سید باب می گوید: فرض لکل احد ان یتاهل لیبقی عنه من نفس یوحد الله ربها و لابد ان یجتهد فی ذلک و ان یظهر من احدهما ما یمنعهما عن ذلک حل علی کل واحد باذن دونه لان یظهر عنه الثمرة و لایجوز الاقتران لمن لایدخل فی الدین- واجب شده است بر هر شخصی این که تاهل و ازدواج کند تا باقی بماند از نسل او کسی که موحد و خداپرست است و باید در این راه جدیت نمایند و اگر ظاهر شود از یک طرف آنچه مانع از ظهور ثمره کند و جایز نیست ازدواج کردن با کسی که دردین بیان نیست. (1)
و سپس می گوید: حتی آنکه اذن داده شده اگر سبب منع از طرفی مشاهده شود اختیار اقترانی به اذن آن (نزدیک شدن به دیگری) تا آنکه ثمره از وجود آن ظاهر گردد... و منع کرده می شود از آن که ایمان نیاورده حقوق آن زیرا که مالک کل شیء خداوند است و اذن نداده بر غیر مومن تملیک شیء و آنچه بر ایدی غیر مومنین می بینی به غیر حق است که اگر حق مقتدری باشد نفس های ایشان را از ایشان منع می کند الا آن که ایمان آورند چگونه مایملک ایشان ...الخ.
در این کلام به طوری که ملاحظه می شود سه قسمت مورد نظر است:
1- اگر از طرف یکی از زوجین مانع از ظهور ثمره (تولید ولد) شد دیگری می تواند از راه دیگر تولید ولد کند.
2- ازدواج با غیر (کسی که بابی نیست:) جایز نیست، خواه از طرف مرد و یا از طرف زن باشد.
3- اگر یکی از زوجین غیر مومن (غیر بابی) شد هیچ گونه حقی برای او نیست و نمی تواند مالک چیزی باشد.
پس به عقیده ی سید باب: زنی که از شوهر خود بچه ندارد می تواند از مرد دیگر بچه بگیرد و اگر شوهر خود را از دین باب خارج دیده و مقتدر باشد می تواند شبانه به زندگی او خاتمه داده و تمام دارائی او را تملک کند. (2)
علی محمد شیرازی یکی از رهبران بهائی است، که بهائیان او را رابط بین خود و خدا دانسته و اوامر او را اطاعت می کنند، اما علی محمد باب در بیان مخالف یک اصل از اصول دوازده گانه بهائیان یعنی همان تحری حقیقت امر کرده و حقوق کسی را که با فکر و تامل و آزادی به این نتیجه رسیده که از دینی دیگر به خدا نزدیک تر می شود را محترم نشمرده و جان و مالش را هدر دانسته است. بدیهی است که اگر در یک آیین رهبرانی باشند که همه آنها متصل به خدا باشند، نباید در رفتار و گفتار مخالف یکدیگر باشند و در اینجا بارها بین رفتار و گفتار رهبران بهائی تضاد دیده شده و حتی رفتار و گفتار یکی از آنها با خودش هم همسو نبوده و این خود باطل بودن و ساخته دست بشر بودن آیین بهائیت را می رساند.
کاربر وخواننده گرامی برداشت شما از این حکم رهبران بهائی چیست ؟
پی نوشت:
1- باب خامس عشر از واحد ثامن بیان
2- محاکمه و بررسی باب و بهاء جلد 2 صفحه 164 و 165