حالا هرچند طبق باور بهائیان، علیمحمد شیرازی مدعی دینآوری و ناسخ دین اسلام به شمار میرود، اما با بررسی تاریخ این فرقه درمییابیم که محمدعلی بارفروشی، پشت پردهی نوشتهجات به اصطلاح وحیانی او قرار داشته است. اما چگونه میتوان پذیرفت که پیامبری اولوالعزم و ناسخ دین اسلام (در نظر بهائیان)، شبه آیات خود را از دیگری دریافت میکرده است؟!
کتاب تاریخ نبیل زرندی، در شرح ماجرای ملاقات ملاحسین بشرویهای (ملقب به باب الباب) با محمدعلی بارفروشی (ملقب به قدوس) در مازندارن، قدوس را صاحب کتاب و دریافت کنندهی وحی الهی معرفی کرده است: «قدوس کتاب خطی به او (ملاحسین) دادند و فرمودند بعضی از صفحات این کتاب را مطالعه کنید. ملاحسین قریب یک صفحه از آن کتاب را که خواند، تغییر عجیبی در وجودش حاصل گشت... و فرمود سرچشمهای که مؤلّف این کتاب از آن استفاضه نموده وحی الهی و منبع اصلی است و ربطی به منابع معارف و علوم علماء و دانشمندان معمولی ندارد».(1)
اما مؤیّدی که نظریهی تأمین نوشتهجات به اصطلاح وحیانی علیمحمد شیرازی را از جانب محمدعلی بارفروشی تأیید میکند، تبیین جایگاه این دو شخصیت، توسط مورخ بابی است؛ همچنان که میرزاجانی کاشانی آورده است: «و اما در این دوره، اصل نقطه حضرت قدوس بودند و جناب ذکر (: علیمحمد شیرازی) باب ایشان بود».(2)
آری؛ پیشوایان و سران جریان بابیت و بهائیت، نوشتهجات سرشار از غلط خود را در حالی با کلام بیهمتای الهی مقایسه میکردند که گویا تنها خود بَه بَه و چَه چَه گوی این بافتهها بودند. با این حال، چگونه میتوان پذیرفت که پیامبری اولوالعزم و ناسخ دین اسلام (در نظر بهائیان)، نوشتهجات و شبه آیات خود را از دیگری دریافت میکرده است؟!
پینوشت:
1- عبدالحمید اشراق خاوری، تلخیص تاریخ نبیل زرندی، نسخهی الکترونیکی، ص 226.
2- میرزاجانی کاشانی، نقطة الکاف، هلند: مطبعه بریل لیدن، 1329 ش، ص 207.