بزرگان مسلک شیخیه همواره تعابیر مبالغهآمیزی در خصوص علم پیشوای خود، شیخ احمد احسایی داشتهاند. همچنان که کاظم رشتی او را مؤسس و بانی تمامی علومی که در آنها سخن گفته، دانسته،[1] و کریم خان کرمانی شیخ احمد را در 37 علم (از جمله موسیقی، هیأت، جفر و...) صاحب تألیفات و نظر میداند.[2]
در این میان، یکی از علومی که ادعا میشود شیخ احمد احسایی در آن صاحب قلم بوده، علم فلسفه است. چرا که شیخ احسایی با نوشتن شرحی بر کتابهای فلسفی ملاصدار؛ بزرگان مسلک شیخی را بر آن داشت تا یکی از علومی که شیخ احمد در آن تبحر داشته را علم فلسفه بدانند. اما این ادعا در حالیست که به عقیدهی بزرگان علم فلسفه، از شرح فلسفی شیخ احمد کاملاً مشخص است که وی، به عمق این علم دست نیافته و با بهرهگیری از برخی اصطلاحات و مفاهیمی از فلسفهی اشراق، تنها اقدام به قلمفرسایی کرده است.
همچنان که مرحوم آشتیانی پیرامون فَهم فلسفی شیخ احمد میگوید: «حقیر، آثار او را چندینبار به دقت مطالعه کرده و به جرأت مدعی است که شیخ احمد، حتی یک قاعده از قواعد فلسفه و عرفان را درک ننموده و مِن حیث لایشعر، در جمیع مبانی فلسفی قلمفرسایی نموده است».[3]
اما به راستی ادعای شخصیتی فراتر از واقعیت شیخ احمد، با چه انگیزه و هدفی صورت گرفته است و شیخ احمد احسایی با چه منطقی، مدعی دریافت تمامی علوم از اهلبیت (علیهم السلام) شده است؟!
پینوشت:
[1]. رساله نقد نظریه شیخیه در مورد معاد جسمانی، ص 23؛ به نقل از: کاظم رشتی، دلیل المتحرین، ص 22.
[2]. ر.ک: محمد کریم خان کرمانی، هدایة الطالبین، کرمان: بینا، چاپ دوم، 1380 ق، ص 65.
[3]. جمعی از نویسندگان، فرقههای انحرافی، قم: مرکز تخصصی مهدویت، 1395، ص 42، به نقل از: الشواهد الربوبیة فی المناهج السلوکیة، ص 92.