افراد آنلاین
Super User
بهائیت در ایران : دیوید بن گوریون از مهمترین پایهگذاران رژیم جعلی اسرائیل محسوب میشود. وی از عوامل مستقیم قتلعام دیر یاسین، عملیاتهای تروریستی انفجار هتل ملک داوود و هتل سمیرامیس و ارتکاب جنایات علیه مصر و الجزایر میباشد. با این حال، سران تشکیلات بهائیت، از روابط خود با این شخص خونخوار، به عنوان افتخاری برای بهائیان یاد کردهاند.
دیوید بن گوریون (1886-1973 م) از مهمترین پایهگذاران رژیم جعلی اسرائیل محسوب میشود؛ دیکتاتوری خونریز که ایجاد گروه تروریستی بسیار خشن "هاگانا" (که برای رسیدن به منافع خود، به هیچ کس و هیچ چیز رحم نمیکرد) را در کارنامه دارد. دو دوره نخست وزیری و ادارهی وزارت جنگ رژیم صهیونیستی، از جمله اتفاقات مهم حیات تیرهی او بوده است.
همچنین بن گوریون را میتوان از عوامل مستقیم قتلعام «دیر یاسین»، عملیاتهای تروریستی انفجار هتل ملک داوود در قدس، انفجار هتل سمیرامیس و ارتکاب جنایات علیه مصر و الجزایر برشمرد. خوی فاشیستی و سرکوبگرانهی او به حدی بود که مناخیم بگین، در کتاب خاطرات خود صراحتاً به این امر اعتراف کرده و از رویکردهای او و گروه هاگانا، به صراحت با الفاظ «تروریستی و فاشیستی» یاد نموده است.(1)
این در حالیست که سران تشکیلات بهائیت، از دیدار و روابط خود با این شخص خونخوار به عنوان افتخاری برای بهائیان یاد کردهاند و صراحتاً گفتهاند: «با نهایت افتخار و مسرّت، بسط و گسترش روابط بهائیت با اولیای امور دولت اسرائیل را به اطلاع بهائیان میرسانیم و در ملاقات با بن گوریون، احساسات صمیمانهی بهائیان را برای پیشرفت دولت مزبور به او نمودند. او در جواب گفته است: از ابتدای تأسیس حکومت اسرائیل، بهائیان همواره روابط صمیمانه با دولت اسرائیل داشتهاند».(2)
پینوشت:
1- جهت آشنایی بیشتر، مراجعه کنید به خبرگزاری فارس، مقالهی: بن گوریون؛ اولین نخست وزیر کودککش اسرائیل
2- مجلهی اخبار امری، ارگان رسمی بهائیان، شماره: 5، ص 14 و 8.
بهائیت در ایران : در فرهنگ لغت عمید تقیه بمعنای " خودداری از ابراز عقیده یا تظاهر بر خلاف عقیده و یا اینکه خود را هم مذهب دیگران نشان دادن برای حفظ جان " آمده است .
از نگاه رهبران بهائی ، از عمل به تقیه دو قرائت استنباط شده است :
اولین ولیامر بهائیت (شوقی افندی)، کتمان عقیده و تقیه را در هر شرایطی مذموم دانسته و بهائیان را به اجتناب از آن مأمور کرده است؛ همچنان که اشراق خاوری به نقل از شوقی افندی مینویسد: «سؤال ثالث در خصوص کتمان عقیده در نقاطی که بهائی غیرموجود معروض بودید. جواب فرمودند کتمان عقیده، حتی در این مورد مذموم و مخالف مبادی این امر است».(1)نویسنده در ادامه مدعی میشود که در تمامی نوشتههای پیشوایان بهائی، به این اصل تصریح شده است: «الواح الهیه در این خصوص بسیار و کمتر لوحی توان یافت که در این خصوص شامل اشاره یا صراحتی نباشد».(2)
اما این اظهارات در حالیست که با مطالعهی آثار بهائی درمییابیم، دورهای پیش از شوقی افندی وجود داشته که توسط مُبیّن نوشتهجات پیامبرخواندهی بهائیت (: عبدالبهاء) از آن، به ایام تقیه تعبیر شده است؛ همچنان که به نقل از عبدالبهاء میخوانیم: «بعد از تعیین و قطع کلام بین الطّرفین تأخیر جائز نه (: نیست). به موجب نصّ کتاب باید عمل شود مگر آنکه محذور عظیمی حاصل گردد، زیرا ایّام تقیّه است».(3)
در این صورت، اگر عبدالبهاء کتمان عقیده را در بهائیت جائز دانسته و از ایامی که بهائیان در آن تقیه میکردند یاد نموده، دیگر شوقی افندی با چه مجوزی اقدام به تحریم آن کرده است؟! حال بهائیان، میبایست عمل بهاء و عبدالبهاء را سرلوحهی خود قرار دهند و یا پیرو شوقی افندی باشند؟! از طرفی، اگر در بهائیت، ایامی وجود داشته که بهائیان عقیدهی خود را به دستور پیشوایانشان کتمان مینمودند، چگونه اشراق خاوری از صراحت تمام نوشتهجات پیشوایان بهائی بر ممنوعیت تقیه یاد کرده است؟! آیا این چیزی فرای دروغ پراکنی و جعل تاریخ بهائیت است؟!
پینوشت:
1-عبدالحمید اشراق خاوری، گنجینه حدود و احکام، تهران: مؤسسهی ملّی مطبوعات امری، چاپ سوم، 128 بدیع، ص 459.
2- همان، ص 459.
3- فاضل مازندرانی، رساله امر و خلق، نسخهی الکترونیکی، ج 4، ص 169.
نکته :
بهائیت در ایران : سایتwww.Bahaism.blogspot.com از زبان یک مسیحی بازگشضته از آئین بهائیت نوشت : فرقه بهائیت قطعا یک فرقه کنترل کننده اطلاعات است زیرا آنها می پندارند همه دشمن آنها هستند و می خواهند به آنها حمله کنند بنابراین فکر می کنند که آنها نیاز به طبقه سازمان یافته ای از افراد دارند تا از آئین آنها محافظت نمایند. انگار خداوند نمی تواند از این ائین محافظت نماید تازه اگر این آئین الهی باشد!!! آنها در مورد اعتبارشان و آنچه که منتشر می کنند کج خیال و کج پندار هستند... آنها حتی اکثر کتابهایشان را در سایت آمازون لیست نمی کنند– احتمالا می ترسند سیستم بازبینی عمومی در آنجا وجود داشته باشد.
بهائیت در ایران : قطعا یکی از عواملی که موجب شده تا فرقهی ضاله بهائیت در بین جامعه ایرانی و غیر ایرانی و حتی پیروان بهائیت مورد تنفر قرار بگیرد ، وابستگی آن به حکومتهای ظالم میباشد. از اینرو، روابط سرکردگان بهائیت با مقامات اسرائیل، پیوندی شوم میان این دو غدهی سرطانی ایجاد کرده است . اما به راستی، چگونه بهائیت خود را حامل اصولی متعالی میداند ، در حالی که از پشتیبانی رژیم غاصب و کودککش صهیونیستی بهره میبرد و البته در مقابل جنایت و خباثت این رژیم سکوت میکند ؟!
بهائیت در ایران : یکی از اصول 12 گانه فرقه بهائیت اصلی ایست با عنوان صلح عمومی ، که تا این تاریخ مطلب متعددی از نقد این اصل تا رسیدن به پوچی آن در اختیار کاربران گرامی قرار داده شده است . اما از آنجا که یاد آوری مطالب ، موجب جلوگیری از فراموشی آن میشود ، مجددا ملاحظه ای کوتاه از این اصل را یاد آور میشویم . میخواهیم با این پاسخ برسیم علیرغم جنگ افروزی و جنایت های جنگی متعدد توسط رژیم کودک کش اسرائیل چگونه فرقه ای که به اصل صلح عمومی معتقد است و آن را یک افتخار برای آئین خود میداند از این رژیم حمایت کرده و در مقابل جنایتهای بیشمار آن سکوت میکند ؟
بهائیت در ایران :
هرچند در دوران دیکتاتوری پهلوی، بهائیان از نفوذ بسیاری در ارکان حکومت برخوردار بودند، اما در همان زمان هم فعالیتهای جاسوسی و کارشکانهی خود در ایران به پیش میبردند. اما به راستی، تصریح نهاد اطلاعاتی رژیمِ حامی بهائیت، به جاسوسی بهائیان برای صهیونیستها، چرا و به چه دلیل بعنوان نگرانی دستگاه اطلاعاتی رژیم پهلوی بوده است .
فرقهی بهائیت با نشر آموزهی بیوطنی، در عمل ثابت کرده حتی با برخورداری از آزادی عمل و نفوذ در ارکان حکومتی، از هیچگونه خیانتی نسبت به میهن خود کوتاهی نمیکند.
از اینرو، با آنکه در دوران دیکتاتوری پهلوی، بهائیان از نفوذ بسیاری در ارکان حکومت برخوردار بوده و امتیازهای زیادی را نصیب خود نمودند؛ تا جایی که به گفتهی ارتشبد حسین فردوست (از برجستهترین مقامات سیاسی اطلاعاتی رژیم پهلوی): «بهائیان با رسوخ در دربار شاه ایران برای ثروتمند شدن جامعهی بهائی استفاده کرده تا از این طریق اقتصاد مملکت را به دست گیرند...»[1]؛ اما در همان زمان هم فعالیتهای جاسوسی و کارشکانهی خود در ایران به پیش میبردند.
همچنان که در یکی از گزارشهای ساواک آمده است: «با توجه به اینکه دولت اسرائیل در سال 1972 م، فرقهی بهائی را به عنوان یک مذهب به رسمیت شناخته است، به نظر میرسد با اجرای برنامه تحبیب از این فرقه میکوشد از اقلّیت بهائیان در سایر کشورهای جهان به ویژه ایران، بهرهبرداری سیاسی، اطلاعاتی و اقتصادی نماید».[2]
اما به راستی، تصریح نهاد اطلاعاتی رژیمِ حامی بهائیت، به جاسوسی و خیانت بینالمللی بهائیان برای صهیونیستها، حکایت از ماهیت پلید رهبران این فرقه و عمق رابطهی آنان با اسرائیل دارد.
پینوشت:
[1]. عبدالله شهبازی، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، بیجا: انتشارات اطلاعات، چاپ نوزدهم، 1385 ش، ج 2، ص 375.
[2]. روحالله حسینیان، سه سال ستیز مرجعیت شیعه، بیجا: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 446.
بهائیت در ایران : از آنجا که روح واقعی بهائیت و دنبال کنندگان آن اساسا با آرام گرفتن و سر به کار خود داشتن تناقض دارد، این تشکیلات نمیتواند در برابر فرصت های پیش آمده برای مقابله با جمهوری اسلامی مقاومت کند و به دنبال سواستفاده حداکثری از این فرصت هاست.