علیرضا نوری زاده نوکر استعمار و غلام بهائیان

جمعه, 16 شهریور 1397 05:43 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

بهائیت در ایران : عليرضا نوري زاده در سالهای اخیر یک پای ثابت برنامه سازان بر علیه جمهوری اسلامی ایران بوده است . او از طریق عربستان سعودی و حتی منافقین تغذیه شده و با کمکهای مالی شبکه های رسانه ای و سرویسهای اطلاعاتی در فضای آشکار و پنهان فعالیت دارد از او بعنوان غلام بهائيان نیز نامبرده میشود . این عنصر هرجائی  در سال‌هاي قبل از پيروزي انقلاب اسلامي ايران به اصطلاح شاعر و سردبير برنامه‌هاي راديو و تلويزيون بود. در این مطلب کوشیده ایم بیوگرافی جناب نوری زاده را از همان سالهای 40 بررسی نمائیم .


سفر به نجف نقطه آغاز ارتباط گيري با سرويس‌هاي اطلاعاتي عرب اوخر سال 1340 بود که نوري زاده به همراه خانواده‌اش به نجف اشرف نقل مکان کرد تا همين سفر نقطه آغازي باشد براي ارتباط‌هاي گسترده او با سرويس‌هاي اطلاعاتي غربي و عربي. پس از 5 سال اقامت در نجف اشرف نوري زاده به ايران بر مي‌گردد و عضو کانون معلوم الحال نويسندگان مي‌شود.
 
در آن سال‌ها، نوري زاده هر کجا که مي‌‌رفت خود را از شاه مهره‌هاي کشف شده در اين کانون معرفي مي‌کرد و ادعاي شاعري، نويسندگي و روشنفکري! داشت.او که در جريان سفر به عراق زبان عربي را فرا گرفته بود به عنوان مترجمي خرده پا در هفته نامه‌هاي کم تيراژ دهه 40 قطعات و اشعار کوتاهی را از عربی به فارسی ترجمه می‌کرد و با حقه‌بازی‌های فراوان اشعار و قطعات ادبی متعلق به شعرا و ادبای جهان عرب را به نام خود به نشریاتی چون فردوسی، خوشه، بامشاد، تهران مصور و امید ایران می‌داد.
 با همين ادعاها بود که نوري‌ زاده سرانجام توانست به سازمان راديو و تلويزيون راه پيدا کند. به اصطلاح روزنامه نگاري که عامل ساواک بود نوری‌زاده بر اثر رفت و آمد با افراد دین‌ستیزی مانند عباس پهلوان، سردبیر مجله فردوسی و اسماعیل نوری علاء و جمشید چالنگی (از نویسندگان مجله تماشا) به نوشیدن افراطی الکل اعتیاد پیدا کرد، به‌طوری که هنوز از دانشگاه حقوق فارغ‌التحصیل نشده بود به یک الکلیست تمام عیار تبدیل شد که پاتوق او و همپالکی‌هایش هر روز بعدازظهر در بار هتل مرمر که متعلق به باقرزاده بود و می‌گفتند از املاک ساواک است.
 رستوران هتل مرمر در آن زمان از روزنامه‌نگاران با بهای ارزان و بسیار نازل (در حد مجانی) پذیرایی می‌کرد و شایع بود که سوبسید آن را ساواک می‌دهد و این محل به یک پاتوق غیررسمی برای روزنامه‌نگاران رژیم شاهنشاهی درآمده بود تا ساواک بتواند با استفاده از عواملی مانند علیرضا نوری‌زاده و جمشید چالنگی (در حال حاضر شاغل در صدای آمریکا) در میان آنها جاسوسی کند.
 جناب ليدر در اواخر دهه 40 و اوايل دهه 50 براي اينکه بتواند موقعيت خود را در راديو و تلويزيون حفظ کند ديوانه‌وار نوکري محمود جعفریان از تئوریسین‌های برجسته ساواک و از نویسندگان بولتن‌های محرمانه وزارت امور خارجه و اداره دوم ارتش و استاد دانشکده‌های نظامی که همزمان معاونت تلویزیون ملی ایران را هم عهده‌دار بود را مي‌کرد و در حقيقت تبديل به گماشته او شده بود.
 تناقض مليتي و شخصيتي نوري زاده از همان ابتدا هم سعي بر رفتار روشنفکري داشت و خود را فردي متفاوت از جامعه و هم کيشان خود معرفي مي‌کرد. از سوي ديگر اقاي ليدر که دچار تناقض مليتي و شخصيتي هم شده بود در تمامي سفرها و ملاقات‌هاي خود با اتباع عرب، خود را طرفدار پان عربيسم معرفي مي‌کرد و در اين راهمواره مورد تمسخر خانواده و نزديکانش قرار مي‌گرفت. 
نوري زاده که راه‌هاي دوز و کلک را به خوبي مي‌دانست، با سفر به عراق و زندگي 5 ساله در آنجا چنان عراقي‌ها را اسير بازيگري خودش کرده بود که مسئولان سياست خارجي وقت عراق در همکاري با او بسيار سخاوتمندانه رفتار مي‌کردند.
 
غلام بهائيان در آن سال‌ها نزد اربابان عراقي خود بليط‌هاي بسياري براي خرج کردن داشت. از نکات جالب ارتباط‌ آن روزهاي نوري زاده با ديپلمات‌هاي عراقي که به ارتباط با ماموران اطلاعاتي اين کشور نيز گسترش پيدا کرده بود اينکه درست در سال‌هايي که دولت عراق ايراني‌ها را از خاک خود اخراج مي‌کرد، نوري زاده بدون هيچ مشکل و محدوديتي براي اقوام و دوستان خود ويزاي سفر به عراق را مي‌گرفت. دليل اين مدعا هم گرفتن ويزا براي يکي از اقوامش به نام رحمان نوري زاده است که قطعا در خاطر جناب ليدر هست که پيش از انقلاب به راحتي براي او ويزا و بليط سفر به عراق را گرفت.
 
البته نوري زاده علاوه بر ارتباطات گسترده با سرويس اطلاعاتي عراق از طريق منوچهر گنجی (يکي از عوامل معروف سازمان اطلاعاتی آمریکا
CIA) با ساواک و نيروهاي آن بيشتر آشنا شد و فعاليت پوششي خود را در ساواک گسترده‌تر کرد. دريافت مدال پهلوي همين ارتباط گيري و فعاليت پوششي براي ساواک بود که او را به دربار سلطنتي نزديک و به امر مطلع محمد رضا پهلوي يک قطعه مدال پهلوي هم به او اهدا شد. 
فعاليت‌هاي نوري زاده در ساواک و آشنايي او با ماموران عملياتي اين دستگاه شکنجه‌گر باعث شد تا وي بتواند ارتباط خود را با سرويس‌هاي اطلاعاتي عربستان، مصر، عراق، آمريکا و انگليس گسترش دهد و بعد از مدتي به يک وابسته تمام عيار نزد آن‌ها شناخته شود. در همان اثنا بود که سارق آثار ادبي اعراب، جيب پر پول آنها را هم نشانه گرفت تا همين آغازي باشد براي بهره بردن از منابع عظيم مالي اعراب و سرويس‌هاي اطلاعاتي آن‌ها.
 نوري زاده و تحصيل در رشته مصر شناسي 
نوري زاده براي جلب اعتماد اعراب و بالاخص مصري‌ها دست به هر کاري مي‌زد. او که علاقه بسياري به زندگي در مصر داشت، آرزويش فعاليت به عنوان وابسته مطبوعاتي در قاهره بود و براي همين هم دست به هر کاي مي‌زد. براي همين هم بود که نوري زاده براي مطالعه درباره مصر و گذراندن دوره مصرشناسی(
Ejeptolojy) به قاهره سفر کرد. 
ذکر اين نکته ضروري است که برحسب سوابق موجود در دانشکده حقوق دانشگاه تهران نوري زاده حتی موفق به پایان رساندن دوره لیسانس هم نشده و پس از 2 سال تحصیل ناتمام این دانشکده را ترک گفته است (این تاریخ مصادف با تاریخ عزیمت او به مصر است.)
 حضور نوري زاده در سرزمين‌هاي اشغالي
 نوری‌زاده در دوران اقامت یکساله در مصر زیر پوشش بازدید از اردوگاه‌های فلسطینی صبرا و شتیلا و نهرالبارد مستقر در لبنان به این کشور رفت و چند روز پس از ورود به لبنان از اسرائیل سردرآورد! وی در اسرائیل وارد موسسه آموزش‌های وزارت خارجه اسرائیل شد و دوره جمع‌ آوری خبر و تحلیل اوضاع عربی خاورمیانه را گذراند. در این مدت دوست و همراه وی مناشه امیر نویسنده سابق روزنامه اطلاعات و از صهیونیست‌های افراطی عضو آژانس یهود بود که سال‌ها در سرویس سیاسی روزنامه اطلاعات کار می‌کرد و در اواخر دهه 1340 به اسرائیل رفت و بخش فارسی رادیو اسرائیل را به ‌راه انداخت که در دوران حکومت شاه وظیفه‌اش تبلیغ یهودیان ایران برای مهاجرت به اسرائیل بود. 
علیرضا نوری‌زاده در دوران اقامت در اسرائیل چندین گزارش مصور تهیه و برای تلویزیون شاهنشاهي فرستاد. در آن زمان همکاران و دوستان نوری‌زاده با تعجب سوال می‌کردند چطور نوری‌زاده که برای ماموریت به مصر فرستاده شده است در اسرائیل اقامت دارد و از این کشور گزارش می‌فرستد؟!
 
ليدر کنوني جريان ورشکسته فتنه و اپوزيسيون دسته چندمي براي جلب رضايت اعراب حتي پا را هم فراتر گذاشته و در مکاتبات خود با آنها همان خط فکري را دنبال مي‌کرد که اعراب دنبال مي‌کنند.
 
او در مکاتبات خود نام خليج هميشه فارس را خليج ع ر ب ي مي‌نوشت و در حقيقت خود را يک عرب مي‌دانسته و اکنون هم مي‌داند. ادعاهايي که هيچ گاه اثبات نشده است ارتباطات گسترده نوري زاده با دستگاه‌هاي اطلاعاتي- جاسوسي اعراب و غربي‌ها و صهيونست‌ها از ديرباز تاکنون ادامه پيدا کرده و همين امر سبب شده تا او مدعي شود در تهران يک شبکه گسترده همکار دارد و از طريق آن‌‌‌‌‌‌‌ها در جريان تمام اخبار داخلي ايران است. اما نگاهي به نوع اطلاعات ادعايي نوري زاده نشان مي‌دهد که در حقيقت او همان اطلاعات و اخبار سرويس‌هاي جاسوسي و اطلاعاتي غربي و عربي را بازخواني مي‌کند و ادعاي داشتن يک شبکه گسترده در ايران يک دروغ بزرگ است.همان طور که در ماجرای مدحي و رضا شيران اين امر به اثبات رسيد و در حقيقت اين نوري زاده بود که مورد استفاده اطلاعاتي قرار گرفته بود.
 
از جمله عناصر مرتبط با نوري زاده در داخل به زماني برميگردد که وي در تلاش براي احيا و استفاده از باند مهدي هاشمي معدوم و خط دنباله او بود.
 
گدايي غلام بهائيان از سرويس‌هاي غربي و عربي
 نوري زاده در تمام طول مدت وابستگي به سرويس‌هاي غربي علاوه بر استفاده از منابع اطلاعاتي آن‌ها و خدمت رساني‌هاي گستره به عوامل اجرايي‌شان از منابع مالي اين سرويس‌ها نيز بي بهره نبوده است. او با دريافت پول‌هاي هنگفت در مقطعي خاص عامل ايجاد جنگ رواني در داخل نظام بود. شرکت در جلساتي مانند الجنادريه و دريافت کمک هزينه چندين ميليون دلاري از پادشاه عربستان او را تبديل به رابط اصلي فتنه گران و منابع مالي غربي و عربي کرده است و اکنون در ميان اپوزيسيون به عنوان کيسه پول شناخته مي‌شود. اين عامل دسته چندمي اپوزيسيون راه‌هاي پول در آوردن و کلاه گذاشتن را هم خوب بلد است. نوري زاده در ازاي ارائه خدمات به غربي‌ها و اعراب بليط‌هايي را هم براي خود مي‌خرد. 
اولين و مهم‌ترين موردي که نوري زاده روي آن تاکيد بسياري هم دارد دريافت مستقيم کمک‌هاي مالي است. نوري زاده در ازاي پيگيري اهداف اربابان خود تاکيد مي‌کند که بايد پول‌هاي اهدايي به اپوزيسيون خارج نشين مستقيما به حساب او واريز شود و او باشد که پول‌ها را بين ديگران تقسيم مي‌کند.
 
از ديگر مواردي که نوري زاده روي آن تاکيد بسياري دارد داشتن رابطه با سفارت خانه‌ها و امور کنسولي وزارت خانه‌هاي کشورهاي حامي‌اش است که با داشتن اين رابطه به راحتي مي‌تواند براي نزديکان خود ويزاي اقامت و پناهندگي دائم بگيرد و البته در اين مورد هم بسيار سخاوتمندانه عمل مي‌کند.
 
البته پول‌هاي باد آورده هيچ وقت به نوري زاده وفا نکرده‌اند. او که تبحر خاصي در زن باره‌گي و ميگساري و قمار دارد بخش اعظمي از پول‌هاي دريافتي را در اين راه‌ها خرج خود و خوشگذراني‌هايش مي‌کند. نوري زاده که به پاي ثابت قمار خانه‌ها و مراکز فساد و فحشا تبديل شده براي اينکه از حرف ديگران و خانواده‌اش در امان باشد مبالغ هنگفتي را در جهت آشکار نکردن فسادهايش پرداخت مي‌کند.
 
مردي که خوب رنگ عوض مي‌کند
 
از ديگر ويژگي‌هاي بارز نوري زاده تغيير جهت دادن و خط عوض کردن است. غلام بهائيان که نان را به نرخ روز مي‌خورد بر اساس منافع سياسي و مادي خود رنگ عوض کرده و زماني طرفدار ساواک مي‌شود، زماني فلسطيني‌ها را حمايت مي‌کند و در برخي اوقات هم با دربار و سلطنت طلب‌ها ميانه خوبي پيدا مي‌کند.
 
همين رنگ عوض کردن‌ها و دروغ گفتن‌هاست که باعث شده او در ميان دوستان و آشنايان خود به علي چاخان، علي خالي بند و علي آلکاپن شناخته شود.نوري زاده در طول سال‌هاي گذشته و با عيان شدن ظرفيت‌هاي سياسي‌اش مستمرا امتيازات خود را در رنکينگ جريانات اپوزيسيون خارجي از دست داده و در ماه‌هاي اخير سعي کرده با شوکي سياسي خود را دوباره احيا کند.

 

خواندن 702 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی