افراد آنلاین
Super User
بهائیت در ایران : در انتهای مطلب پیشین با همین عنوان سوالی از سوی تنظیم کننده مطلب ، عنوان شد که میخواهیم پاسخ سوال را فقط در قالب دو محور در حوزه روابط فرقه بهائیت با انگلیس و رژیم صهیونیستی اسرائیل بیان کنیم .
نکته :
بهائیت در ایران : دومین پیشوای بهائیت (عبدالبهاء)، عامل نجات خود و پیروانش در ماجرای اشغال فلسطین به دست انگلیس را «معجزهی بزرگ» معرفی و در نامهای به پیروانش مدعی شده است: «ای ثابت بر پیمان! مدتی بود که مخابره به کلّی منقطع (بود)... تا آنکه در این ایام، الحمدلله به فضل الهی ابرهای تیره متلاشی و سلطهی (حکومت) جائره (: بخوانید عثمانی)، زائل و حکومت عادله (بخوانید انگلیس) حاصل (شد)... الحمدلله به فضل و عنایت جمال مبارک، احبای الهی چون به موجب تعالیم ربانی رفتار نمودند، محفوظ و مصون ماندند، غباری بر نفسی ننشست و هذه معجزة عظمی (: این معجزهی بزرگ است)».(1)
اما جالب است بدانیم در حالی عبدالبهاء تلاش نمود تا نقش استعمار انگلیس را در نجات خود مخفی کند که جانشین او (شوقی افندی)، از نقش مستقیم انگلیس در نجات جان او و پیروانش پرده برداشته است؛ همچنان که میخوانیم: «لرد کرزن (: Lord Curzon) و سایر اعضاء کابینه انگلستان نیز رأساً و مستقیماً از وضع مخاطره آمیز حیفا استحضار حاصل نمودند از طرف دیگر لرد لامینگتون (: Lord Lamington) با ارسال گزارش فوری و مخصوص به وزارت خارجه آن کشور (: انگلستان)، انظار اولیای امور را به شخصیت و اهمیت مقام حضرت عبدالبهاء جلب نمود و چون این گزارش به لرد بالفور وزیر امور خارجه وقت رسید در همان یوم وصول (: روز رسیدن) دستور تلگرافی به جنرال النبی سالارسپاه انگلیز (: انگلیس) در فلسطین صادر و تأکید أکید نمود که به جمیع قوی در حفظ و صیانت حضرت عبدالبهاء و عائله و دوستان آن حضرت بکوشد... ضمناً فرمانده جبههی حیفا را مأمور ساخت که تصمیمات لازم جهت حفظ جان مبارک اتخاذ... نماید».(2)
حال از بهائیان و البته مبلغان و رهبران این فرقه سوال داریم :
شما بفرمائید چرا و به چه دلیل جناب عبدالبها لقب سر را از دولت فخیمه انگلیس بلافاصله پس از تصرف سرزمینهای فلسطینیان ، دریافت کرد ؟ پاسخ به این سوال خیانتی را که معجزه خوانده شد را کاملا روشسن میکند .
پینوشت:
1- عباس افندی، مکاتیب، مصر: فرجالله زکی الکردی، 1921 م، ج 3، ص 345-346.
2- شوقی افندی، قرن بدیع، بیجا: مؤسسهی ملّی طبوعات امری، 122 بدیع، ج 3، ص 297-296.
نکته :
بهائیت در ایران : در تاریخ جریان بابلیت آنچه بعنوان اساسی ترین تفکر بابیت بیان شده اعتقاد به رکن رابع بوده است . این همان اصلیست که بعدها علی محمد باب از آن بهره برد و خود را بعنوان رکن رابع (رابط بین مردم و امام غائب ) معرفی نمود . و چون بر او شیرین افتاد ادعاهای دیگری را مطرح نمود . البته همانطور که در تاریخ بهائیت میخوانیم با استفاده از همین دیدگاه من یظهرالله اعلام موجودیت میکنند . پس میتوان نتیجه گرفت که رکن رابع احسائی معتقد به تفکر شیخیه اصلی ترین عامل انحراف مدعیان دروغین بوده است . حال نظری داریم به نگاه ادوارد برون در این رابطه :
بهائیت در ایران : در مطلب قبل یک نکته را برای چندمین بار یاد آور شدیم که اساسا ریشه تفکر جریان انحرافی بابیه و بهائیه ، برداشتی از اعتقادات جناب شیخ احمد احسائی بعنوان مبدع تفکر شیخیه بوده است . که البته این مهم تنها از سوی ما بیان نشده و افراد محقق و علما هم بر آن صحه گذارده اند اما حالا مشخصا از سوی جناب ادوارد برون که از او بعنوان محقق و پژوهشگر نام برده میشود ولی در اصل به نظر میرسد یک جاسوس تمام عیار باشد ، مورد بررسی قرار گرفته است . تفکر بابیه و بهائیه را هرچند پیروان جماعت شیخیه، در زمرهی شیعیان به شمار میآورند ، اما التزام پیشوایان شیخی به باورهایی خاص و مخالف صریح آیات و روایات؛ نظیر: انکار معاد موعود جسمانی، غلو در مقام اهلبیت (علیهم السلام) و ایجاد بدعتی به نام رکن رابع؛ موجب شده تا پیشوایان این نحله (خصوصاً پیشوایان شیخیهی کرمان)، از خط اصیل شیعه منحرف گردند.
بهائیت در ایران : اینکه چرا امپراطوری روسیه تزاری تصمیم میگیرد اجازه ساخت اولین مشرق الاذکار بهائیان را در شهر عشق آباد صادر کند جای سوال بوده و باید بطور شفاف و بدون حاشیه های غیر منطقی مورد بررسی قرار گیرد . دولت روس به این نتیجه رسیده بود که اساسا بافت دینی برخی مناطق تحت حاکمیتش میتواند برای آینده او چالش آفرین باشد لذا بعنوان یک راهبرد اصلی تغییرات در بافت اعتقادی این مناطق را در دستور کار خود قرار داده بود . از طرفی دیگر کارکرد فرقه سازی توسط سرویس روسیه با ایجاد و پشتیبانی از فرقه ضاله بهائیت قبلا در ایران مورد استفاده قرار گرفته بود ( رجوع شود به مطالب چگونگی شکل گیری بابیت و بهائیت در ایران ) لذا پیچیدن این نسخه برای مناطق دارای گرایشات مذهبی خصوصا شیعه در خاک روسیه و سرزمینهای اشغالی به نظر دولت تزاری بسیار مطلوب به نظر میرسید . لذا بر آن شد تا بافت جمعیتی این شهرها را تغییر داده و مسلمانان (و خصوصاً شیعیان) را در اقلیّت قرار دهد.(1)از این رو شهرهایی چون بخارا، سمرقند، عشقآباد، تاشکند و مَرو را جولانگاه و پناهگاهی برای اقامت و تبلیغ ضداسلامی بهائیان قرار داد.
نکته خواندنی :
بهائیت در ایران : مسلک جعلی بهائیت، به دلیل عدم نشأتگیری از ریشهای الهی، دچار تناقضات فروانی شده است. از جملهی این تناقضات را میتوان در حکم به طهارت و پاکی تمامی اشیاء توسط پیشوایان بهائی دانست. پیامبرخواندهی بهائیت در حکمی، تمامی اشیاء را طاهر و پاک دانسته و مدعی شده است: «قد انغسمت الأشیاء فی بحر الطهاره (1) به تحقیق که تمامی اشیاء را در دریای طهارت فرو بردم». او در این راستا تا جایی پیش میرود که مایع منی را پاک دانسته است: «قَد حَکمَ الله بِالطَهارةِ عَلی ماء النُطفة رحمةً مِن عنده علی البَریةِ (2) خداوند به طهارت و پاکی آب نطفه (منی) از جهت رحمت بر خلق حکم کرده». اما در عین حال، پیامبرخواندهی بهائی، برخی اشیاء را غیرطاهر دانسته و دستور به اجتناب از آنها داده است.
بهائیت در ایران : ادیان الهی در احکام و اصول خود باید ها و نبایدهائی را به پیروان خود می آموزند و پیروان نیز در حد توان خود این باید ها و نبایدها را در رفتار خود رعایت کرده و دیگر پیروان را نیز به رعایت آن توصیه و مورد تذکر قرار میدهند این همان امر به معروف و نهی از منکر است که در اسلام با این واژگان از آن نام میبرند . اما آئینهای غیر الهی و فرقه ها اساسا چنین اصولی را نداشته و اعتقادی به آن ندارند .
نکته:
بهائیت در ایران : یکی از خیانتهای بهائیان به ایران را میتوان زمینهسازی برای ورود مستشاران آمریکایی (از جمله مورگان شوستر آمریکایی)، با هدف تأمین منافع آمریکا و تقویت نفوذ بهائیت در ایران برشمرد. بطور قطع تحریک آمریکاییها توسط عبدالبهاء، برای نفوذ و تسلط بر ایران و چپاول منابع این کشور، از این تاریخ به بعد کلید خورد.