افراد آنلاین
Super User
بهائیت در ایران : در بخش اول از مطلب سوم تعدادی از نزدیکان به دربار پهلوی را معرفی کردیم در بخش دوم به تاثیر گذارترین بهائیان دربار پهلوی میپردازیم .
و.
1. تیمسار دکتر عبدالکریم ایادی: ایادی فرزند محمد تقی متولد 1286ش در تهران بود. پدر وی از رهبران برجستة بهائی در ایران و از نزدیکان عبدالبهاء">عباس افندی به شمار میرفت. و پزشک مخصوص شاه بود و نزدیک به 25 سال در این سمت بود. علاوه بر این، وی دارای چند شرکت خصوصی از جمله شرکت معدنی سنبل و شیلیت بود. ، مسؤولیتهای دیگر وی عبارت بود از: بازرسی ویژه بهداری ارتش، رئیس شورای عالی پزشکی و رئیس سازمان اتکا، سهمدار شرکت پاریس و صاحب امتیاز صید میگو و مسؤولیت مالی بخش عمدهای از خرید ارتش. وی به مرد هشتاد شغله در ایران مشهور بود. فردوست میگوید:
مشاغل ایادی را کنترل میکردم و به هشتاد رسید. به محمدرضا گزارش کردم. محمدرضا در حضور من از او ایراد گرفت که هشتاد شغل را برای چه میخواهی؟ ایادی به شوخی گفت: «میخواهم مشاغلم را به صد برسانم».
ایادی، عامل اصلی جاسوسی انگلیس و مطلعترین منبع اطلاعاتی سرویسهای آمریکا و انگلیس در دربار ایران بود. وی نقش مهمی در تحکیم مواضع بهائیان ایران داشت و با نفوذ زیاد نزد شاه، بهائیهای زیادی را به مقامات عالی کشور رساند؛ از جمله امیرعباس هویدا و …؛ توسط وی بود که صدها افسر بهائی وارد ارتش شده به مقامات بالا ارتقا یافتند. در دوران ایادی، تعداد بهائیان ایران به سه برابر رسید و آنان، ضمن رسیدن به مقامات عالی از حیث اقتصادی هم در ایران نفوذ فراوان یافتند.
سال 1344ش با افشاگری مرحوم حجتالاسلام و المسلمین فلسفی و حملات شدید وی به بهائیان، باعث شد محمدرضا پهلوی برای آرام کردن اوضاع، ایادی را از ایران خارج کند. وی مدت نه ماه به ایتالیا رفت و بعد در سفری که شاه به مکه رفت، ایادی را هم با خود برد. او حتی لباس احرام پوشید، تا افکار عمومی را فریب دهد. با اوجگیری تظاهرات مردم در سال 1357ش رژیم شاه به بهانه اصلاحات، ایادی را از کار برکنار و وی را بازنشسته کرد. وی پس از برکناری به سوئیس رفت و در بیمارستان ژنو به علت بیماری سرطان بستری شد. پس از ژنو به پاریس نزد برادرش رفت و سال 1359ش از دنیا رفت. فردوست میگوید:
ایادی در دوران نخست وزیری هویدا تا توانست وزیر بهائی وارد کابینه کرد و این وزرا بدون اجازة او حق هیچکاری را نداشتند. در اصل با توجه به نفوذ ایادی نمیدانم آیا ایادی بهائی بر ایران سلطنت و حکومت میکرد یا محمدرضا پهلوی ؟!
پروین غفاری نیز دربارة ایادی میگوید:
ایادی از متنفذین فرقه بهائیت بود و به محافل بهائی نزدیک بود. موقعیت مهمی داشت و در تمام دشواریها با یاری هم مسلکان بهائیاش مشکلات را مرتفع میکرد. من نیز همراه او در محافل و مجالس بهائیان شرکت میکردم و بعینه میدیدم که اکثر دولتمردان و صاحبان نفوذ در صنایع و پستهای مهم کشور از این فرقهها هستند.
2. سپهبد اسدالله صنیعی: وی از چهرههای طراز اول بهائیت محسوب میشد. وی در زمان رضا پهلوی ستوان پیشکار، آجودان و رئیس دفتر ولیّعهد آن زمان، محمدرضا بود و همراه ایادی نقش مهمی در تحکیم مواضع بهائیان در نهادهای نظامی رژیم پهلوی داشت.
سال 1344 مرکز بیتالعدل بهائیت ظاهراً خواستار کنارهگیری او از وزارت جنگ شد و بهانة آن اصل عدم مداخله در امور سیاسی بیان شد. این در حالی بود که در کابینه هویدا بهائیان تسلط جدی داشتند با این حال، صنیعی با کمک ایادی و حمایت محمدرضا شاه موافقت بهائیان را به ادامة کار جلب کرد و طی یک اقدام نمایشی استعفا نمود؛ ولی شاه با ذکر این مطلب که وی اجازة دخالت در امور سیاسی به احدی نمیدهد و صنیعی هم باید به مأموریت خود ادامه دهد، ادامة حضور او را در مراکز مهم تداوم بخشید. این استعفا میتوانست در راستای ملایم نمودن جو جامعه پس از روی کار آمدن هویدا نیز ایفای نقش کند. با این استعفا و پاسخ شاه، دست کم در جامعة ارتشی کشور این نظر و اعتراض که بهائیان دارای سیطره شدهاند تا حدی فروکش کرد؛ چون شاه معتقد بود بهائیان خطری برای سلطنت وی ندارند. به عبارت دیگر عناصر بهائی کاملاً در اختیار شاه و اربابان او بودند. کارگزارانی که به راحتی میتوانستند در راستای دین زدایی و با حداقل عرفی نمودن دین اسلام در جامعه بسیار مؤثر باشند و به خوبی سیاستهای دول بیگانه را در ایران پیگیری و اعمال کنند.
صنیعی در صحنة سیاسی کشور بسیار متنفذ بود. وی در دوران نخست وزیری اسدالله علم، حسنعلی منصور و هویدا در کابینه بود و به وزارت جنگ و وزارت خوار و بار رسیده بود. نقش صنیعی که از چهرههای طراز اول بهائیت بود، در تحکیم مواضع این فرقه در ساختارهای نظامی رژیم پهلوی حائز اهمیت بود. سرانجام پس از پیروزی انقلاب اسلامی، سپهبد اسدالله صنیعی که موفق به فرار از کشور نشده بود در تاریخ 22/1/1358 دستگیر و زندانی شد.
3. هوشنگ نهاوندی: وی از جمله افراد با نفوذ در مناصب سیاسی، فرهنگی و علمی کشور بود. در اواخر رژیم شاه وی پس از طی مناصبی همچون وزارت علوم به مقام ریاست دانشگاه شیراز و تهران دست یافت. بنابه گفته فردوست: «او از همان زمان دانشجویی در پاریس به ارتباط ویژه با سرویسهای اطلاعاتی غرب کشیده شد و اسناد ساواک نیز نشان میدهد که وی متهم به بهائیگری بوده است. در ضمن وی رئیس دفتر فرح و یکی از ارکان حزب رستاخیز هم بود.
4. هژبر یزدانی: وی یکی از سرمایه داران بزرگ ایرانی بود. به نظر فردوست غصب ثروت ملی فراوان به نام هژبر یزدانی همه متعلق به جامعة بهائیت بود و نام هژبر در حقیقت پوششی برای کسب قدرت اقتصادی توسط این فرقه به حساب میآمد. هژبر حتی قسمتی از ثروت شاهپور غلامرضا را نیز اداره میکرد.چنگاندازیهای هژبر یزدانی به ثروتهای مردم بدون توجه به قوانین جاری کشور، خنجری بود که از پشت به اقتدار شاه وارد میشد؛ اما در جهت ثروتاندوزی و قدرت فرقه بهائیت انجام میشد.
تراکم سرمایه هژبر یزدانی به حدی بود که او تمام ساختمانهای بزرگ تهران نظیر ساختمان پلاسکو و ساختمان آلومینیوم و برج سپهر (محل کنونی شعبه مرکزی بانک صادرات) را خریداری کرد. وی مالک هزاران رأس گوسفند بود به حدی که وی در یک مورد 400 سگ گله از خارج به ایران وارد کرد. وی افزون بر بهره برداری از شیر و مواد لبنی و گوشت از چرم گوسفندان هم کارخانه چرم سازی و بعد کارخانه کفش ایران و فروشگاه زنجیرهای ایجاد کرد. در دهه پنجاه هژبر یزدانی به عنوان ثروتمند ترین مرد ایران انتخاب شد. همچنین وی صاحب شرکتهای شاهین کی، قند قزوین، کشت و صنعت ایران و آمریکا، کفش اطمینان، کفش ایران، فلور ایران و … بود. در آستانة پیروزی انقلاب، دولت ارتشبد ازهاری با هدف فریب مردم و به بیراهه کشاندن مبارزات، هژبر یزدانی را به عنوان غارتگر بیتالمال بازداشت و در زندان قصر زندانی کرد.
وی در غروب 21 بهمن 1357 به همراه محوری رئیس وقت سازمان زندانها از زندان فرار کرد و خود را به آمریکای لاتین رساند و در کاستاریکا همراه سناتور علی رضایی مالک کارخانه نورد و لوله اهواز به کار دامپروری در سطح کلان مشغول شد. افرادی مسلح به طور شبانه روزی از قصر و اقامتگاه وی محافظت میکنند.
5. ارتشبد شفقت: رئیس ستاد ارتش که بهائی بود و یکی از صدها گواه بر پیوند بهائیت با رژیم پهلوی به شمار میرفت. در گزارش 6/6/1342 آمده است:
با تحقیقات وسیع و موثقی که به عمل آمده و تحقیقات مذکور مورد نهایت وثوق و اطمینان میباشند، انتساب و وابستگی شفقت به فرقة بهائی تأیید شده و ضمناً مشارالیه از جمله افراد معدود و متنفذی است که بهائیان ایران به وجودش افتخار و مباهات میکنند و به نفوذ و قدرتش اتکا میکردند. عملاً هم دیده میشود که انتساب وی به ریاست ستاد ارتش، افسران وابسته به اقلیت بهائی در تظاهر به دیانت خویش بی پروایی بیشتری نشان میدهند.
6. ناصر یگانه: وی در پستهای دادیار دادسرای تهران، مستشار دادگاه استان، دادیار دیوان کشور، مدیر کل امور قضایی در سال 1342، نماینده قزوین درمجلس شورای ملی و رئیس کمسیون بودجه و معاون پارلمانی حسنعلی منصور نخستوزیر وقت شاه فعال بوده است.
7. ارتشبد غلامرضا ازهاری: از دیگر بهائیان با نفوذ باید به ازهاری اشاره کرد، او متولد 1288 بود. دورة ستادی خود را در آمریکا گذراند و سال 1342 به درجه سپهبدی رسید. وی مشاغل مهمی را در ارتش نظیر فرماندهی، دانشگاه نظامی نیروی زمینی و ریاست رکن یک و آجودانی مخصوص شاه به عهده داشت. وی پس از استعفای دولت شریف امامی در آبان 1357 از سوی شاه به نخست وزیری برگزیده شد و سپهبد ابو الحسن سعادتمند بهائی را به وزارت اطلاعات منصوب کرد. ازهاری در کشتار مردم بی دفاع در روزهایی که رژیم، حکومت نظامی بر کشور حاکم کرده بود نقش بسزایی ایفا میکرد. البته حضرت امام رحمه الله علیه در پیام مهمی پس از روی کار آمدن ازهاری، مردم را به ادامه مبارزه و استقامت دعوت کرده و فرمود: «… نهراسید، ما طالب حق خود هستیم و به حقیم و دست خدا با ما است و بالاتر از دست ابرقدرتهای شرق و غرب است؛ «ید الله فوق ایدیهم».ازهاری پس از فرار از ایران، به همراه افرادی از قبیل اشرف پهلوی، ارتشبد اویسی، ارتشبد بهرام آریانا و عدهای از سران ساواک، موجودیت ارتش رهایی بخش ایران (آرا) را اعلام کردند.
8. سرلشکر ضرغام: از امیران بهائی ارتش بود که بسیار به بهائیان تعصب داشت. وی در زمان نخست وزیری دکتر منوچهر اقبال به وزارت گمرکات و انحصارات و مدتی هم به وزارت دارایی منصوب شد. وی مدتی ریاست سازمان چای کشور و نیز اداره غله و نان تهران را عهدهدار بود. زمانی هم رئیس بانک اصناف که از سوی دو سرمایهدار بهائی به نام قبادیانی و کوشانفر ایجاد شده بود برگزیده شد. همچنین چند سالی هم به ریاست بانک نونهالان[35]، زیر مجموعه شرکت امنا که صددرصد سرمایه آن از موقوفات بهائیان بود، منصوب شد و بعد مسؤولیتهایی در امر نساجی و … به دست آورد.
9. ارتشبد فریدون جم: وی فرزند محمود جم، اولین همسر اشرف پهلوی و رئیس ستاد بزرگ ارتشتاران و سفیر ایران در اسپانیا و وزیر جنگ پیشنهادی کابینه بختیار بود که البته آن را نپذیرفت. وزارت دفاع آمریکا در گزارش اطلاعاتی خود، او را معلم پیشین فرزند شاه و یک بهائی متعصب و دوست صمیمی سرهنگ ایادی معرفی میکند و مینویسد: «شاه شخصاً بهائیگری و ترویج آن را در ایران تصویب و تأیید کرده است.
10. پرویز ثابتی: وی متولد 1315 در مهدی شهر سمنان میباشد. ثابتی به بهائی بودن خود به صورت صریح اشاره میکرد و در پرسشنامه سازمان امنیت اشاره میکند که از بدو تولد، در یک خانواده بهائی به دنیا آمده است. وی در بهمن 1337 به عضویت رسمی سازمان اطلاعات و امنیت معروف به ساواک در آمده. لازم ذکر است که در آن دوره استخدام بهائیان قانوناً ممنوع بوده است. وی پیش از انقلاب اسلامی گروهی مسلح زیرزمینی را کشف و خنثا نمود. به دلیل همین تجربه شیطانی بود که پس از انقلاب به مصر رفت و ضربات جبران ناپذیری به گروههای فعال اسلامی مصر وارد کرد.ثابتی اکنون به کمک نیروهای آمریکایی در عراق رفته و به طور محرمانه برای نابودی حرکتهای اسلامی تلاش میکند. او به منظور سازماندهی مجدد استخبارات عراق به طور محرمانه فعالیت میکند. قطعاً او در این حضور، منافع بهائیت و ضربه زدن به کیان تشیع و نظام اسلامی را نیز در صدر برنامههای خویش دارد.
11. علی محمد ورقی: وی فرزند ولی الله ورقی متولد 1290 لیسانس اقتصاد از دانشگاه تهران و دکترای علوم انسانی از دانشگاه سوربن پاریس بود. وی به نمایندگی رهبر بهائیان از عبدالبهاء در کنفرانس آمریکای جنوبی در سال 1958 شرکت کرد و به دستور عبدالبهاء به بغداد و بیروت سفر کرد و بسیاری از تابستانها را در اسرائیل غاصب به سر میبرد. وی از ایادیان بهایی و از کسانی بود که در انتخابات اولین اعضای بیت العدل شرکت داشتند. وی در بسیاری از کنوانسیونهای منطقهای از جمله آرژانتین، شیلی، اروگوئه و … به نمایندگی از عبدالبهاء شرکت داشته و در کنوانسیونهای بلژیک و لوکزامبورک نیز نماینده مرکز جهانی بهائی بود.
12. ملیحه نعیمی: او همسر سپهبد خسروانی از عوامل کودتای 28 مرداد 1332 و فرزند عبدالحسین نعیمی از کارگزاران اصلی بهائیت ایران بود. در گزارش 10/7/1345 ساواک آمده است:
خانم نعیمی یکی از بهائیهای متعصب و با نفوذ فرقة بهائیان ایران است و همسر سرلشکر خسروانی که چند سال قبل توانست به طور محرمانه شوهرش را به بهائیت گرایش دهد. خسروانی در حضور دکتر علی محمد ورقی استاد دانشگاه که از بهائیان متعصب و یکی از روحانیون بهائی است، رسماً بهائی شده و قرار بدین شده که از لحاظ فقط پرستیژ و شؤون نظامی و بعضی پستهایی که به وی محول گردیده، بهائی بودن وی از چهارچوب دیوار خانوادگی تجاوز نکند. خانم نعیمی چندی هم عهدهدار انجام وظایف پدرش با سرویسهای اطلاعاتی سفارت انگلیس و مقامات انگلیسی بود و سالی چند بار به اروپا مسافرت و در کنفرانسهای بهائیان جهان از طرف سازمان بهائی ایران شرکت میکرد و به دلیل انجام وظایف در جهت ترویج و توسعة نفوذ بهائیان، مقام اول را بین بهائیان ایران دارا بود … . شایع است که پرویز خسروانی در کارهای اداری، افراد و درجه داران و افسران بهائی را به طور غیر محسوس بیش از سایرین مشمول لطف خود قرار میدهد.
این گزارش به خوبی نشان میدهد که بعد از سرکوب قیام پانزده خرداد، نفوذ بهائیان در ایران افزایش مییابد و در ارتش، دانشگاه و نیز عرصههای اقتصادی و فرهنگی افراد پرقدرتی از بهائیان بودهاند. همچنین وابستگی بهائیان به خارج از کشور و به ویژه به انگلستان از این اسناد به خوبی آشکار میشود. این وابستگی از نوع اطلاعاتی و یا به عبارت دیگر جاسوسی میباشد. با همین ملاطفتها بود که عدة زیادی به عضویت این فرقه در آمدند.
13. عبدالحسین نعیمی: وی پسر میرزا محمد نعیم، شاعر معروف بهائی بود. او از کارمندان سفارت انگلستان بود. در گزارش ساواک مورخ10/7/1345 چنین آمده است:
نعیمی در سالهای1320 الی 1324 رئیس کمیته محرمانه سفارت انگلیس در تهران و با همکاری دبیر اول سفارت انگلیس ) الن چارلزترات ( در امور سیاسی خارجی و داخلی داخلی ایران نقش مؤثری داشته و خانم لمبتون یکی از دوستان و همکاران نزدیک نعیمی بوده است. وی سال 1325 از سفارت انگلیس کنار رفته و همکاری خود را در امور سیاسی و به طور مخفیانه و غیر محسوس با سرویس اطلاعاتی سفارت انگلیس در تهران ادامه میداده است. البته نباید نقش مخرب نعیمی در نهضت جنگل بر اساس مأموریت محوله از سوی سفارت انگلیس را هم فراموش کرد.
14. پرویز خسروانی: فرماندهی ژاندارمری ناحیه مرکز در قضیة کشتار پانزده خرداد 1342 و آجودانی فرح، معاونت نخست وزیر و ریاست سازمان تربیت بدنی و مدیریت عامل باشگاه تاج از جمله سمتهای وی بوده. نکته عجیب در زمان مسؤولیتهای وی نامة تشویق محفل بهائیان به وی در تاریخ20 خرداد 1342 است آن هم با اطلاق این عبارت: « تجاوز اراذل و اوباش و رجاله و سوء عمل جهلای معروف به علم بر قیام حقطلبانة ملت مسلمان به رهبری مراجع عظام تقلید در رأس آن امام خمینی رحمه الله علیه و تقدیر از زحمات و خدمات و سرعت عمل تیمسار، و اینکه تاریخ امر بهائی آن جناب را در ردیف همان چهرههای درخشان و نگهبان مدنیت عالم انسانی ثبت و ضبط خواهد نمود».
برخی از بهائیان دیگر که در ادوار مختلف در عصر پهلوی مسؤولیت داشتند، عبارتند از:
لیلی امیر ارجمند: مشاور ویژه فرح و مدیر برنامههای آموزشی و تربیتی شاه.
دکتر عباس شاهقلی: پسر سرهنگ شاهقلی، وزیر بهداری و وزیر علوم.
اسفند فرخ روپارسا: نام او در شناسنامه فرخ روپارسای بود و وزیر آموزش و پرورش، دختر فرخ دین پارسای بود که از عناصر تأثیرگذار در اداره مطبوعات و سمت دادن به فعالیت بهائیان و رواج ابتذال در زمان رضا شاه و تا اواسط سلطنت محمدرضا بوده است.
منصور روحانی: وزیر آب و برق و نیز کشاورزی. وی همچنین عضو کانون مترقی هم بود. در دوره وی، کشاورزی ایران نابود شد. در ضمن وی سرپرست امور عمرانی بنیاد پهلوی و قائم مقام بانک عمران در امور عمرانی شهرک غرب تهران و نمک آبرود بود.
عباس آرام: وزیر امور خارجه. وی فرزند علیرضا چای فروش از مبلغان بهائی بود. همچنین او وزیر مختار ایران در واشنگتن و مدیرکل سیاسی وزارت امور خارجه و وزیر امور خارجه در دولت اقبال، علم، منصور و هویدا و سناتور انتصابی در مجلس سنا بود.
غلامرضا کیان پور: وزیر دادگستری.
منوچهر تسلیمی: وزیر بازرگانی و اطلاعات.
سپهبد علی محمد خادمی: رئیس هیأت مدیره و مدیر عامل هواپیمایی ملی ایران «هما» و عضو دفتر فرح و رئیس هیأت مدیره شرکت هتلهای ایران و عضو هیأت مدیره بانک عمران، و از اعضای مؤسس کلوپ صهیونیستی روتاری.
حضور بهائیان در بیشتر مناصب نظامی، دولتی در زمان پهلوی بسیار زیاد بود. مئیر عزری سفیر اسرائیل غاصب در زمان پهلوی در ایران میگوید:
پشتیبانیهای سازمان یافته گروهی )بهائیان( در ورود به دستگاههای دولتی و بالا کشیدن دیگر همکیشان، راه را برای یارگیریهای بیشتری باز میکرد». در گزارش جاسوسان آمریکایی آمده است: «… برنامهها )ی اصلاحات ارضی و شرکت زنان در انتخابات و …( به دکترین بهائیگری بیشتر شباهت دارد تا به دین اسلام». حضور فعال بهائیان در عرصه مدیریت ارشد کشور و کابینه دولت موجب جهتگیری بسیاری از تصمیمات دولت به نفع اهداف این فرقه وابسته به رژیم صهیونیستی و ضد اسلام شده بود. در سال 1347 در یکی از کمیسیونهای فرقه بهائیت، سخنگوی کمیسیون پس از ابراز خرسندی از پیروزی ارتش اسرائیل غاصب در جنگ با اعراب گفت:
پیشرفت و ترقی ما بهائیان این است که در هر اداره ایران و تمام وزارت خانهها یک جاسوس داریم و هفتهای یک بار از طرحهایی که تهیه شده و به وسیله دولت که به عرض شاهنشاه آریا مهر میرسد، گزارشاتی در زمینه طرح به محفل روحانی بهائی میرسد … .
تأثیر پیروزی انقلاب اسلامی بر فرقه ضاله بهائیت
بهائیانِ مولود دشمنان اسلام که همواره توسط استعمارگران و مغرضان حمایت میشدند، با آغاز پیروزی انقلاب اسلامی، اقدام به فرار نموده و حتی سرمایههای خود را از ایران خارج کردند. آنان بلافاصله از سوی دولتهای انگلیس، آمریکا، کانادا و … به پناهندگی سیاسی پذیرفته شدند. البته گروهی هم متوجه اشتباهات خود و فریبکاری رهبران خود شده بودند و به دامان اسلام روی آوردند و توبه کردند.
پس از انقلاب پرشکوه ایران و قطع حمایت حکومتی از این فرقه ضاله، غربیها از این فرقه به عنوان حربهای برای مبارزه تبلیغاتی بر ضد نظام اسلامی استفاده کردند. بهائیان گریخته از ایران هم از هر فرصتی برای وارد کردن ضربه به نظام اسلامی و به شکست کشاندن نظام استفاده کردند. در این راه طرحها و برنامه و حتی سرمایه گذاریهای کلانی هم انجام دادند. علاوه بر اینها کمپانیهای خبری مثل بیبیسی، رادیو فرانسه، رادیو آمریکا، رادیو اسرائیل با همة امکانات در اختیار این فرقه صهیونیستی هستند و سعی میکنند این فرقه ضاله را در رسانههای خود، یک دین معرفی کنند.
با پیروزی انقلاب اسلامی بهائیان به یکباره تمام پشتوانه خود را در کشور از دست رفته میدیدند و تمام آمال و آرزوهای آنان نقش بر آب شده بود. در گزارش سفارت آمریکا به وزارت امور خارجه آن کشور در ژوئن 1979م (1359ش) آمده است: «یکی از نه نفر از مردان متفکر بهائیان گفت که جامعه بهائی احساس میکند از جهات اداری، اجتماعی و مالی درحال مرگ است و با بدترین بحران در تاریخ صدوبیست و هشت سالهاش مواجه شده است».
در مجموع باید گفت پیروزی انقلاب اسلامی ایران باعث شد ماهیت اصلی این فرقه آشکار شود و پایگاه آنان را در ایران که به اوج خود رسیده بود و دوران طلایی خود را سپری میکرد، ویران شود.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و قطع حمایت حکومتی از این فرقة ضالة، غربیها و دشمنان، از این فرقه هم حربهای برای مبارزه تبلیغاتی بر ضد نظام مقدس اسلامی ساختند و طی اینسالها هنوز هم به دنبال آسایش این جاسوسان دستآموز هستند؛ برای نمونه میتوان به حمایت رونالدریگان ـ رئیس جمهور وقت آمریکا ـ از چند جاسوس بهایی اشاره کرد که به جرم جاسوسی بیگانگان در جنگ تحمیلی عراق بر ضد ایران دستگیر شده بودند. حضرت امام خمینی رحمه الله علیه در پاسخ به آن حمایتها فرمود:
نمیدانم این که در بعضی رادیوها پخش کردند صحبت رئیس جمهور آمریکا را ملاحظه کردید؟ که ایشان از همه دنیا استمداد کردند برای اینکه این بهاییهایی که در ایران هستند و مظلومند و جاسوس هم نیستند و به جز مراسم مذهبی به کار دیگر اشتغال ندارند و ایران برای همین که اینها مراسم مذهبیشان را به جای میآورند، 22 نفرشان را محکوم به قتل کردهاند، ایشان از همه دنیا استمداد کرده که اینها جاسوس نیستند، اینها یک مردمی هستند که دخالت در هیچ کاری ندارند و روی انسان دوستی ایشان این مسائل را میگویند… .
اگر ایشان (ریگان) این مسائل را نمیگفت، خوب گاهی اذهان ساده احتمال میدادند که خوب اینها هم یک مردمی هستند که ولو اعتقاداتشان فاسد است، لکن مشغول کار خودشان هستند …
لکن بعد از اینکه اقای ریگان گفتهاند، شهادت دادند به اینکه اینها جز مراسم مذهبی چیزی دیگری ندارند، باز هم میتوانیم باور کنیم؟ از آن طرف وقتی که حزب توده را (به جرم جاسوسی) میگیرند شوروی صدایش بلند میشود که یک عده مردم بیگناهی که با جمهوری اسلامی هم موافق بودند … دولت ایران بیخودی آمده است اینها را گرفته و حبس کرده، از آن طرف هم آقای ریگان میگوید که این بهاییها، بیچارهها مردم آرامی، ساکتی مشغول عبادت خودشان هستند … .
اگر اینها جاسوس نیستند شما صدایتان در نمیآمد. شما برای خاطر اینکه اینها یک دستهای هستند که به نفع شما هستند (اعتراض کردید) … آمریکا را میشناسیم که انسان دوستیاش گل نکرده که حالا برای خاطر 22 نفر بهایی که در ایران به قول خودشان گرفتار شدند، برای انسان دوستی یک وقت همچو صدا کرده و فریاد کرده و به همه عالم متشبث شده است که به فریاد اینها برسید. مردم شما را میشناسند … اگر دلیلی ما نداشتیم به اینکه اینها جاسوس آمریکا هستند … طرفداری ریگان از آنها … کافی بود.
بهائیها یک مذهب نیستند، یک حزب هستند، یک حزبی که در سابق انگلستان پشتیبانی آنها را میکرد و حالا هم آمریکا دارد پشتیبانی میکند.
اینها هم جاسوسند مثل آنها … مسأله این است که طرفدار اینها شما آقای ریگان هستید …».
نتیجه
دوران پهلوی بستر بسیار مناسبی برای رشد و نفوذ بهائیان در ایران شده بود. با حمایتهایی که شاه از این گروه میکرد و پستهای اجرایی و مقامهایی دولتی که بهائیان به دست میآوردند ـ به ویژه از دهة قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ـ و حمایتهایی که از سوی استعمارگران ـ به ویژه آمریکا و انگلستان و رژیم غاصب اسرائیل ـ باعث شد ایران سرزمین امن و پر از نعمت برای بهائیان شود. بهائیان در زمان پهلوی دوران طلائی خود را سپری میکردند؛ ولی با روشنگری حضرت امام خمینی رحمه الله علیه و پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357 همه برنامهها و معادلات آنان بر هم خورد و الحمد الله نام مقدس اسلام پاینده ماند و ان شاء الله این انقلاب به انقلاب حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف متصل خواهد شد.
بهائیت در ایران : نماز جماعت به عنوان یکی از عوامل مهم وحدت آفرین در جامعهی اسلامی، بسیار مورد تأکید قرار گرفته؛ تا جایی که حتی در هنگام جنگ نیز به آن توصیه شده و خدای متعال، روش ادای آن در حین جنگ را به پیامبر خود آزموده است. این در حالیست که بر خلاف ادعای وحدت آفرینی پیشوایان بهائیت، آنان با این عامل وحدت آفرین به مقابله برخاستهاند.
بر خلاف ادعای واهی جدایی دین از سیاست در فرقه گمراه بهائیت، تعدادی از افراد سرشناس این گروهک استعماری، مناصب مهم و کلیدی رژیم فاسد پهلوی را اشغال کرده بودند.
بنا به اعتقادات فرقه ضاله بهائیت، پیروان آن نباید در امور سیاسی مداخله داشته باشند؛ اما این تنها یک ادعای انگلیسیپسند و کاملا دروغ بوده و آنچه در عمل اتفاق میافتد، حاکی از سیاستزدگی پیروان این فرقه در فرصتهای پیشآمده و مواقع ضروری است.
در دوران سیاه ستمشاهی که این فرقه استعماری، فرصت جولان و نفوذ در دستگاه فاسد حاکمیتی را پیدا کرده بود، افرادی از پیروان بهائیت، کلیدیترین مناصب حاکمیتی را بهدست آورده بودند که بهطور خلاصه به برخی از این اشخاص گمراه، اشاره میشود.
امیرعباس هویدا : پدرش کارمند وزارت امور خارجه بود و خود وی هم از کارمندان رسمی وزارت امور خارجه در بخش ادارة اطلاعات آن بود. بعد مسؤولیتهایی در سفارت ایران در فرانسه و آلمان و ترکیه گرفت. وی در دولت مصدق معاونت ادارة سوم سیاسی وزارت امور خارجه شد و سال 1330ش مأمور به کار در سازمان ملل شد و اواخر سال 1336 وارد شرکت نفت شد و بعد وزیر دارایی در دولت حسنعلی منصور شد. او در تاریخ 6/6/1338 رسماً به عضویت ساواک درآمد و همان سال نشریه کاوش را منتشر کرد و با کمک ایادی از بهمن 1343 تا مرداد 1356 به سمت نخست وزیری شاه درآمد.[20]
انتصاب هویدا به نخست وزیری موجب اعتراض عموم مردم حتی بعضی از خواص رژیم پهلوی شد در یکی از گزارشهای ساواک آمده است:
سناتور جهانشاه صمصام در پایان جلسه روز 17/11/1343 مجلس سنا به سناتور مسعودی با حضور یکی از خبرنگاران جراید اظهار داشته: « حیف است به این مملکت و ملت کسی چون هویدا که بهائی است، حکومت کند.[21]
در سال 1345 اوایل صدارت امیرعباس هویدا، ایران به 24 قسمت تقسیم شد و هر قسمت امری، دارای مرکزی بود که محفل آن، به محفل روحانی مرکز قسمت امری موسوم بود. این قسمتها عبارتند از: 1. آباده 2. آذربایجان شرقی (تبریز) 3. آذربایجان غربی (رضائیه) 4. اصفهان (اصفهان) 5. بابل 6. گرگان 7. بنادر خلیج فارس (بندرعباس) 8. خراسان (مشهد) 9. خوزستان (اهواز) 10. زاهدان 11. ساری 12. سنگسر 13. تهران (تهران) 14. عراق (اراک) 15. فارس (شیراز) 16. قائنات (بیرجند) 17. قزوین 18. کاشان 19. کرمان 20. کرمانشاه 21. گیلان (رشت) 22. نی ریز 23. همدان (همدان) 24. یزد (یزد) که مهمترین مناطق آن، فارس و مازندران بود. سال 1349 تعداد مراکز ایران به 67 رسید و در نقشه پنج ساله که به اواخر دوران سلطنت پهلوی تعلق داشت، باید به 1100 محفل میرسید. فرح پهلوی در یک مصاحبه رادیویی که با حسین مهری انجام داده بود و از رادیو 24 ساعته لسآنجلس پخش میشد، به پایبندی و دلبستگی هویدا به فرقه بهائیت اشاره کرد و گفت:
هویدا مرتباً به شاه القاء میکرد که اسلام دین اعراب است و شایسته نیست که ما از آن پیروی کنیم و از او میخواست تا بند مربوط به رسمی بودن دین اسلام را در قانون اساسی لغو نماید. هویدا به شاه میگفت که بهائیت یک دین ایرانی است و خاستگاه آن ایران است و از شاه میخواست تا این فرقه را تحت حمایت بگیرد و موجبات رشد آن را فراهم سازد. به طور کلی بهائیان ایران، پیشرفت و موفقیت خود را در دهه آخر سلطنت پهلوی محصول خدمات و پشتیبانی هویدا میدانستند. در یکی از گزارشهای ساواک به این نکته اشاره شده است:
آقای امیرعباس هویدا به پشتیبانی بیت العدل اعظم )مستقر در حیفای فلسطین اشغالی( مدت سیزده سال بر ایران حکومت کرد و جامعه بهائیت به پیشرفتهای قابل توجهی رسید و افراد متنفذ بهائی، پستهای مهمی را در ایران اشغال کردند و پولهای مملکت را به خارج فرستادند.
منصور روحانی
منصور روحانی از مهرههای ثابت کابینه حسنعلی منصور و هویدا بود که در سال 1300 در یک خانواده بهائی متولد شد. او مدرک خود را در رشته مهندسی راه و ساختمان از دانشکده فنی تهران گرفت.
این عنصر بهائی، در ابتدای کار در شرکت نفت ایران و انگلیس مشغول به کار شد و در کابینه حسنعلی منصور و امیر عباس هویدا تا سال 1350 وزیر آب و برق بود.
بعد از این سال، به سمت وزیر کشاورزی رسید و در زمان هویدا و پس از او نیز به سرپرستی امور عمرانی بنیاد پهلوی و بانک عمران رسید.
یوسف مازندی
از دیگر بهائیان صاحب نفوذ در دوران پهلوی که نقش پررنگی در ضربه به جنبش ملی شدن صنعت نفت در دهه 1320 ایفا کرد، یوسف مازندی بود.
او در سال 1297 در شیراز و در خانواده یک مبلغ بهائی متولد شد. قرار گرفتن در گروه فعالان حرفهای در کلوپهای روتاری ایران و فراماسونری و اشتغال به حرفه جاسوسی، از جمله کارنامه شرمآور خدمت او به فرقه ضاله بهائیت بهشمار میرود.
حبیباله ثابت
حبیباله ثابت متولد سال 1282 در خانوادهای کاملا یهودی، که پدرش در اواسط عمر نامبارکش به فرقه ضاله بهائیت گرایش پیدا کرد.
او با حمایت جامعه بهائیت، امتیاز حمل و نقل مراسلات پستی را در زمان رضاخان گرفت و فعالیتهای تجاری خود را زیر نظر شرکت تاسیسی بهایی به نام امناء انجام می داد.
حبیب اله ثابت، تلاشهای بسیاری برای غارت اموال مردم ایران و سرازیر کردن آن در جیب بهائیت ایفا کرد که از جمله این موارد، تاسیس کارخانه پپسی کولا ایران در سال 1334 است.
ذبیحاله قربان
بهائی دیگری که بیش از 50 شغل مهم و کلیدی در فارس داشت، ولی دائما به ریاست بر دانشگاه شیراز افتخار میکرد، ذبیحاله قربان است.
او در سال 1282 در یک خانواده بهائی متولد شد. پدرش علیخان عضو انجمن ویکتوریا-تشکیلات وابسته به سازمان جاسوسی MI6 انگلیس در فارس و خوزستان- بود.
علیمحمد خادمی
فرقه گمراه بهائیت در ارتش پهلوی نیز رسوخ پیدا کرده بود که از جمله افراد مهم آن، میتوان به فردی بهنام علی محمد خادمی اشاره کرد که خدمات قابل توجه او به این فرقه، وی را به ریاست بر ستاد فرماندهی نیروی هوایی رساند.
او متولد 1292 در شهر جهرم و در ارتش رضاخان مشغول به کار بود. خادمی در سال 1316 با سفر به انگلیس دوره دانشکده دیدبانی و خلبانی را در این کشور بهائینواز گذراند.
هوشنگ سیحون
هوشنگ سیحون که در سال 1299 در تهران و از یک خانواده بهائی متولد شده بود، توانست در سال 1347 به عضویت انجمن شهر تهران انتخاب شود و در همان دوران به مقام ریاست شورای شهرسازی و نوسازی پایتخت دست یافت.
پری اباصلتی
از جمله فعالین حوزه رسانه و مطبوعات فرقه استعماری بهائیت باید از پری اباصلتی نام برد. او توانست با پشتیبانی فرخرو پارسا-وزیر آموزش و پرورش دولت هویدا- گوی سبقت را در این حرفه از دیگران برباید و حمایت از او تا جایی رسید که وی در سال 1353نامزد نمایندگی مجلس شد.
با پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی بساط نفوذ و فعالیت یکی از مرموزترین فرقههای جاسوسی در ایران برچیده شد؛ اما در ایام فتنه 88 و در کوران حوادث آن زمان، پیروان این فرقه ضاله در آشوبهای پس از انتخابات حضور فعالی داشتند که این فعالیتها نشان داد، این فرقه گوش به فرمان اربابان غربی خود بوده و در مواقع مورد نیاز در صف دشمنان اسلام و نظام اسلامی قرار میگیرند.
بهائیت در ایران : بهائیان با استدلال به گفتهی مبلّغ سرشناس خود (گلپایگانی) در فرائد، مدعیاند اگر شخصي مدعی رسالت شود و آن را به خدا نسبت دهد و آن آیین نفوذ نمايد و در عالم باقی بماند؛ اين بقا و نفوذ دليل حقانيت آنست.[1] بهائیان برای تثبیت ادعای خود، آیاتی از قرآن کریم ذکر میکنند که خداوند فرموده است: «وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنا بَعْضَ الْأَقاويلِ لَأَخَذْنا مِنْهُ بِالْيَمينِ ثُمَّ لَقَطَعْنا مِنْهُ الْوَتينَ فَما مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ عَنْهُ حاجِزينَ [حاقه/47-44] اگر او سخنی دروغ بر ما میبست؛ ما او را با قدرت میگرفتیم؛ سپس رگ قلبش را قطع میکردیم؛ و هیچ کس از شما نمیتوانست از (مجازات) او مانع شود!»
بهائیت در ایران : مطاب دوم از مطالب رژیم پهلوی و بهائیت را به آشنایی بیشتر با خیانتهای رژیم پهلوی، جنایات این رژیم علیه اسلام و ایران در حمایت از فرقه ضاله بهائیت پرداخته ایم .
بهائیت در ایران : سوالی که هیچ توجیهی غیر از حمایت و وابستگی جریانی بنام بابیت به روسها از آن استنباط نمیگردد . بعد از اینکه دخالت میرزا حسینعلی نوری در ترور ناصرالدین شاه قاجار به اثبات رسید اما با دخالت های سفیر روس دولت قاجار نتوانست قانون را در حق وی به اجرا در آورد، او را نفی بلد نموده و خواستار خروج وی از کشور شد.
شوقی ربّانی نوه دختری عبدالبهاء در مورد تبعید میرزا حسینعلی مازندرانی به بغداد در کتاب قرن بدیع صفحه 230 سطر 10 می نویسد:« حضرت بهاءالله در غرّۀ ربیع الثّانی ١٢٦٩ هجری مطابق با ١٢ ژانویه ١٨٥٣ میلادی یعنی نه ماه پس از مراجعت از سفر کربلا با چند تن از اهل بیت و عائله مبارکه و مأمور دولت ایران و نمایندۀ سفارت روس مسافرت سه ماهه خود را به شطر بغداد آغاز فرمودند ».
در هیچ تاریخی که برای فرقه ضاله بهائیت نوشته شده، نام و نشانی از نماینده سفارت داده نشده و شوقی نیز در بارۀ آن کسانی که با حسینعلی همراه بودند از دولت روس چیزی نگفته است.
اما آنچه جای سوال دارد که البته تا کنون بدون پاسخ مانده چرائی این همراهی است . بعد از توافق سفارت روس با دربار ایران حسینعلی نوری بهمراه صبح ازل که جانشینی علی محمد باب را داشت با تمامی خانواده به عراق تبعید میشود . سفارت روس از ترس اینکه فعالیت چندین دهه قبل خود در ظهور و بروز جریان بابیت کلا از صحنه تاریخ ایران محو شود برای اطمینان خاطر از سلامتی رهبران فعلی بابیت این تدبیر را انجام داد که متاسفانه میبینیم در یک پروسه تاریخی این حرکت که آغازش ایران بود در انتها به عکا و حیفا رسید و تاثیرات عمیقی در تاریخ ایران خصوصا مدت پنجاه سال حکومت پهلوی اول و دوم در ایران و در برخورد با تفکر شیعه بجای گذاشت . شاید بتوان به جرئت بیان کرد که طلائی ترین دوران گسترش نفوذ بابیت که دیگر بهائیت نام گرفته بقود در طول همین پنجاه سال رقم خورده است . که بطور قطع دیگر تکرار نخواهد شد .
بهر حال از یاد نبریم دولت فخیمه روس با بکار گیری زبده ترین جاسوس خود در زمان حضور علی محمد باب در بغداد او را به مرحله ادعای بابیت و قائمیت رساند . و بعد از اعدام باب همین جاسوس وارد عمل شده و پروژه نیمه تمام خود را کامل میکند . و حسینعلی نوری با عنوان من یظهرالله در صحنه اعتقادات مردم مسلمان شیعه ظهور پیدا میکند . و لذا لازم است از طریق دیلماتیک هم این جریان مورد حمایت قرار گیرد و به همین دلیل رسما سفارت روسیه در حمایت از فرقه دوباره جان گرفته بابیت وارد عمل میشود .
در کتاب قرن بدیع نوشته نوه دختری عبدالبها دقیقا به این همراهی اشاره شده است :
کتاب قرن بدیع، صفحه 230 سطر 10
در خصوص حضور نماینده سفارت آنطور که جناب شوقی نوشته شکی نباید کرد اما در مورد علت این حضور نیاز است به تاریخ مقاومت ایران در مقابل استعمارگران روس و انگلیس اشاره کنیم که در نهایت پروژه تفرقه در اعتقادات عملیاتی و جریان بابیت از آن بیرون میزند . قاعدتا باید دول استعماری بخواهند و اجبار داشته باشند که از پروژه نیمه تمام خود حفاظت کنند .
حامد محمودی
بهائیت در ایران : در آستانه 39 سالگی پیروزی انقلاب اسلامی ایران بر رژیم دیکتاتور پهلوی هستیم . به همین مناسبت سعی خواهیم کرد در این ایام مطالبی با موضوعات مرتبط با رژیم پهلوی و بهائیت را در پایگاه درج نمائیم آنچه مسلم است پیوند و همکاری بهائیت با رژیم پهلوی ـ که تاریخ، آن را به دو ویژگی «فساد» و «وابستگی» میشناسد ـ از واقعیات آشکار تاریخ است. این همکاری و تعامل، که به نحو «فزاینده» تا آخرین لحظات عمر آن رژیم ادامه داشت، سابقهای حتی بیش از عمر سلطنت پهلوی داشت و به سالها پیش از کودتای ۱۲۹۹ میرسید.
بهائیت در ایران : نظریهپردازان فرقهی بهائیت ، در راستای توجیه عدم ختم نبوت بوسیلهی پیامبر اسلام و ادعای نبوت علیمحمد باب، عقیدهی شیعیان به موضوع امامت (با این ویژگی که نباید صاحب شریعت باشد و تنها در راه ترویج و اجرای آیات قرآن و فرائض اسلامی بکوشد) را مانعی بزرگ بر سر راه ادعای پیامبری پیشوایان خود دیدند.[1] از اینرو اعتقاد شیعیان به موضوع امامت (و امامی که صاحب شریعت نیست) را زیر سؤال برده و مدعی میشوند که در قرآن کریم؛ به کتاب الهی [هود/17] و پیامبر صاحب شریعت [بقره/124] نیز «امام» اطلاق شده است. لذا بهائیان از این گفتههای خود اینگونه نتیجه میگیرند: «قرآن مجید پیغمبر مستقل را امام خواند پس چگونه میگویند امام نمیتواند کتاب داشته باشد... پس معلوم شد امام میتواند کتاب داشته باشد و تشریع شریعت جدید نماید. زیرا (امام) به پیغمبران نیز اطلاق گردید».[2]