جناب عبدالبها میفرمایند:« . . . و همچنین وحدت نوع را اعلام نمود که نساء و رجال کل در حقوق مساوی و به هیچوجه امتیازی در میان نیست زیرا جمیع انسانند فقط احتیاج به تربیت دارند، اگر نساء مانند رجال تربیت شوند هیچ شبهه ای نیست که امتیازی نخواهد بود. . . »
ایشان در جایی دیگر بیان میکند :« . . . برخی معترفند که زنان از لحاظ توانایی با مردان مساوی نیستند و در خلقت ضعیف تر از مردان خلق شده اند . این وهم صرف است ، تفاوت مراتب زن و مرد بعلت تفاوت در امکان تحصیل است . تا زمانی که زنان از حقوق و امتیاز پیشرفت مادی محروم باشند وضع به همین منوال است و نهایتاً اینکه تا مساوات تامه بین اناث و ذکور در حقوق حاصل نشود عالم انسانی ترقیات خارق العاده ننماید . . . »
با توجه به بیانات فوق این سؤال به طور طبیعی مطرح است که با وجود این تعلیم، چرا خانم ها از عضویت در بیت العدل اعظم محروم هستند؟پاسخ مشخص اینکه بر اساس آیات کتاب مستطاب اقدس ، اعضای بیت العدل اعظم باید از بین مردان انتخاب گردند و در چرایی آن ، حضرت عبدالبها فرموده اند که حکمت این موضوع در آینده ظاهر خواهد شد. حضرت ولی امرالله نیزدر پاسخ ،به همین سئوال از سوی یكی از احبا در پیام 5 جولای ۱۹۴۷فرمودند :« مردم باید بپذیرند كه نساء صلاحیت عضویت در بیت العدل عمومی را ندارند از آنجا که حضرت عبدالبها فرمودند حکمت این موضوع در آینده ظاهر خواهد شد، ما با اطمینان به صحت مطالب ، باید آن را قبول نماییم ولی نمیتوانیم برای فرو نشاندن اعتراض حامیان نهضت زنان توجیهی ارائه دهیم . . . »
بنابراین در هیچیک ازنصوص به علت واقعی عدم حضور زنان دربیت العدل اشاره نشده است و بیت العدل اعظم نیز که قرار است رافع مشکلات بین احبا باشد در این رابطه سکوت اختیار نموده است و همین سکوت به احبا اجازه داده است تا در این رابطه وارد بحث شوند و اعلام نظر نمایند.
گزارش زیر خلاصه ای از گفتگو های مفصل و جالب توجه انجام شده در صفحات فیس بوک بین تعدادی از احباست تا نظر شما چه باشد ؟برخی از احبا با قرار دادن کامنت و یا تاٌیید کامنت های داده شده به عدم حضور زنان در بیت العدل اعظم انتقاد داشتند و با جملاتی مانند : « . . . چرا همه مرد هستند ؟. . . این تناقض باید حل گردد !. . . چرا یه زن توشون نیست ؟. . . چرا خانمها در این عکس غایب هستند ؟. . . همه مرد ! ! . . . همیشه آقایان در رأس امور بوده و خواهند بود ! . . . خدا هم زن ستیز است ! . . . »
آیا اینکه رهبری بگوید این قاعده ( تساوی حقوق زن مرد ) یکی از اصول اعتقادی من است ولی در اجرا در یکی از مهمترین بخشهای این آئین خلاف این اصل عمل کند و بگوید علت این تناقض بعدها معلوم خواهد شد ، آیا از نظر منطق و عقل پذیرفتنی است . این تناقض1ات حتی قاعده یا اصل دیگر از اصول 12 گانه را زیر سوال میبرد آنجا که میگوید دین باید با عقل و علم همراهی داشته باشد . حالا باید پرسید در همین بحث آیا اصول و رفتار با علم منطق سازگار است ؟
حالا اگر این بحث تنها بود میشد یک جوری توجیه کرد اما تناقضات در باب تساوی حقوق رجل و نساء آنقدر زیاد است که نمیتوان آنرا نادیده گرفت . نگاه کنید :
فی المثل بر طبق احکام کتاب مستطاب اقدس :
۱- زنان از رفتن به حج معافند و انجام این عبادت فقط به مردان سپرده شده است.
۲- تقسیم ارث بین دختر و پسر به صورت مساوی تعیین نشده است و مردان ارث بیشتری می برند، بطور مثال سهم پدر از ارث ، ۵/۵ سهم و سهم مادر۵/۴ سهم است. سهم برادر ۵/۳ سهم و سهم خواهر ۵/۲ سهم می باشد .
۳- منزل مسکونی متوفی، متعلق به پسر ارشد است ودختران از آن سهمی نخواهند داشت.
۴- مهریه و نفقه بر عهده مردان است در حالیکه زنان با وجود تساوی با مردان مسئولیتی در این رابطه ندارند.
۵-در کتاب مستطاب اقدس به مردان اجازه گرفتن دو زن در یک زمان و گرفتن یک دختر باکره به عنوان کنیز داده شده است هرچند که حضرت عبدالبها اجرای عدالت را محال عنوان کردند اما گرفتن دختر باکره به عنوان کنیز رد نشده و خود حضرت بهاءالله نیز سه همسر در یك زمان اختیار نمودند در حالیکه این اجازه به خانمها داده نشده است که چند شوهر بگیرند و برای خود غلام بیاورند.بنابراین محرومیت زنان از بعضی حقوق در دیانت بهایی مختص به عدم عضویت در بیت العدل نیست و موارد دیگری را نیز شامل میگردد.
کدامیک از موارد اشاره شده را میتوان به تساوی حقوق زن و مرد برداشت کرد ؟