هالدور تورگیرسون (Halldór Thorgeirsson)، عضو محفل ملی بهائیان ایسلند در این خصوص میگوید: «این تحقق آرزوی دیرینه بهائیان ایسلند و یک دستاورد فوقالعاده است که در لحظهای بسیار مهم، مقارن با صدمین سالگرد درگذشت عبدالبهاء، به وقوع پیوسته است».(1)
نکته :
ایسلند (به ایسلندی Ísland) با نام رسمی جمهوری ایسلند (به ایسلندی Lýðveldið Ísland )شمالیترین کشور اروپا و کشوری است جزیرهای در شمال اقیانوس اطلس. پایتخت و بزرگترین شهر آن ریکیاویک و جمعیت این کشور ۳۴۱٬۲۴۳ (۲۰۲۰) نفر است. واحد پول این کشور کرونای ایسلند نام دارد و زبان رسمی آن زبان ایسلندی است. ۹۳٫۳۶ درصد مردم آن را ایسلندیها تشکیل میدهند که از تبار ژرمن هستند و مابقی عمدتاً از مهاجران دیگر کشورهای اروپایی هستند. حدود ۸۸ درصد از مردم این کشور مسیحی و بیشترشان پیرو آیین پروتستان هستند.
زبان ایسلندی (به ایسلندی íslenska): یک زبان هندواروپایی از شاخه گروه زبانهای اسکاندیناویایی خانواده زبانهای ژرمنی (زبانهای ژرمنی شمالی) است. ایسلندی زبان رسمی کشور ایسلند است. این زبان خویشاوندی نزدیکی با زبان فاروئی و برخی گویشهای زبان نروژی دارد.
در میان زبانهای اسکاندیناویایی، ایسلندی بیش از همه ویژگیهای کهن خود را حفظ کرده و تداعیگر زبان نروژی کهن است. این زبان برخلاف شمار کم گویشوران آن، از لحاظ فرهنگی و ادبی از اهمیت زیادی برخوردار است. انزوای جغرافیایی جامعه ایسلند، تأثیر زیادی در علاقهمندی مردم جزیره نسبت به ادبیات و یکدست ماندن زبان داشتهاست.
اما در بررسی این واقعه ذکر نکاتی چند لازم به نظر میرسد:
اول: طبق ادعای بهائیان: «کتاب اقدس، کتاب احکام بهاء، اولین بار در حدود سال 1873 م، زمانی که وی هنوز در شهر عکا بود به زبان عربی نگاشته شد. بیت العدل در مقدمه کتاب اقدس مینویسد: کتاب مستطاب اقدس در ميان بيش از صد مجلّد از آثار جناب بهاء حايز اهميّتی بینظير است. دعوی مهيمن و عظيم بهاء، تجديد بنای عالم و منشور مدنيّتی است عالمگير که تأسيسش هدف غائی ظهور آن حضرت محسوب میشود».(2)
در ادامه نیز کانال تشکیلات بهائی مدعی میشود: «اولین ترجمه رسمی کتاب اقدس به زبان انگلیسی و در سال 1992 م، مقارن با صدمین سالگرد درگذشت جناب بهاء منتشر شد. در سه دهه گذشته این کتاب به زبانهای مختلفی ترجمه شده است».(3)
اما به راستی کتابی که تا این میزان از اهمیت برخوردار است و به عنوان مقدسترین، ادعای بزرگ بهاء و تجدید بنای عالم از او یاد شده، چرا باید در ترجمه و انتشارش تا این میزان تعلّل شود؟! چرا قریب به صد و بیست سال از نگارش تا ترجمه آن به زبان انگلیسی باید فاصله بیافتد؟! چرا صد و پنجاه سال از نگارش اُم الکتاب بهائیت تا ترجمه آن به زبان ایسلندی فاصله افتاده و درخواست پیروان نادیده گرفته شود؟! چرا با درخواست و تقاضای بهائیان باید چهار نسل از پیروان بهائیت با جزوات گلچین شده سرگرم شوند و از آشنایی با واقعیت بهائیت محروم بمانند؟!
دوم: دلایل و شواهد بسیاری بر اصلاحات صورت گرفته در کتابهای به اصطلاح الهی و فرازمینی پیشوایان بهائی وجود دارد که از جملهی آن میتوان به بخشی از همین پیام تشکیلات بهائیت اشاره کرد: «جفری پتیپیس (Geoffrey Pettypiece) که در تایپ و آمادهسازی متن برای انتشار کمک کرده است توضیح میدهد که ترجمهی این کتاب به ایسلندی حاصل تلاش یک سال و نیمهی یک تیم مخصوص بوده است».(4) اما به راستی چرا یک تیم مخصوص و منتخب، یک سال و نیم معطل ترجمهی کتابچهای میماند؟!
مسئله زمانی جالبتر میشود که بدانیم آثار و گفتههای پیامبرخواندهی بهائیت به دلیل عدم نشأت از ریشهای الهی، سرشار از غلطهای فراوان نگارشی و محتوایی بودهاند. لذا پیشوایان بهائیت بارها مجبور به اصلاح آنها شدهاند. این اصلاحات، غلطگیرها و سانسورها از زمان پیامبرخواندهی بهائی آغاز (5) و در زمان عبدالبهاء و شوقی افندی ادامه پیگیری(6) و اکنون نیز توسط بیت العدل ادامه دارد. اصلاحاتی که حتی بیش از یک قرن زمان برده است!
سوم: تشکیلات بهائیت هرچند بعد از یک قرن اصلاحات بلاخره راضی به چاپ برخی کتُب بهائی به زبانهای دیگر شد، اما همچنان اجازهی ترجمهی سیاهمشقهای پیشوایانش به زبان فارسی را نمیدهد! زبان مادری پیشوایان بهائی و زبانی که طبق سیرهی پروردگار در ارسال پیامبران به زبان قومشان (7)، میبایست به آن وحی نازل میشد! همچنان که سومین پیشوای بهائی گفته است: «ترجمه آثار عربیّه به لغت نورا (فارسی) مَمدوح و مقبول نه. علیالخصوص احکام کتاب اقدس و ادعیّه و صلوات (نمازها)...».(8)
البته علّت ممانعت از ترجمهی آثار بهائی به زبان فارسی میتواند این باشد که ایرانیان بهائی، بیش از پیروان دیگر کشورها به کتُب عربی پیشوایانشان دسترسی داشتند. لذا از یکسو ایرانیانی که با زبان عربی آشنایی داشتند، با مشاهدهی تحریف در ترجمه و مقایسهی اصلاحات با نُسخ اصلی، نسبت به تشکیلات بهائی بدبین میشدند و ایرانیهایی هم که با زبان عربی آشنایی نداشتند به سُستی مفاهیم سیاهمشقهای پیشوایان خود و تناقضات آنان با شعارهایی که از کودکی به خوردشان دادهاند پی خواهند برد.
پینوشت:
1- سرویس خبری تشکیلات بهائی، ۰۶ مهر ۱۴۰۰، (۲۸ سپتامبر ۲۰۲۱).
2- همان.
3- همان.
4- همان.
5- همچنان که در یکی از اعترافات به اصلاح سیاهمشقهای پیامبرخواندهی بهائیت که در رساله پرسش و پاسخ کتاب اقدس آمده، میخوانیم: «بسیاری از الواح نازل شد و همان صورت اولیه من دون مطابقه و مقابله به اطراف رفته لذا حسب الأمر به ملاحظه آنکه مغرضین را مجال اعتراض نماند مکرر در ساحت اقدس قرائت شد و قواعد قوم در آن اجرا گشت»: حسینعلی نوری، اقدس (رساله سؤال و جواب)، نسخهی الکترونیکی، ص 60-59، سؤال 57.
6- در دیباچهی کتاب اقدس که شامل احکام و دستورات آئین بهائیت است، چنین آمده است: «حضرت ولیّ امرالله در سنه ١٩٥٣ ميلادی، تلخيص و تدوين حدود و احکام کتاب مستطاب اقدس را يکی از اهداف نقشهی ده ساله معيّن فرموده، تحقّق آن را شرط لازم برای ترجمهی کتاب اقدس به لسان انگليسی مقرّر داشتند»: حسینعلی نوری، اقدس، دیباچه، ص3.
7-همچنان که خدای تعالی در قرآن کریم، سنّت خود را در ارسال پیامبران به زبان قومشان معرفی میکند: «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ بِلِسانِ قَوْمِهِ [ابراهیم/4]؛ ما هیچ پیامبری را جز به زبان قومش، نفرستادیم».
8- پیام آسمانی، نشریّه ماهانه محفل روحانی ملّی فرانسه برای بهائیان ایران، انتشارات پیام بهائی، نوامبر 1988، نشر دوم، ج 1، ص 109.