پس از مشارکت پیامبرخواندهی بهائیت در به آشوب کشیدن کشور و نقش او در ترور ناصرالدینشاه (که به زندانی شدنش انجامید)(1)، تلاشهایی از جانب حکومت و علماء برای اعدام وی صورت گرفت. اما در این هنگام مداخلهی دولت روس تزار، زمینهی رهایی او را از زندان و اعدام فراهم ساخت، تا او مانند سایر رهبران بابیت در ایران، به مجازات اعمال خرابکارانهی خود نرسد.
همچنان که مطابق گزارش عمهی حسینعلی بهاء (: همسر میرزا یوسف از اتباع روس)، که مورد تأیید عباس افندی نیز بوده؛ آمده است: «و این دولت ذینفوذ (روس تزار) تصمیم بر خنثی نمودن این نقشه (اعدام بهاء) گرفت. صحنه جالب توجهی در محکمه که احکام اعدام را صادر میکرد، به عرصه ظهور آمد. قنسول روس بدون اندک بیمی قیام نموده و اعضای محکمه را مخاطب ساخته و گفت: آیا تا کنون، به اندازه کافی انتقام بیرحمانه خود را نگرفتهاید؟! من تصمیم دارم این شریفزاده بیگناه (بهاء) را تحت حمایت دولت روسیه درآورم. بنابراین برحذر باشید؛ زیرا اگر یک موی از سر او کم شود، برای تنبیه شماها نهرهای خون در این شهر جاری خواهد شد. امیدوارم به این اخطار من کمال توجه را مبذول دارید و بدانید که در این موضوع، دولت متبوع من (روس) پشتیبان من است».(2)
لذا در پس این تهدید، مدعی پیامبری بهائیت آزاد شده و حکم تبعید برای او صادر شد.(3)اما به راستی، با چه هدفی کنسول دولت استعماری روس، دادگاه حسینعلی نوری را تهدید کرده و حمایت خود و دولتش را از این سرکردهی بابی دینساز اعلام میدارد؟!
پینوشت:
1- ر.ک: میرزا مهدی زعیمالدوله تبریزی، مفتاح باب الأبواب، تهران: انتشارات فرخی، بیتا، ص 195.
2- سیدمحمدباقر نجفی، بهائیان، تهران: نشر معشر، 1383 ش، ص 603.
3- همان.