همانگونه که در نامه سرگشاده قبلی به حضور محترم شما عرض شد از بدو تبری از بهائیت جانی و تشرف به اسلام به افشاگری حقایق پشت پرده بهائیت پرداختم و با تألیف کتبی با عناوین چرا مسلمان شدم، نامهای برای برادرم، مرگ معنویت در بهائیت، سایه شوم، مسلخ عشق، فریب، بهائیت از درون (خاطرات ادیب مسعودی طلبه فریب خورده و متبری از بهائیت) سعی کردم دِین خود را بدواً نسبت به هم نوعان و به اسلام عزیز ادا نمایم.
خواهر ایمانی و گرامیام، گویا نامه قبلی حقیر را که خطاب به سرکار علیّه و توسط کیهان منتشر شد را مطالعه نفرمودید. غرض از تحریر این نامه بدواً رفع شبهات افکار عمومی نسبت به بهائیان است که شما با آنان دیدار می فرمائید و در ثانی آگاهی و بیداری سرکار علیّه از مرام و مشی این جماعت دست نشانده است.
روزنامه جوان، 27 اردیبهشت 1395
از آنجا که بیست و پنج سال از عمرم را در بین بهائیان گذرانده ام و طبق آموزههای مخصوصی که داشتیم می دانم که قدرت فریب این قوم به اندازهای استادانه است و فریاد وامظلومانه شان به حدی بلند است که می توانند هر انسان پاکدل و پرمهری را تحت تاثیر قرار داده و بفریبند، اما مستحضر باشید حقیقت چیز دیگری است، آنها هرگز پرده از حقیقت برنخواهند کشید.
مرتب دراین فکرم، انسان فرهیخته و مومنی مثل شما چگونه فریب این جماعت را خورده و با آنان هم قدم شده است؟! با خود می اندیشم نکند اقدام شما نوعی واکنش مبتنی بر احساس باشد! و گاهی به همان خدعه ها و حقه هائی میرسم که در بهائیت به نام تبلیغ دورهاش را می دیدیم.
برگزاری کلاس های آموزشی اعضای فرقه بهائیت
سرکار خانم هاشمی، توصیه می کنم به جای همراهی بی مقدمه با بهائیان تورقی در تاریخ پیدایش بهائیت داشته و عمیقا در خصوص فلسفه حدوث و بقاء این فرقه ضالّه و مخوف ضد بشری اندیشه کنید که در پی آن شما متوجه این حقیقت تلخ خواهی شد که دشمنان اسلام در چه برههای از زمان در ایران که به جهت بی کفایتی سلاطین حاکم و ناامیدی بر جامعه اسلامی مستولی شده، با معرفی امام زمان ساختگی، مردم در انتظار امید و گشایش را چگونه فریب دادند و این فریب کاری ها با رفتار ساده اندیشانی چون شما چگونه رونق گرفت. فریب نخورید بهائیان آدرس غلط به شما ندهند که خود از ناقضین حقوق بشرند.
از شما خواهر گرامی انتظار میرفت و میرود که در وادی پرداختن به حقوق بشر نیم نگاهی هم به متبریان از بهائیت نمائید! همین اندازه کافی است بدانید که فرقه سیاسی، فرقه ضالّه و ضد بشری بهائیت بر ما متبریان از فرقه که تنها به جرم اینکه تحرّی کرده و حقیقت را یافته ایم چه ظلم هائی روا داشته است!!! نمی خواهیم کسی صدای ما را در بوق و کرنا کرده و درد ما را فریاد کشد. همین که مردم فریب مظلوم نمائی آنها را نخورده و به دام آنها نیفتند، کافی است.
در راستای تنویر اذهان عمومی و سرکار علیّه با طرح سؤالاتی مرور مختصری در تاریخ معاصر فرقه می کنیم. آیا شکنجه علمای اسلام و فعالان انقلابی در قبل از انقلاب در سلول های ساواک را فراموش کردهاید؟ چندین نفر از جلادان و شکنجه گران از بهائیان و سرکردگان بهائی بودند؟ آیا از جنایات و ستم های ایادی به اصطلاح (پزشک شاه) که بهائیان به بهائی بودنش افتخار می کردند بی خبرید؟ او که با هشتاد شغل کلیدی خون مردم را می مکید و برای آنها تصمیمات سیاسی و اقتصادی می گرفت و به شاه بی تاج و تخت معروف شده بود؟ او که نامش در بین بدنامان تاریخ جزء ننگینترین نامهاست، فراموش شده است؟
عبدالکریم ایادی در کنار محمد رضا شاه
آیا هویدا را که در بدترین سالهای زمان طاغوت نخستوزیرایران بود از یاد برده اید مگر او از همین قماش نبود؟ چگونه بهائیان اظهار می دارند که در سیاست دخالت نمی کنند؟ آیا در زمان همین نخستوزیر بسیاری از سران و مسئولین رده بالای حکومت پهلوی را بهائیان تشکیل نمی دادند؟
محمد رضا شاه در کنار امیرعباس هویدا و کابینه اش در سال ۱۳۵۳ شمسی
از جمله آنان تیمسار سرتیپ پرویز خسروانی بود که فرماندهی ژاندارمری ناحیه مرکزی را بر عهده داشت وی با دختر عبدالحسین نعیمی به نام ملیحه ازدواج کرد، عبدالحسین نعیمی نیز فرزند میرزا نعیم، شاعر معروف بهائی است که منشی اول سفارت انگلیس بود. او در مدرسه یهودی فرانسوی آلیانس و مدرسه بهائی (تربیت) تحصیل کرد و سالها عضو محافل بهائیت بود و هم در تهران و هم پاریس الواح متعددی از پیشوایان وقت فرقه خطاب به او صادر شده است سپهبد خسروانی با چنین خانوادهای وصلت نمود. چگونه می گویند آنها بهائی نبودند؟
محمد نعیم سه دهی اصفهانی شاعر بهائی
تیمسار سرتیپ پرویز خسروانی
آیا در زمان طاغوت بیشتر وزرا و اعضای کابینه ی هویدا بهائی نبودند؟ اگر نظام پهلوی رفتار ضد بشری داشته کارگزاران بهائی آن چه توجیهی در برابر رفتار ضد بشری رژیم پهلوی دارند؟ و چگونه از محبت و مودّت با همه اهل عالم سخن می گویند در حالی که وحشیانه ترین جنایات از آنها سر زده است؟ آیا آنها نبودند که بسیاری از رجال روحانی و افراد سرشناس را که با بدعت گذاری آنان مخالف بودند وحشیانه کشتند؟
در جریان سرکوب وحشیانه مردم در روز 15 خرداد 42 خسروانی که با درجه سرتیپی فرماندار ژاندارمری ناحیه مرکزی بود فعالانه مشارکت داشت تا آنجا که 5 روز پس از کشتار یعنی در 20 خرداد 42 محفل ملی بهائیان تقدیر نامهای خطاب به او صادر و از نقشی که وی در سرکوب به اصطلاح (اراذل و اوباش) و حراست از ساختمان های متعلق به بهائیت در مرکز حیفا کرد تشکر نمود.
در بخشی از این پیام آمده است: زحمات و خدمات و سرعت عمل تیمسار نیز در جلوگیری از تجاوز اراذل و اوباش کرارا در سنین اخیره در این محفل مذکور شده بخصوص در این ایام وقایع 15 خرداد 42 که بحمدالله اولیای امور نیز به رای العین سوء عمل جهلای معروف به علم، [روحانیت مبارز به رهبری امام خمینی (ره)] را مشاهده کرده و هر دیده منصفی رذالت و جهالت و پست فطرتی این افراد را گواهی میدهد…
قیام خونین 15 خرداد 1342 شمسی