رضا سلیمانی در مقالهای که به شکل زنجیرهای از سوی روزنامه های آرمان، اعتماد، قانون و سایت های انتخاب، آفتاب، جماران، شفقنا و… منتشر شده می نویسد: صرف نظر [؟!] از اقدام خانم فائزه رفسنجانی که شاید ناخواسته در دام یک توطئه و سناریوی از پیش طراحی شده افتاده باشد که البته به هیچوجه قابل دفاع هم نبوده و بنا به گفته شخص آیتآلله هاشمی رفسنجانی، «اشتباه بدی انجام شده و باید به نحوی جبران کند»
روزنامه آرمان، دوشنبه 27 اردیبهشت 1395
در عین حال چند ابهام به ذهن انسان می رسد که در این مقال سعی می شود به دو مورد آن که به سادگی نمی توان از کنار آن گذشت، اشاره شود.
بر اساس اسناد و سوابق زندان، خانم فائزه رفسنجانی برای اولین بار نبوده که با یک فرد بهائی (فریبا کمال آبادی) دیدار داشته است، بلکه حدود شش ماه، دوره محکومیت خود را در زندان اوین با این فرد، هم سلول بوده و آنگونه که قبلاً خود وی نیز اعلام کرده بود، متاسفانه شب و روز خود را با این خانم بهائی و منافقینی که دستشان به خون فرزندان این مملکت آغشته است، گذرانده و به عبارتی با این جماعت زندگی کرده است. آنهم نه به اختیار و میل خود، بلکه به اجبار حکم قضائی و جبر قانون زندان.
سلیمانی می افزاید: اگر واقعا آنگونه که این چند روز خانم فائزه رفسنجانی و به تبع آن، شخص آیة الله هاشمی رفسنجانی که اقدام فرزندش را تقبیح نیز کرده است، باید به خاطر یک ملاقات کوتاه ! سرزنش و آماج حملات و توهین های ریز و درشت، آن هم به صورت زنجیرهای و ادامه دار از تریبون های رسمی نظام، مجلس شورای اسلامی، رسانه ملی، سایت های خبری، روزنامه ها و حتی برخی مراجع دینی قرار گیرند؟
بهتر نیست قبل از هر چیز، به این سوال منطقی پاسخ داده شود که چطور ممکن است یک خانم شیعه محجبه و فرزند یکی از شخصیت های برجسته نظام جمهوری اسلامی ایران، به دلیل تبلیغ علیه نظام بالاجبار، حدود 6 ماه با یک خانم عضو فرقه ضالّه و ساخته استعمارگران برای ایجاد شبهه و اختلاف در دین اسلام، در یک بند، هم سفره و هم نشین شده باشد؟
سوال بعدی که امیدوارم منصفانه، غیرجناحی و سیاسی به آن پاسخ داده شود، اینکه، بینی و بینالله اگر فائزه هاشمی دختر رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام نبود و هدف تخریب شخصیت برجسته و مورد اعتماد امام (ره)، رهبری و مردم، به ویژه پس از انتخابات أخیر نبود، باز هم همین موضع گیری ها و توهین ها علیه ایشان و پدرشان!! به خاطر این ملاقات انجام می شد؟
در پاسخ به این تقلای رسانهای برای رد گم کنی و تحریف صورت مسئله باید گفت:
1- ماجرا از ملاقات خانم فائزه هاشمی رفسنجانی با یکی از سران بازداشتی گروهک صهیونیستی – انگلیسی بهائیت شروع شده اما آقای مدیر روابط عمومی مجمع تشخیص مصلحت نظام ترجیح می دهد داستان را از میانه آن آغاز کند آن هم با یک کلمه «صرف نظر از اقدام فائزه رفسنجانی»! چرا؟
چرا باید صرف نظر کرد در حالی که همین خانم دو بار پیش از این در مصاحبه با روزنامه های بهار و فیگارو تصریح کرده بازداشتی های گروهک تروریستی منافقین و حزب بهائیت را دوستان خوب خود می داند و اصرار دارد به منافقین «سازمان مجاهدین خلق بگوید!» کجای این قصه را می توان «افتادن ناخواسته در دام یک توطئه و سناریوی از پیش طراحی شده» قلمداد کرد؟ او که حتی بعد از توصیه پدرش هم گفت اشتباهی مرتکب نشدهام!
2-آیا برای هر طیف از زندانیان ضد انقلاب باید یک زندان اختصاصی ساخت؟ سابقه ارتباط فائزه رفسنجانی با سلطنت طلبها، سازمان منافقین و… به سال های دور بر می گردد و یک ارتباط سازمان یافته تعریف شده است که به تعبیر مهدی هاشمی یک تقسیم کار در انجام وظایف است. آقای سلیمانی می گوید دست سازمان منافقین به خون فرزندان مملکت آغشته است اما از خود یا فائزه رفسنجانی نمی پرسد که چرا خانم فائزه، حاضر نیست همین جماعت را منافقین بخواند بلکه دوستان خوب سازمان مجاهدین خلق توصیف می کند! قضیه بو دار نیست؟
آیا عجیب نیست فائزه رفسنجانی در حوادث سال 88 در بطن اغتشاشات هم حضور محسوس داشت و در فتنه آمریکائی – انگلیسی نقش آفرینی می کرد و مانند برخی اعضای شبکه بهائیت (از جمله در ماجرای هتاکی عاشورای 88)؟! بازداشت شد، اما آقای سلیمانی به نحوی درباره فائزه هاشمی سخن می گوید (یک خانم شیعه محجبه) که انگار با بی گناهی یا مثلا بدهکاری و عدم امکان به تأمین چک برگشت خورده به زندان افتاده است!
3- مگر نه این است که فتنهگر، فتنهگر است و ارمنی، یهودی، بهائی، کارگزارانی، مشارکتی، سلطنت طلب و نهضت آزادی ندارد. نه به “جمهوریت” و “اسلامیت جمهوری اسلامی” شعار علنی این جماعت آشوبگر و بی بند وبار بود که دور اسلام خط کشیدند و گفتند انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است.
4-سؤال برعکس مطرح می شود. چرا باید دختر رئیس مجمع تشخیص مصلحت مدام دوز آلودگی و پیوند با ضد انقلاب را به خاطر احساس حاشیه امنیت پدری إرتقا دهد و کار را به إظهار دوستی با منکرین خاتمیت و مهدویت و شبکه جاسوسی اسرائیل برساند؟
اما اگر او دختر آقای هاشمی و عضو مرکزیت حزب صاحب سهم در دولت نبود یک تفاله سیاسی در عِداد بسیاری از تفاله های ضدانقلاب محسوب می شد و اگر مورد اعتراض واقع می شود، اعتراضی به قبح زدائی از ارتباط با شبکه جاسوسی دشمن است ضمن اینکه ماهیت فتنه سبز بیشتر آشکار می شود و معلوم می گردد فتنه 88 حقیقتاً فتنهای ضد انقلابی و ضد اسلامی بود و نه دعوای انتخاباتی.
لازم به ذکر است که فائزه رفسنجانی در سال ۱۳۹۱ به دلیل تبلیغ علیه نظام به شش ماه زندان و پنج سال محرومیت از فعالیت های سیاسی، مطبوعاتی و اجتماعی محکوم شد، در زندان روابط صمیمانه ای با منافقین و بهائیان دستگیر شده برقرار می کند. وی در مصاحبه با روزنامه بهار با مرور خاطرات دوره بازداشت خود، از بهائیان و منافقین به عنوان دوستان خود یاد کرده می گوید:
«در میان هم بندی ها و دوستانم، بهائی ها، تعدادی از سازمان مجاهدین و… چند نفر لائیک و چپ بودند… بابا در ملاقات گله های آن طرف را منتقل کرد که چرا به مجاهدین، منافقین نمی گویم؟ یا چرا روابط خوبی مثلاً با مجاهدین و بهائی ها دارم».
وی در مصاحبه با روزنامه فیگارو با اشاره به زندانی شدنش به مدت ۶ ماه، می گوید: «زندان تجربه بسیار خوبی بود چرا که با زنان و مردان بزرگ ایرانی، بهائی ها، اعضای مجاهدین خلق، اصلاح طلبان و کسانی آشنا شدم که برای باورهایشان مبارزه می کنند.»
احتمالاً وی اگر با تروریست های دستگیر شده داعشی هم در زندان آشنا شود، از آنها نیز تجلیل خواهد کرد چرا که آنها نیز مدّعی هستند که برای باورهایشان مبارزه می کنند!
فائزه رفسنجانی که شماره موبایل و خط ارتباطیاش با رسانه های ضد انقلاب دائما باز و آماده به پاسخگوئی است، در روز یکشنبه 21 دی 99 و در آستانه سالگرد پدرش تمایل باطنی خود را برزبان آورده می گوید: «من دوست داشتم به دلیل فشارهائی که ترامپ به ایران وارد می کند، او در انتخابات پیروز شود. اگر فشارهای وی ادامه پیدا می کرد، ایران مجبور می شد سیاست های خود را تغییر دهد».
حالا با گذشت بیش از چهار سال از درگذشت پدر با افاضاتی که دختر فقید رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در سالگرد درگذشت پدرش فرموده بود، مانند این بود که آب در لانه مورچه ها ریخته، اصلاح طلبان را به جان هم انداخت. در این میان می توان به موضع گیری برادرش محسن هاشمی اشاره کرد که در نامه ای سرگشاده که روزنامه آفتاب یزد آن را منتشر کرده از خواهرش خواسته که عذرخواهی کند.
درخواست محسن هاشمی رفسنجانی از خواهرش فائزه رفسنجانی
اما او که حرف پدر را در جبران دیدار با بهائیان نادیده گرفته، حرف برادر را نیز تا کنون گوش نکرده و نخواهد کرد. بنابراین از جناب رضا سلیمانی حقوق بگیر رسمی روابط عمومی یک نهاد أرشد وابسته به جمهوری اسلامی انتظار می رود به جای شخص گرائی و حزب زدگی، مدافع اصل اسلام و انقلاب باشد یا دست کم تبدیل به میرزا بنویس فاسدان و مفسدان آلوده به فرقه ضالّه بهائیت نشود و سکوت نماید.
حالا خبرها در مورد دیدار مجدد ایشان به بهائیان است . حالا باید پرسید که سرکار خانم پر حاشیه از این ارتباطات بدنبال چیست ؟
بهائیان مطاعی دارند که خانم هاشمی اینگونه شخصیت به فنا رفته خود را هزینه میکند ؟
و یا اینکه واقعا بدنبال تغییراتی در اعتقادات خود هستند . ؟
ظاهرا بودن در کنار بهائیان بمزاق ایشان فوق العاده خوش آمده است . فقط چند جمله در موضوع بهائیان با خانم هاشمی :
· بهائیان اولین مدعیان دروغین قائمیت بودند .
· بهائیان اولین جریانی بودند که شورشهائی علیه ملت مسلمان براه انداختتند و کشتارهای وحشیانه در جای جای این سرزمین راه انداختند .
· سرکار خانم هاشمی بهائیان اولین و اخرین جریان ساخته استعمار است که نسخ اسلام را اعلام کرد .
· بهائیان اولین تفکری بودند که کشف حجاب را در ایران اسلامی براه انداختند .
· بهائیان اولین هسته های سازمان یافته تروریستی در ایران و شهر قزوین سازمان دادند و اولین هدف آنها هم شهید ثالث بود که در محراب به شهادت رساندند .
· بهائیان همانها بودند که در روستای ایول یک خانواده را بخاطر مخالفت با تبلیغ بهائیت داعش گونه به شهادت رساندند .
· بهائیان با نفوذ به دربار پهلوی خصوصا پهلوی دوم مدیریت بر دربار را با هدایت کامل سرویس بیگانه اعمال کردند و در این دوران بود که کلیه فعالیتهای فرهنگی ، سیاسی ، و خصوصا اقتصادی بدست بهائیان اداره میشد و دیدیم چه کردند .
· بهائیان همانها بودند که در بعد از انتخابات 88 با هدایت تشکیلات هتک حرمت با ساحت مقدس عاشورا و انقلاب را در خیابانها جار زدند
· و....
باز هم بگویم . شناخت شما از بهائیت همان است که فریبا کمال آبادیها در زندان با شما برخورد داشتند . این ملت دلش از زخمهائی که از بهائیت خورده خون است . اگر نمیخواهید با آنها همدردی کنید نمک به زخمهایشان نپاشید .