×

هشدار

JUser: :_بارگذاری :نمی توان کاربر را با این شناسه بارگذاری کرد: 667

آیا میتوان از قاعده تقریر برای اثبات بهائیت استفاده نمود ؟

چهارشنبه, 10 شهریور 1395 12:35 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

 

کوتاه و خواندنی

 بهائیت در ایران : بهائیان معتقدند یکی از مهم‌ترین دلایل اثبات پیامبری یک فرد، دلیل تقریر است و هیچ دلیلی برای اثبات پیامبری پیامبران، بالاتر از آن نیست.

سخن اول تقدیر در لغت به معنای : بيانيه ، گزارش ، تصميم اتخاذ كردن ، عزم ، اراده ، تصميم ‌ گيري ‌ نهايي ، پايان دادن ، خاتمه داد ، ختم كردن ، مقرر كردن ، تصويب كردن ، ثابت كردن ، تثبيت كردن ، تاكيد كردن ، تاييد كردن ، رقم زدن ( سرنوشت ) و ... ( المعانی )

 

دقت کنید : یکی از مبلّغان مطرح بهائی به نام ابوالفضل گلپایگانی، در تشریح دلیل تقریر می‌نویسد: «اگر نفسی مدعی مقام شارعیت شود و شریعتی تشریع نماید و آن را به خداوند (تبارک و تعالی) نسبت دهد و آن شریعت نافذ گردد و در عالم باقی بماند، این نفوذ و بقا، برهان حقیقت آن باشد؛ چنان که بالعکس، زهوق (هلاکت) و عدم نفوذ، دلالت بر بطلان دعوت زائله‌ی غیر باقیه نماید».[1]
بسیار خوب ، ما همین قرائت را منطقی دانسته و برآن تاکید داریم . گلپایگانی معتقد است به صرف ادعای تشریع دیانتی از جانب شخصی و نفوذ آن در میان مردم، حقانیت آن پیامبر و دینش به اثبات می‌رسد؛ چرا که اگر آن دین حق نباشد، بر عهده‌ی خداوند است که از نفوذ آن جلوگیری به عمل آورد. او در مقام استدلال خود بر این دلیل
 می‌نویسد: «حاشا ثم حاشا که قدرت الهیه بگذارد که باطل غالب گردد و کلمه‌ی کاذبه، نفوذ یابد و نه پنجاه سال و چهل سال، بل ده سال در عالم باقی ماند».[2]
اکنون که تا حدودی نظر فرقه‌ی بهائیت را پیرامون دلیل تقریر روشن ساختیم؛ لازم است به بررسی چندی از اشکالات وارده بر مبانی دلیل تقریر بپردازیم تا هرچه بیشتر، سُست بودن این دلیل برای ما آشکار گردد.
اشکال اول: نخستین اشکال وارده به استدلال گلپایگانی پیرامون دلیل تقریر، مشخص نبودن عقلی و یا شرعی بودن آن است. به طور مثال مشخص کردن حداکثر دوام دَه ساله بر استمرار یک دین، آیا بر پایه‌ی عقل استوار است یا شرع؟ یقیناً ضرورت تعیین چنین زمانی، نه عقل دلیل آن را می‌فهمد و نه دلیل شرعی ملازم با آن موجود است.
اشکال دوم: بر فرض صحت دلیل تقریر، نخستین افرادی که قرار است به پیامبر جدید ایمان بیاورند، چگونه دلیل تقریر در حق ایشان تحقق پیدا می‌کند. بطور مثال در زمانی که امثال ملاحسین به علی‌محمد باب ایمان آوردند، ایشان نه نفوذی در میان مردم داشت و نه در راه هدف خود استقامت ورزیده بود.[3]
اشکال سوم: سَنجه‌ای مشخص برای اندازه‌گیری میزان نفوذ دین یک پیامبر، در این دلیل مشخص نشده و لذا این تشویش و کلی‌گویی، سبب از بین رفتن مبنای این دلیل می‌شود. به طور مثال برای تحقق دلیل تقریر در حق پیامبری، آیا با ایمان آوردن صد نفر به تحقق می‌رسد یا صدهزار نفر و یا بیشتر!؟ گستره‌ی جغرافیایی آن به چه میزان و چگونه است. برای تحقق این دلیل، هریک از این اعداد توسط بهائیان تأیید و ارائه شود، بازهم
 این سؤال پیش می‌آید که بر فرض قبول آن عدد، وظیفه‌ی مردم برای ایمان آوردن به مدعی پیامبری در زمانی که هنوز آن عدد تحقق پیدا نکرده چیست!؟

و یا بعبارت دیگر آیا میزان نفوذ فرقه بابیه و بهائیه بعد از گذشت بیش از 160 سال به عدد مورد نظر جناب گلپایگانی رسیده  که نام آنرا شریعت نافذ گذاشت ؟
اشکال چهارم: اگر بنا بر دلیل تقریر، گسترش نفوذ اعتقادات مدعی پیامبری، دلیل بر حقانیت او باشد، بی‌شک بازگشتن عده‌ای از ادعای پیامبری او دلیل بر بطلان و نشان‌گر کذب بودن ادعای مدعی پیامبری می‌باشد.[4] بنابراین، با قبول دلیل تقریر، روی‌گردانی بسیاری از بزرگان بهائی از این فرقه، دلیل بطلان آن است.
با توجه به اشکالات فراوانی که به دلیل تقریر وارد است، هیچ‌گاه این دلیل نمی‌تواند ادعای پیامبری شخصی را به اثبات رساند. این در حالی است که گلپایگانی، مبلّغ بزرگ بهائی، ادعا کرده بود که جز دلیل تقریر، راهی برای تصدیق انبیاء وجود ندارد. در نتیجه مهم‌ترین دلیل بهائیان برای اثبات نبوت سرکردگانشان، با اِبهامات بسیاری مواجه است و هیچ وقت نمی‌تواند دلیل محکمی برای تصدیق ایشان به شمار رود.

پی‌نوشت:

[1]. ابوالفضل گلپایگانی، فرائد، هوفمهایم آلمان: مؤسسه ملّی مطبوعات امری، لجنه‌ی ملی نشر آثار امری به لسان فارسی و عربی، 2001 م، ص 67-66.
[2]. همان، ص 942.
[3]. جهت مطالعه‌ی بیشتر بنگرید به مقاله‌ی:
 کذب مدعیان استقامت علی‌محمد شیرازی
[4]. مبلّغان بزرگ و مطرحی از فرقه‌ی بهائی (نظیر: عبدالحسین آیتی، میرزا حسن نیکو، فضل‌الله
 صبحی مهتدی و...) روی‌گردان شدند.

 

 

خواندن 1071 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

آخرین ویرایش در پنج شنبه, 11 شهریور 1395 07:43

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی