مؤسس فرقه بهائیت در کتاب أقدس صفحه 57 می نویسد: «قد کتب الله علیکم النکاح ایاکم ان تجاوزوا عن الإثنتین والذی اقتنع بواحدة من الإماء استراحت نفسه و نفسها و من اتخذ بکراً لخدمته لا بأس علیه». خدا چنین دستور داده است که بیش از دو زن را به همسری نگیرید و کسی که به یک زن قناعت کند، موجب آسایش خود و همسرش را فراهم کرده و اگر کسی دوشیزه ای را هم به خدمت بگیرد، اشکالی ندارد.
هرچند گوینده این سخن خود عامل به سخن خود نیست و نه تنها مورخین بهائی نام سه زن از همسران میرزا حسینعلی نوری را در کتب خود تصریح کرده و از چهارمی نیز در بعضی از منابع نام برده اند، اما نسبت به حکم ذیل این عبارت (که می توانید یک دختر باکره ای را هم به خدمت بگیرید) اشکالات فراوانی وجود دارد که به اختصار بیان می کنیم.
اولاً، موضوع به خدمت گرفتن یک دختر باکره آن هم در حالی که میرزا بحث مهم ازدواج را مطرح کرده چه پیامی برای مخاطب دارد؟ بطور قطع، موضوع به خدمت گرفتن یک دختر باکره، جواز داشتن کنیز برای هر فرد بهائی نیست، چرا که زمان برده داری و کنیزداری قرنها گذشته است.
ثانیاً، بطور قطع و یقین منظور میرزا حسینعلی بهاء از عبارت “و من اتخذ بکراً لخدمته لا بأس علیه” اجازه دادن به بهائیان جهت بکارگیری یک خدمتکار و کلفت برای خانه و پرداخت مزد در مقابل کارش هم نمی تواند باشد. زیرا این کار برای هر فردی که تمکن مالی داشته باشد، در میان جوامع بشری امری متداول و مرسومی بوده و نیاز به دستور و صدور حکم نیست.
ثالثاً، استخدام و بکارگیری یک خدمتکار آن هم خدمتکار زن و از نوع باکره اش، هیچ تناسبی با حکم ازدواج و اختیار زوجه ندارد و نمی تواند جایگزین ازدواج شود. بنابراین وقتی میرزا حسینعلی نوری می گوید: در امر ازدواج، می توانید تا دو زن را برای همسری خود انتخاب کنید؛ سپس در ادمه می گوید: اشکالی هم ندارد که یک دختر باکره ای را برای خدمت خانه بکار بگیرید، این کلام میرزا حسینعلی از دو حالت خارج نیست.
اول اینکه ممکن است منظور میرزا حسینعلی نوری این باشد که به جای ازدواج، می تواند یک دختر جوان و باکره در خانه شما باشد و به کارهای شما رسیدگی کند. اگر منظور میرزا این باشد، معلوم می شود که شخصیت یک زن در این فرقه و در خانواده یک بهائی، فقط به چشم یک خدمتکار دیده می شود. در این صورت اگر یک جوان بهائی به هر دلیلی نتوانست ازدواج کند، به حکم پیامبرشان می تواند به یک خدمتکار اکتفا کند. لهذا پیروان میرزا حسینعلی مازندرانی باید به دیدگاه مؤسس این فرقه در باره شخصیت و مقام و جایگاه زن در خانواده به خود بنازند و به آن افتخار کنند.
دوم اینکه ممکن است منظور میرزا حسینعلی نوری این باشد که برای یک مرد بهائی جایز است یک خدمتکار جنسی که یک دختر جوان و باکره باشد، برای خود اختیار کند و زیر یک سقف باهم زندگی کنند، زیرا قرار است این انتخابش بدل از ازدواج باشد. در این صورت هم باز باید پیروان میرزا حسینعلی به خود ببالند و افتخار کنند که مؤسس و پیامبرشان چنین مطالب ناب و ارزشمندی را در قرن اتم برای جهانیان به ارمغان آورده است.
خلاصه اینکه حکم صدر و ذیل بند 63 کتاب اقدس باهم سازگاری ندارند. اگر موضوع این بند، در باره ازدواج است، پس مسئله به خدمت گرفتن یک دوشیزه باکره چه معنا دارد؟ و اگر موضوع اختیار دختر باکره برای خدمت در خانه است، پس حکم “ایاکم ان تجاوزوا عن الإثنتین” که نهی از ازدواج بیش از دو زن است، چه معنائی دارد؟