شیخ عباس قمی و کمیته مجازات

شنبه, 30 دی 1396 10:15 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

بهائیت در ایران : کمیته مجازات بهائیت در سال 1334-1335، حدود ده سال پس از پیروزی انقلاب مشروطه و در روزهای پس از اشغال ایران در زمان جنگ جهانی اول و در تهران تشکیل شد. اعضای کمیته مجازات بر این باور بودند که تنها راه رهایی از شرایط موجود و مبارزه با فساد و ظلم باقی مانده، راه قهرآمیز و مسلحانه است. بر پایه این تصورات بود که میرزا ابراهیم‌خان منشی‌زاده، انجمنی سری تشکیل داد. او با همراهی دوست دیرینش اسدالله‌خان ابوالفتح‌زاده در اوایل شهریور 1295، طرح تشکیل کمیته مجازات را برنامه‌ریزی می‌کند و کمی بعد با پیوستن محمدنظرخان مشکاة‌الممالک به این دو، تشکیلات کمیته مرکزی مجازات» شکل می‌گیرد.


اعضای اولیه کمیته مجازات ابوالفتح‌زاده، منشی‌زاده، مشکاة، عمادالکتاب، میرزاعلی‌اکبرخان ارداقی، رشیدالسلطان، کریم دوات‌گر، احسان‌الله‌خان، حسین‌الله، سیدمرتضی، اکبرخان و تعدادی دیگر بودند. این سازمان به‌صورتی مخفیانه فعالیت می‌کرد. رویه آنان این بود که ضمن انتشار اعلامیه‌هایی تهدیدآمیز علیه اشخاص هدف، به ترور آنها اقدام می‌کردند.
بیانیه‌های کمیته مجازات که به مانیفست این جمعیت مشهور است، نشان از وطن‌پرستی افراطی و علاقه وافر اعضای این کمیته برای مجازات خائنین به وطن دارد و شاید همین باور وطن‌پرستی افراطی از سوی این گروه و اعلام عمومی آن موجب شد که بخشی از مردمان آن زمان و روحانیون نه‌تنها به این کمیته دل نبندند و از آن حمایت نکنند بلکه در مقابل آن نیز قرار بگیرند و نتیجه این عدم علاقه به رفتار این کمیته بود که پس از مانیفست اولِ این کمیته که در راستای ترویج خشونت و وطن‌پرستی افراطی بود، اعضای کمیته در مانیفست دوم، مواضع خود را تعدیل و از نظرات افراطی اولیه خود عدول کردند.
در بخشی از مانیفست دوم کمیته مجازات آمده ‌است: «کمیته یک جمعیت آشوب‌طلب نیست که علاقه‌مند به امنیت و آسایش‌خاطر هموطنان خود نباشد یعنی اگر خائنین مملکت واقعا دست از خیانت کشیده و باور کنند که دیگر بازی‌کردن با رل اجنبی پیشرفتی ندارد ممکن است کمیته عملیات خود را تعطیل و کیفر اعمال گذشته اشخاص را به وظیفه ملت و حکمیت دولت محول دارد.» همچنین در بخشی از مانیفست سوم این گروه آمده ‌است: «...‌ای مردم! ‌ای ساکنین کره ارض بشنوید و به دیگران بگویید که سیاست روس و انگلیس در خانه ما این بوده و با زور و سرنیزه و اقتدار مجازات را حق کسانی معمول می‌دانستند که نسبت به وطن خود خیرخواه و از دزدی و خیانت احتزار داشته باشند. شکر خدا که دیگر غضب الهی از آه مظلومین و سوز دل ملل صغیره به جوش آمده دست قهار طبیعت از آستین بیچارگان دنیا صورت دول طمع و زر دنیا را نیلگون و آن روز خواهد رسید که بیرق دول جابره را در ممالک دیگران سرنگون نماید.»

یکی از افرادی که از سوی کمیته‌ مجازاتی‌ها تهدید به ترور شد، شیخ عباس قمی (رحمة‌الله‌علیه)، محدث شهیر و صاحب تالیفات متعدد مانند مفاتیح الجنان، سفینة‌البحار، منتهی‌الآمال، هدیة الاحباب و غیره است. کمیته مجازات مشهد در نامه‌ای بی‌ادبانه و توهین‌آمیز، این عالم جلیل‌القدر را تهدید به ترور می‌کنند. متن نامه به این شرح است:
آقای آقا شیخ عباس قمی، پدرسوخته! شنیدم که در نبر از آمریکایی‌ها حرف بد می‌زنید، اگر شنیده شد که دومرتبه از این گون مزخرفات بگویید و تکذیب نکنید، همین دوشنبه به ضرب گلوله شکمت را مثل سگ پاره و پردود خواهیم کرد. کمیته مجازات مشهد در ذیل این نامه که در میان مکتوبات و اسناد خطی آیت‌الله، شیخ عباس قمی پیدا شده است، دست‌خطی از ایشان هم در توضیح نامه و مندرجات آن و وضعیت آن روزگار به چشم می‌خورد. محدث قمی نوشته است:
«در چند سال قبل در ماه رمضان احقر منبر می‌رفتم. در اواخر ماه این کاغذ را برای من فرستادتد و آن روز دوشنبه که موعد بود، روز یکشنبه آن، من به دیدن حاجی‌ها رفتم و [...] تومان دفعةً برای من رسید از حاجی‌ها، همان وقت من هم به حج مشرف شدم و دموکرات هم از بین رفت.»

 

و اما چرا باید کمیته مجازات مخالف سخنان مرحوم حاج شیخ عباس قمی علیه آمریکاییها باشد؟ در این دوران از سوی محافل ماسونی وابسته به لژ بیداری ایران و سازمانهای علنی آن، مانند فرقه دمکرات، تلاش وسیعی برای جلب آمریکائیان به ایران در جریان بود. گفته می‌شود که این اقدام خیرخواهانه و برای کشیدن پای نیروی سومی در مقابل روسیه‌ی تزاری و استعمار انگلیس بوده که چنین نیست.

در واقع، در اینجا ما با آمریکا دقیقاً به عنوان یک نیروی استعماری تازه نفس روبرو هستیم. در همین دوران بود که توسط سران حزب دمکرات تقی‌زاده ـ نواب در زمان وزارت خارجه حسینقلی خان نواب، طرح استخدام مورگان شوستر آمریکایی به تصویب مجلس رسید(11 اوت 1910) و حسینقلی خان نواب در 22 ذیحجه / 1328 / 25 دسامبر 1910، دو روز قبل از استعفای اجباری‌اش از وزارت خارجه، دستور استخدام مستشاران آمریکایی را به نبیل‌الدوله، شارژدافر ایران در واشنگتن، صادر کرد(مک‌دانیل، شوستر، 114)

زمانی که تلگراف نواب به نبیل‌الدوله رسید، او وقت را تلف نکرد و به گفته‌ی مکدانیل «آمادگی» داشت. او قبلاً ویلیام مورگان شوستر را یافته بود. همان روز نبیل‌الدوله با شوستر مذاکره کرد و شوستر با ویلیام تافت، رئیس‌جمهور آمریکا، ملاقات نمود. و بدینسان، به سرعت کار خاتمه یافته تلقی شد. (مکدانیل، شوستر، 115). بنابراین، حسینقلی خان نواب را باید طراح اصلی استخدام مستشاران آمریکایی در ایران دانست.

در این ماجرا، بهاییان نقش مهمی داشتند که تاکنون مورد بررسی دقیق قرار نگرفته. نبیل‌الدوله از سران بهائیت و از دوستان عباس افندی بود. او از خانواده‌ی لسان‌الملک سپهر است و به گفته رائین، در فراماسونری امریکا مقام شامخی داشت. (رائین، فراموشخانه، ج 2، 152). نبیل‌‌الدوله به محفل بهائیان ایران نامه‌ای ‌نوشت و از آنها تقاضا کرد که در روز ورود شوستر از وی استقبال شایان به عمل آوردند. بهائیان دو نفر از افراد انگلیسی‌دان خود را به استقبال شوستر به انزلی فرستادند و هنگام ورود شوستر به تهران قریب به صد نفر از بهائیان تهران به قریه مهر‌آباد به استقبال شوستر رفتند.

«هنگام ورود شوستر به تهران، هیچ یک از مأمورین دولتی به استقبالش نرفت ولی در عوض بهائیان از او استقبال کرند.» (شوستر، اختناق ایران، مقدمه‌ی اسماعیل رائین، ص 10 ـ 11)

پس از ورود شوستر به ایران با حمایت دموکراتها، مجلس دوم قانون 23 جوزا (15 جماد‌ی‌الثانیه 1329) را گذرانید و به او اختیارات تام داد. مرحوم مدرس بعدها در مجلس سوم، گفت: «در دوره‌ی سابق یک قانون که از مجلس گذشت اسمش قانون 23 جوزا بود، و بدبختانه از روزی که از مادر متولد شد اسباب زحمت شد.» (مذاکرات مجلس سوم، 7 جمادی‌الثانیه 1333، ص 89)

درست در همین زمان بود که محافل مرموزی عباس افندی را به اروپا و آمریکا دعوت کردند و در این سفر سه ساله وی با تبلیغات جدید در رسانه‌های غرب معرفی شد و در مجامع فراماسونری سخنرانی‌های مفصل کرد و از «مذهب انسانیت» و «تجدد در دین» سخن گفت. سرانجام شوستر به علت اولتیماتوم روسها، که حضور آمریکاییها در ایران را تحمل نمی‌کردند، از کار برکنار شد، ولی تلاش برای نفوذ کانونهای معین از آمریکاییان در ایران ادامه یافت.

با این توضیحات، رابطه مرموز و پنج جانبه‌ای میان آمریکاییها، بهاییان، فراماسونری، حزب دموکرات و کمیته مجازات مشاهده می‌شود و در این چارچوب است که سخنان مرحوم حاج شیخ عباس قمی علیه آمریکاییان و علت تهدید او توسط کمیته مجازات روشن می‌گردد.

پس از واقعه بیرون کردن مورگان شوستر امریکائی، و اعدام سران کمیته‌ی مجازات وابسته به حزب دموکرات در تهران، باز هم فعالیت «کمیته‌ی مجازات حزب دموکرات» به طور پنهانی در ایالات ادامه داشته، و آنها که تز جدائی روحانیت را از سیاست دنبال می‌کردند و تحت حمایت غرب بودند دست از شرارت بر نمی‌داشتند.

در همین زمانها بوده که محدث قمی با اطلاع از نفوذ امریکائی‌ها و فعالیت میسیون تبشیری آنها در بعضی از شهرهای ایران و از جمله مشهد، علناً در منبر از آنها انتقاد می‌کرده و همان نیز باعث نوشتن آن نامه‌ی تهدید آمیز شده بود.

سران کمیته‌ی مجازات حزب دموکرات توسط وثوق‌الدوله اعدام شدند،‌ ولی بقیه تا مدتی بعد در تهران و مشهد و نقاط دیگر به طور پنهانی فعالیت داشته‌اند. در کتاب «تقویم تاریخ خراسان ـ از مشروطیت تا انقلاب اسلامی» از جمله‌ی حوادث سال 1337 قمری را «تصویب مواد تشکیلاتی و شرح وظایف کمیته‌های محلی و اعضای حزب دموکرات خراسان توسط مجلس محلی مشهد» نوشته است و این همان زمان تهدید محدث قمی در مشهد توسط حزب دموکرات چند سال بعد بوده است. میسیون امریکائی در آن موقع در مشهد تبلیغات وسیع تبشیری داشته‌اند و مبلغان آنها سعی در گمراه ساختن افراد و مسیحی کردن آنها داشته‌اند. همین معنی موجب می‌شود که محدث قمی در منبر علناً از آنها نام ببرد و خطر وجود آنها را از نظر سیاسی و دینی در مشهد و جاهای دیگر، و راهی که پیش گرفته بودند به مردم گوشزد کند. این تهدید کمیته مجازات دموکرات هم یا واقعیت داشته و یا عوامل امریکائی به نام آنها که سابقه تروریستی داشته‌اند، او را تهدید کرده بودند. هر چه بود پس از سفر حج او که گفتیم باید حج سوم او در سال 1341 باشد، حزب دموکرات مشهد هم منحل می‌شود.

منبع: علی دوانی ، «مفاخر اسلام»، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ج 11

خواندن 1218 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی