البته این نگاه مربوط به تنها مبلغان بهائی نبود چندی پیش مطلبی را درج نمودیم که جمال عبدالناصر ریاست جمهور مصر هم این موضوع را یاد آور شده بود که "شاه ایران بهائی شده است" .
و البته بهائیت به اینهم ( جدا کردن سفره خود از رژیم شاه ) اکتفا نکرد در جایگاه مدعی هم نشست تا جائیکه مدعی ستم دیدن در زمان پهلوی نیز میشود.( ر.ک: ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج 1، ص 376)
اما این ادعا ها در حالیست که آمیختگی زیاد محمدرضا پهلوی با بهائیان و حمایتهای همهجانبه از آنان اساسا غیر قابل انکار است چرا که :
اولا ) زمزمهی بهائی بودن شاه ایران بر سر زبانها زمانی جدی شد که یکی از مبلّغان بهائی میگوید: «کارهایی که اکنون به دست اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر صورت میگیرد، هیچ کدامش روی اصول دین اسلام نیست. زیرا خود شاه به تمام دستورات بهائی آشنایی دارد و حتی ایشان با اشرف پهلوی در دوران کودکی در مدرسه بهائیان در خیابان امیریه که آن زمان از مدارس عالی تهران بود، درس خواندهاند و دلیلش آن است که عکس آن زمان شاه و اشرف هماکنون موجود است... حالا مردم احمق میگویند شاه بهائی است؛ چه کار میتوانند بکنند،
دوم ) حضور عناصر بهائی در حلقه تصمیم گیران اصلی شاه غیر قابل انکار است آیا میتوان حضور دکتر ایادی با اهداف پیاده سازی منافع بهائیت در حوزه اعتقادی و اقتصاد و سیاست را نادیده گرفت . آیا میتوان تاثیر غیر قابل انکار سرلشگر صنیعی یک بهائی تمام عیار را در انتصابات دربار با همان اهداف منکر شد . و در سالها بعد آیا میتوان حضور شخصیتهائی همچون حبیب ثابت پاسال را در عرصه اقتصاد و فرهنگ ایران نادیده گرفت .
مرحوم حجت السلام فلسفی در همان زمان بالای منبر میگوید شاها مواظب باش ببین دکتر شما چه شخصی است کارها را به دست بهائیها ندهید... هماکنون تیمسار صنیعی وزیر جنگ و تیمسار شیرین سخن بهائی هستند».(تاریخ قیام 15 خرداد به روایت اسناد، سند شماره: 2/85)
سوم اینکه ) بهائیان چگونه میتوانند پیوند خود را با رژیم پهلوی خصوصا پهلوی دوم منکر شوند در حالیکه گسترش نفوذ فرقه ضاله بهائیت مدیون این رژیم است . اگر کاربران گرامی و البته بهائیان نسبت به این پیوند شک دارند در یک جستجو در فضای مجازی حبیب ثابت پاسال را جستجو کنند . آیا جایگاه ثابت پاسال در اقتصاد ایران بدون در نظر گرفتن وابستگی به دربار امری ممکن بوده است ؟
داشتن 80 پست و مسئولیت سود آور برای پزشک دربار جناب ایادی نتیجه عدم وابستگی او به دربار است یا بر عکس نتیجه وابستگی تمام و کمال او به جناب شاه بوده است .
حضور بهائیان همچون جناب ثابتی در مدیریت ارشد مخوفترین سرویس اطلاعاتی آنزمان ( ساواک ) و تعدادی از بهائیان بعنوان بازجو نتیجه اطمینان شاه به عناصر بهائی بوده یا غیر از این بوده است .
چگونه بهائیت سعی در انکار این مناسبات دارد . البته از فرقه ای که پیامبرش خود را اینطور معرفی میکند که : " پیامبرخواندهی بهائیان در شرح حکایت تولدش میگوید: در آن روز، کسی زاده شد که نمیزاید و زاییده نمیشود!" آیا جز این انتظاری هم باید داشت ؟
حالا چند حرکت هم شاه با فشار مراجع عظام ، روحانیت و مردم بر علیه بهائیت انجام داد این را نمیتوان به نوع نگاه او به بهائیت ربط داد . اتفاقا این حرکتها هم تماما در جهت حفظ فرقه انجام گرفته چرا که در صورت عدم اقدام با واکنش روحانیت معلوم نیست چه بسر بهائیان می آمد .
حامد محمودی آذر 96