آری وظیفه جاهل پرسش کردن و وظیفه عالم پاسخ دادن است.
ولی سید باب برای اینکه جهل و نادانیش پیش مردم کشف نشود عنوان من یظهره الله را بهانه گرفته و می گوید: سوال عمن یظهره الله جایز نیست الا از آنچه لایق به او است و اگر کسی خواهد سوال کند جایز نیست الا در کتاب (به وسیله کتابت) تا آن که حظ جواب کما هی درک کند و آیتی باشد از محبوب او در نزد او چنان که در بیان هم کسی این صفت (سوال بوسیله کتابت) محموده را متصف شود محبوب است. (1)
و میرزا بهاء چون به سستی و ضعف این کلام متوجه شده و مسخره آمیز بودن آن را می فهمد، و از طرف دیگر او نیز مانند باب نمی توانست اجازه عمومی برای پرسش بدهد، کلام باب را به رنگ دیگری (با تقیید به سوالات مفیده و سکوت از قید کتابت) نازل می کند.
در اقدس می گوید: حرم علیکم السوال فی البیان عفا الله عن ذلک لتسئلوا ما تحتاج به انفسکم لا ما تکلم به رجال قبلکم اتقوا الله و کونوا من المتقین اسئلوا ما ینفعکم فی امر الله و سلطانه قد فتح باب الفضل علی من فی السموات و الارضین- حرام شده بود بر شما در کتاب بیان سوال کردن از مطالب علمی خداوند از این حکم عفو نمود تا شما آنچه را که مورد احتیاج خودتان است بپرسید نه آنچه را که مردم گذشته مذکره نموده اند، تقوی داشته باشند و از اشخاص پرهیزکار باشید و سوال کنید چیزی را که نفع بدهد شما را در امور مربوط به پروردگار و در عظمت و سلطنت او خداوند باب فضل خود را به اهل زمین و آسمان ها فتح کرده است. (2)
و بسی جای شگفت است کسی که دعوی مقام تکمیل علم و دانش و معرفت و کمال و تربیت مردم را دارد، سوالات علمی را ممنوع یا محدود کرده و از جولان فکر و نظر و از فهم مطالب علمی منع می نماید.
و بهتر این بود که می گفتند: آنچه را که می دانیم به شما باز می گوییم و به جز گفته های ما چیزی از ما مپرسید یا اینکه فقط از مطالبی که مربوط به آداب دینی است از ما سوال کنید!
پی نوشت :
1- باب ثالث عشر از واحد ثالث بیان
2- صفحه 34 سطر 4