جناب نبیل و جناب شوقی افندی تصور نکرده اند که آیات نازله از آسمان نباید عبث و بی مورد و بر خلاف مصالح و نیاز ملت باشد، آنهم نه یک آیه و ده آیه و صد آیه بلکه صدها هزار بیت و به کرات و مرات اما عذر تراشی به اینکه کسی در این احیان لائق اصغاء این آیات و نغمات نیست، همه تشخیص می دهند که عذر بدتر از گناه می باشد.
اولا: در این صورت چرا بی مورد و بدون مقتضی آیه نازل شده است. آیا این عمل عبث و لغو نیست؟
ثانیا: مطالب و موضوعاتی که دراین صدها هزار آیات از آنها بحث شده است، آیا مربوط به چه بوده است که در این عصر تشعشع علوم فلسفه و معارف الهیه کسی قابل فهم آنها نبوده است؟
ثالثا: اگر در زمان میرزا بهاء و در محیط او کسی قابل و مستعد نبوده است که آن مطالب را بفهمد، آیا در زمان های آینده و در محیط های دیگر نیز چنین بوده است؟
پس خوب بود که میرزا بهاء بالصراحة می گفت: من مشغول تمرین آیه ساختن هستم و این آیات مانند خطی که دانش آموز تمرین می کند و سپس باطل می کند، می باشد و لازمست همه آنها را به شط دجله بریزیم.
و اما موضوع مسافرت میرزا بهاء به سوی سلیمانیه از مطالبی است که نمی توانند منکر آن شوند.
در قاموس توقیع می نویسد: تکیه مولانا خالد که جمال مبارک در اوقات تشریف فرمایی از سرکلو به سلیمانیه در آن به سر می برده اند، امروز موجود و معمور و محل تحصیل طلاب علوم و خانقاء دراویش است. (2)
شوقی افندی در کتاب قرن بدیع گوید: این بود که یوم 12 رجب 1270 هجری ... به هیئت شخص مسافر در نهایت سادگی و بساطت در حالی که جز کشکول و یک دست لباس تعویضی چیز دیگر همراه نداشتند به نام درویش محمد سر بصحاری گذاشتند. (3)
شوقی افندی در جاهای دیگر این کتاب گوید:
1- جمال اقدس ابهی چون به سلیمانیه نزول اجلال فرمودند در بدو امر نظر به سکوت و ملاحظه ای که مرعی می داشتند احدی تصور فضل و کمال و علم و احاطه ای در هیکل مبارک نمی نمود تا آنکه بر حسب تصادف یکی از آثار قلمی مبارک که به خط بسیار مرغوب مرقوم شده بود ... بدست سائر تلامیذ و اساتید آن حوزه علمیه افتاد کل از ملاحظه آن خط در شگفت و حیرت ماندند. (4)
2- حوزه مذکور به سبب دارا بودن موقوفات بسیار و تکایای بی شمار ... نام و شهرتی به سزا داشت و از آن معهد علمیه بود که بسیاری از افاضل اهل سنت و جماعت برای نشر تعالیم روحانیه و تبلیغ اصول و مبادی دینیه قیام نموده بودند. (5)
3- این بود که با شیوخ سلیمانیه که در این هنگام در زمره مخلصین و محبین پرشور و نشور آن حضرت وارد، تودیع و در تاریخ 12 رجب 1272 پس از دو سال کامل به دارالسلام بغداد نزول اجلال فرمودند. (6)
باید از آقایان پرسید که پیغمبر قرن اتم چگونه بصورت درویش و بنام عوضی درویش محمد سر بصحاری می گذارد؟ و چگونه این درویش محمد سر از تکیه سلیمانیه در می آورد؟ و اگر مقصد او اعتزال و فرار از مردم و مخفی نگه داشتن خود بوده است چگونه به مرکز دراویش و مجمع عرفاء و روحانیون متوجه شده و در میان آنان سکنی می کند؟ (7)
مسلم است که آیات الهی قطعی الصدور هستند و از آنها به عنوان چکنویس استفاده نمی کنند. در ضمن شخص از زمانی که برگزیده می شود باید اعلام کند که پیامبر الهی است و همواره مبلغ دین الهی باشد، نه اینکه یک نام دیگر برای خود اختیار کند و تبلیغ را برای مدتی تعطیل نماید.
در اینصورت یا خداوند سیره ی پیامبر آخرش یعنی حسینعلی نوری را نسبت به پیامبران پیشین کاملا تغییر داده که این از حکمت خدا به دور است، زیرا موجب می شود که اکثر مردم به پیامبر الهی ایمان نیاورده و حجت بر آنها تمام نشود. و یا آنکه حسینعلی نوری پیامبر نیست و دروغ گفته که مسلما مورد دوم صحیح است.
پی نوشت:
1- قرن بدیع، صفحه 146
2- قاموس توقیع، جلد 2 صفحه 72
3- قرن بدیع، صفحه 112
4- قرن بدیع، صفحه 116
5- قرن بدیع، صفحه 117
6- قرن بدیع، صفحه 125
7- محاکمه و بررسی باب و بهاء جلد 3 صفحه 67 تا 70