چراکه از یکسو پستهای حساس را در اختیارش مینهاد و از سویی دیگر در ظاهر، آن را به رسمیت نمیشناخت. اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، با توجه به ماهیت جاسوسی و ضددینی بهائیت؛ در سال 1362، این فرقه علناً غیرقانونی و منحل اعلام شد.
رویکرد حکومتها در ایران در قبال بهائیت را میتوان به دو بخش پیش از انقلاب و پس از آن تقسیم نمود.
1. رژیم شاهنشاهی که خود نیز دستنشاندهی غرب به شمار میرفت، به بهائیت بهای فراوان داده و مناصب حساس کشوری را در اختیار آنان مینهاد. البته با توجه به نفرت عمومی از بهائیت، رژیم بر سر این حمایتها سرپوش نهاده و در ظاهر، بهائیت را به رسمیت نمیشناخت.(ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج 1، ص 377)
2. با روی کار آمدن نظام جمهوری اسلامی، نفرت عمومی از فرقهی ضالّهی بهائیت، همچنان ادامه یافت. رفتاری مغایر با مبانی دینی و ملّی ایرانِ اسلامی از سوی بهائیت موجب شد تا این فرقه، در قانون اساسی ایران به رسمیت شناخته نشده و جزء اولین فرقههای غیررسمی کشور قرار گیرد.(قانون اساسی، ص 34)
از اینرو حاصل جاسوسی بهائیت برای غرب، بلأخص آمریکا و اسرائیل؛ به غیرقانونی و منحل شدن آن (در سال 1362) انجامید. البته با توجه به اصل چهاردهم قانون اساسی، این موضوع به هیچوجه به معنی نقض حقوق بهائیان به شمار نمیرود.(همان، ص 35)
پینوشت:
ر.ک: حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، بیجا: اطلاعات، 1370.
جهانگیر منصور، قانون اساسی، تهران: نشر دوران، 1393 ه.ش.