در فوریه سال 1934 م، اندکی پس از به قدرت رسیدن حزب نازی و آغاز جنایات هیتلر به عنوان صدر اعظم آلمان، شوقی افندی رهبر بهائیان بیانیهای را خطاب به بهائیان ساکن آلمان صادر میکند. این بیانیه که توسط یکی از ایادیان امر بهائی قرائت و منتقل شد، در آن بر لزوم اطاعت مطلق بهائیان از دولت نازی و پشتیبانی از سیاستهای آن تاکید شده است.(1)
اما در بررسی علّت اعلام حمایت شوقی افندی و حکم او مبنی بر وجوب فرمانبرداری مطلق بهائیان از حزب نازی و شخص هیتلر، ذکر نکاتی را لازم میدانیم:
نکته اول: مگر نه بهائیت یکی از اصول و اهداف خود را خواست و تلاش برای تحقق صلح جهانی معرفی میکند: «آرزوی ما وحدت عالم انسانی است و مقصد ما صلح عمومی»(2)، پس با چه توجیهی، نه تنها راه اعتراضی برای بهائیان به رژیم دیکتاتوری و جنگطلب هیتلر باقی نمیگذارد، بلکه فرمان به وجوب اطاعت محض از آن را نیز میدهد؟! از طرفی آیا اطاعت از دولت آلمان نازی، خود به معنای تأیید مشارکت بهائیان در جنگطلبیهای هیتلر نیست؟! و یا تکیه بر ظالمان نتیجهای جز سوختن در آتش آنها دارد؟!(3)
نکته دوم: اگر به بهانهی اصل اطاعت از حکومتها، بهائیان مأمور به صدق رفتار و اطاعت از دولت نژادپرست و جنگطلب آلمان بودند، پس چرا سران بهائی پیش از آن، با تأمین آذوقهی ارتش مهاجم انگلیس، بر خلاف این اصل به حکومت عثمانی که پیشتر ابراز وفاداری به آن داشتند، خیانت کردند؟!(4) و یا چرا امروزه بر این اصل پایبند نیستند و ضمن تبلیغ و قانونشکنی در ایران، مدام به محکومیت جمهوری اسلامی در مجامع بین المللی میپردازند؟!(5)
نکته سوم: اگر اطاعت از حکومتها، اصلی خدشه ناپذیر در بهائیت است و نمیتوان بخاطر سرکوب بخشی از جامعه (مثلاً سرکوب یهودیان، کمونیستها، کولیها، لیبرالها و کلیساهای پروتستان توسط حزب نازی آلمان)، بنای مخالفت با آن گذارد، پس چرا تشکیلات بهائیت در پیام سال 1388 ش خود در ماجرای فتنهی سبز، به بهائیان توصیه میکند: «نمیتوانید نسبت به مشکلاتی که گریبانگیر هموطنان عزیزتان است، بیاعتنا باشید»؟!(6)
نکته چهارم: چرا بهائیان "امروزه" دریافتند که پیشوایانشان شرط اطاعت از حکومتها را عدالت آنها تعیین نمودهاند و به همین بهانه با ناعادل خواندن جمهوری اسلامی، برای کارشکنی خود علیه حکومت ایران، اصطلاحاً کلاه شرعی درست میکنند؟!(7)و اگر شرط عدالت حکومتها، برای وجوب اطاعت آنها توسط بهائیان را بپذیریم، چگونه در مبنای بهائیت، حکومت جنگطلب و نژادپرستی چون آلمان نازی عادل است، اما جمهوری اسلامی استکبارستیز و حامی مظلومان جهان، عادل نیست؟!
نکته پنجم: شوقی افندی علّت لزوم اطاعت بهائیان از رژیم نازی آلمان را متعرض نشدن آن به بهائیان عنوان نمود، با این حساب، ملاک بهائیان برای تشخیص عدالت حکومتها، تنها عدم تعرّض به بهائیان است؟! در این صورت، معنای شعار وحدت عالم انسانی در این فرقه چه میشود؟!(8) آیا مقصود همان وحدت عالم بهائیست که در آن، بهائیان مروارید و غیربهائیان سنگریزههای بیارزش به حساب میآیند؟!(9) یعنی ظالمترین حکومتها تا زمانی که متعرّض بهائیان نشوند، عادل و اطاعت از آنان واجب است؟! و این همان معنای شعار وحدت عالم انسانی در بهائیت است؟!
نکته ششم: چگونه تشکیلات بهائیت در مواجهه با حزب نژادپرست و جنگطلب نازی راه سازش را در پیش گرفت؛ اما اینک پس از دَهها سال، به مقایسهی نظام اسلامی با هیتلر (و به تشبیه برخورد با بهائیان قانونشکن در ایران با ادعای نسلکشی یهودیان) میپردازد و با تناقض و دروغپردازی، وِجههی انقلاب اسلامی را اینگونه به رُخ جهانیان میکشد: «مهم این است که جانیان حاکم بر ایران را کمتر از هیتلر ندانیم و نوع فاجعه را کمتر از هلوکاست نخوانیم...».(10)اما اگر به راستی هیتلر بد بود، پس چرا اطاعت از آن را واجب دانستید و اگر خوب بود، پس چرا اینک، ادعای سرکوبگری جمهوری اسلامی را به آن تشبیه میکنید؟!
پینوشت:
1- The light of divine Guidance, Vol 1, p.54 (نور هدایت الهی، ج 1، ص 54.)؛ \1943.http://reference.bahai.org/en/t/se/LDG1/ldg1-35.html
2- اشراق خاوری، پیام ملکوت، هند: بینا، 1986 م، ص 52.
3- «وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ [هود/113]؛ و بر ظالمان تکیه ننمایید، که موجب میشود آتش شما را فرا گیرد؛ و در آن حال، هیچ ولیّ و سرپرستی جز خدا نخواهید داشت؛ و یاری نمیشوید».
4- جهت مطالعهی بیشتر، بنگرید به مقالهی: روایت لیدی بلامفیلد از نقش عبدالبهاء در شکست عثمانی
5- جهت مطالعهی بیشتر، بنگرید به مقالهی: قطعنامه سازمان ملل در دفاع از بهائیان ایران!
6- پیام بیتالعدل اعظم به احبای ایران، 2 تیر 1388، مطابق: 23 جون 2009.
7- همچنان که در قسمتی از بیانیهی بیت العدل دربارهی اطاعت از حکومت و تبلیغ بهائیت، مورخ 28 فوریه 2005، میخوانیم: «حضرت بهاءالله فرمودند: مظاهر حکم و مطالع امر که به طراز عدالت و انصاف مزیناند، بر کل اعانت آن نفوس لازم...».
8- ر.ک: عباس افندی، مکاتیب، مصر: به همّت فرجالله زکی الکردی، چاپ اول، 1921 م، ج 3، ص 67.
9- ر.ک: اشراق خاوری، مائده آسمانی، بیجا: مؤسسهی ملّی مطبوعات امری، 129 بدیع، ج 4، ص 353.
10- به نقل از سایت آیین بهائی، مقالهی: هیتلر و هولوکاست نوظهور