افراد آنلاین
Super User
بهائیت در ایران : وبلاگ بهائیت شناسی : گوشه ای از خاطرات مسیح الله رحمانی مبلغ بهائی که پس از یکدوره از فعالیت در تبلیغ بهائیت از این آئین برگشت . خاطرات او در رابطه با این دوره از زندگی توسط خود او تالیف شده است . قسمتی از این کتاب به ملاقات سید موسی اصفهانی و او میباشد .
بهائیت در ایران : جناب علیمحمد شیرازی کتاب خود را که قرار بود در حدود 15 الی 20 قرن بعنوان منبع هدایت و نوع رفتار انسان و البته میزان بماند اساسا به اتمام نرساند . که بجای خود دارای ابهاغمات و البته سصوالات متعدد است . جنابشان در ابتدا وعده داد که این کتاب در 19 واحد که هر واحد 19 باب داشته باشد و کلاً مشتمل بر 361 باب شود، بنگارد؛ اما بر خلاف وعدهی خود این کتاب را ناقص گذارد. اما به راستی چگونه پیامبری که معجزهی خود را تندنویسی میداند، از تکمیل کتاب آسمانی خود باز میماند؟!
کوتاه و خواندنی
بهائیت در ایران : در مطلب اول با عنوان "قیامت در دیگاه علی محمد باب ... " نگاه او را در موضوع قیامت بیان کردیم حالا به نگاه جناب بهاا.. در این خصوص می پردازیم
کوتاه و خواندنی
بهائیت در ایران : جناب باب، قیامت موعود ادیان الهی را حد فاصل بعثت پیامبری جدید تا عروج او دانسته که با ظهور پیامبران بعدی تکرار خواهد شد. دقت کنید از نظر جناب باب قیامت یا همان رسیدگی به اعمال انسانها فقط از زمان بعثت تا عروج او برای پیروانش اتفاق می افتد . حالا اگر این نگاه را بپذیریم ابهامی ایجاد میگردد انسانهایی که حد فاصل دو پیامبر زندگی کرده و مرده اند ، قیامت برای آنان چگونه محقق می شود؟ در حالی که جناب باب گفته اند " هر شیء که اطلاق شیئیت بر او شود، در یوم قیامت مبعوث میگردد" .
کوتاه خواندنی:
بهائیت در ایران : علیمحمد شیرازی به عنوان پیشوای بابیت ، ادعاهایی نظیر مهدویت و پیامبری و نسخ اسلام را برای خود مطرح نمود. وی در این راستا، از شیخ احمد احسایی به عنوان مبشّر آمدن خود یاد میکرد. این در حالیست که شیخ احسایی نیز با در نظر داشتن دلایل قطعی خاتمیت، همچون سایر علمای اسلامی، بر این اعتقاد مهمّ تأکید داشته است.
بهائیت در ایران : پیامبرخواندهی بهائیت حجاب زنها را مانع از پیشرفت و ترقی آنها دانسته است. همچنان که میخوانیم: «حجاب نسوان (زنان) مانع از تعلیم و تعلّم (یاد گرفتن و یاد دادن) است».[1]
بهائیت در ایران : چندی پیش از عید نوروز که مقارن با عید روزهداری بهائیان است؛ کانالی بهائی، با استناد به برخی از نصوص پیشوایان بهائیت، خبر از وجود عیدی مشابه عید فطر مسلمانان، با عنوان "عید صیام" در بهائیت داد.(1) اما جالب است بدانیم که نهاد رهبری بهائیت "بیت العدل" (که خود را مصون از هرگونه خطا میپندارد)، وجود عیدی به نام صیام را در آثار بهائی منکر و مدعی شده است: «سالهای متمادی، برخی از پناهندگان بهائی ایرانی و عرب 21 مارس را "اعیاد توأمین" تلقّی کردهاند، یعنی، عید نوروز و صیام یا "عید صیام". در برخی موارد، "عید صیام" آشکارا از اهمّیتی به مراتب بیشتر از نوروز برخوردار شده، و به 21 مارس فقط به عنوان عید صیام اشاره شده است. ایشان ( بیت العدل ) اظهار میدارند که در آثار رهبران بهائی هیچ اشارتی به "عید صیام" نیافتهاند...».(2)
اما جالب است بدانیم که بر خلاف ادعای نهاد رهبری بهائیت، به قدری مسئلهی "عید صیام" در بهائیت روشن است که بارها و بارها از "عید صیام" در منابع بهائیت، سخن به میان آمده است. همچنان که پیامبرخواندهی این فرقه در کتاب اقدس خود آورده است: «قَد کَتبنا عَلیکُم الصّیام أیّاماً مَعدودات و جَعلنا النّیروز عیداً لَکُم (3)؛ به تحقیق که ما روزه گرفتن را در روزهای مشخصی بر شما نوشتیم (: واجب کردیم) و نوروز را به عنوان عید (روزه داری) شما قرار دادیم».
در کتاب گنجینهی حدود و احکام نیز از عید روزه داری بهائیان اینگونه سخن به میان آمده است: «فصل ششم: در اینکه عید صیام عید نوروز است».(4) و یا آنجا که اشراق خاوری در بیان زمان عید أعظم بهائیان، "عید صیام" را مبدأ شمارهی آن قرار داده است.(5)همچنین فاضل مازندرانی نیز در "رساله امر و خلق" خود، "عید صیام" را مبدأ تعیین زمان عید أعظم بهائیان قرار داده است.(6)
اما مسئله زمانی جالبتر میشود که اشراق خاوری با صراحت غیرقابل انکاری، از عید نوروز به "عید صیام" بهائیان تعبیر و آن روز را "عید توأمین" تلقی میکند: «وقتی نوزده روز تمام شد، آن وقت روز بعدی که عید نوروز میشود، برای شما عید صیام است، یعنی برای أحبّاء هم عید صیام است هم عید نوروز».(7)
اما به راستی چگونه ممکن است نویسندگان سرشناس بهائی، که هم عصر با پیشوایان بهائیت بوده و کتابهای آنان مورد تأیید رهبران بهائی قرار گرفته است، در خصوص نامگذاری "عید صیام" مرتکب خطا شده و در عوض ادعای نهاد غیرمشروع بیت العدل (8) صحیح باشد؟! آری؛ اصرار بر اشتباه نهاد بیت العدل، یا حکایت از جهل بالاترین نهاد رهبری بهائیت داشته و یا حاکی از دروغپردازی آن برای حفظ استقلال بهائیت از اسلام است؛ که در هر صورت، ادعای عصمت این نهاد را از بین خواهد برد.
اما عجب از نویسندگان اصطلاحاً روشنفکر و ظاهراً مستقل بهائی است که یک روز، مقالهای بر اثبات وجود "عید صیام" در بهائیت مینگارند و روزی دیگر برای آنکه بودجهی حمایتیشان قطع نگردد، به حذف و انکار تمام استدلالهای خود میپردازند!
پینوشت:
1- به نقل یکی از کانالهای تبلیغی بهائیت.
2- نهاد رهبری بهائیت "بیت العدل"، پیام مورخ: 31 مارس 2007.
3- حسینعلینوری، اقدس، بمبئی: مطبعهی ناصری، 1314 ق، ص 16.
4- عبدالحمید اشراق خاوری، گنجینه حدود و احکام، نسخهی الکترونیکی، ص 52.
5- همان، ص 360.
6- فاضل مازندارنی، رساله امر و خلق، لانگنهاین آلمان غربی: لجنهی نشر آثار امری به زبانهای فارسی و عربی، 141 بدیع، ج 4، ص 8.
7- عبدالحمید اشراق خاوری، تقریرات اقدس، تنظیم و تدوین: وحید رأفتی، هوفمایم آلمان: لجنهی ملّی نشر آثار امری به لسان فارسی و عربی، 1997 م، ص 56.
8- به گفتهی پیشوایان بهائیت، نهاد بیت العدل بدون حضور و ریاست شخص "ولیامر" بر آن، از هیچگونه وجاهتی برخوردار نیست: جهت مطالعهی بیشتر، بنگرید به مقالهی: سرنوشت بیتالعدلِ بدون ولیامر، از زبان شوقی افندی!
بهائیت در ایران : دیدار مسیح الله رحمانی یک گرویده به بهائیت با عباس افندی در کتاب خاطرات او درج شده است این ملاقات با حضور نبیل زرندی از مبلغان مشهور بهائی انجام گرفته است . جناب رحمانی پس از خروجش از فرقه ضاله خاطرات این مقطع از زندگی خود را با عنوان " چرا از بهائیت برگشتم " تالیف و منتشر نمود .
معرفی رهبران بهائیت
-
زرین تاج قزوینی
زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).
-
شوقي افندي
شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.
-
علی محمد باب
علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.
-
سید کاظم رشتی
سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري شيخيه را برعهده گرفت.
-
عباس افندی (عبدالبهاء)
عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.