخ.» (1)
در قسمت عربی عبارت سید باب چنین است که: «حل علی کل واحد باذن دونه لان یظهر عنه الثمرة»- حلال می شود به هر یکی از آن دو نفر با اجازه دیگری آنکه از خود بچه ای بار آورد.
این عبارت تصریح می کند که: در این صورت آنچه حلال و جایز است بوجود آوردن بچه است، و از این لحاظ که چگونه به وجود آوردن و با چه شرائطی اظهار ثمره کند، قید شرطی ذکر نشده است، و بلکه فهمیده می شود که مقصود اظهار ثمره است به هر نحوی که باشد.
و اما در قسمت فارسی، به جای اظهار ثمره، اختیار اقتران ذکر شده است و چون در تمام نوشته های سید باب به کلمه اقتران به جای نزدیک شدن استعمال شده است، چنان که معنی آن در لغت عربی هم همان است، پس جمله (اختیار اقتران) کاملا صریح تر و واضح تر بوده و مقصود ما را بهتر خواهد فهمانید.
و اما اینکه مولف ادعاء کرده است که اقتران به معنی مخصوص ازدواج شرعی استعمال می شود، کاملا بی ربط و خالی از برهان است، و ما چون کتاب بیان را از آغاز تا باب 25 از واحد 8 به دقت بررسی می کنیم، می بینیم که قریب پنجاه مورد این کلمه استعمال شده است و در همه آن موارد مقصود سید باب همان معنای لغوی (نزدیک شدن) است و در اینجا چند نمونه ذکر خواهد شد.
1- آثار او معاینه ضیاء شمس است بالنسبة به انوار کواکب، هل یقتدر احد آن یقترن بینهما ... سعی نمائید در علم حروف و اقترانات اعداد اسماء الله و اقترانات کلمات مشابهه و اقترانات آثار ... الخ. (2)
2- و متعالی است بدای او که مقترن شود با بدای خلق او زیرا که بدای خلق ... الخ. (3)
3- این است که حکم بر ثانی می گردد که مقترن به ذات حروف سبع نشده و الا اول که مقترن به ذکر رسول الله بوده. (4)
4- که اگر مقترن به ایمان نگردد. (5)
5- وحدانیت ذات لایعرف بوده و هست و مقترن به ذکری نمی گردد. (6)
6- اگر کسی کلمه توحید آن بلا اقتران به ذکر مظهر امر قبول می شود ... الخ. (7)
پس بطوری که ملاحظه می فرمائید: در تمام این موارد کلمه اقتران و مقترن در معنای لغوی و حقیقی خود استعمال شده است، و به طور مطلق هرگونه نزدیک شدن به همدیگر را اقتران گویند، و سید باب در موارد استعمال این کلمه اصطلاح خاصی ندارد. و اگر سید باب در این مورد قیود و شرائطی در نظر گرفته است متاسفانه و یا خوشبختانه آنها را ذکر نکرده و پیروان خود را از این جهت آزاد گذاشته است. (8)
آنطور که از کتاب جواب پاره شبهات معلوم و مشخص است، مولف فقط به این نیت این کتاب را تالیف کرده که از سید علی محمد باب و دیگر رهبران بهائی دفاع کند، ولو به ناحق. در واقع روش دیگر مبلغان بهائی هم همین است، بدون آنکه به گفتار و رفتار رهبران بهائی بنگرند و تناقض را که در بین آنان موج می زند ببینند، فقط و فقط به فکر توجیح کردن و تاویل بردن سخنان آنان هستند تا نکند چهره واقعی نمایان شود که اگر نمایان شود دیگر از بهائیت چیزی باقی نخواهد ماند.
پی نوشت:
1- جواب پاره شبهات، صفحه 17
2- بیان، واحد 3 باب 16
3- بیان، واحد 4 باب 3
4- بیان، واحد 4 باب 8
5- بیان، واحد 4 باب 10
6- بیان، واحد 6 باب 1
7- بیان، واحد 6 باب 7
8- محاکمه و بررسی باب و بهاء جلد 3 صفحه 236 تا 238